بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

عمليات عليه «سفارت عراق در بيروت»

زمينه ‏ها
شهيد بزرگوار حضرت آيت ‏اللَّه «سيد محمدباقر صدر» كه از علماى مجاهد نجف اشرف به شمار مى‏آمد، در ميان شيعيان لبنان نيز مريدان و پيروان بسيارى داشت. اكثر علماى لبنانى ساكن نجف اشرف، از محضر ايشان تلمذ كرده و روحيات جهادى و انقلابى خويش را مديون اين شهيد بودند كه از آن ميان مى‏توان به دبيركل سابق حزب‏اللَّه لبنان شهيد حجت‏الاسلام والمسلمين «سيد عباس موسوى» اشاره كرد.
ارادت خالصانه‏ى شهيد صدر به بزرگ مرجع و رهبر شيعيان، حضرت امام خمينى(ره)، در ترويج روحيه‏ى مجاهدت و شهادت‏طلبى پيروان او اثرات به‏سزايى داشت. جمله‏ى معروفِ «در امام خمينى ذوب شويد، همان‏گونه كه او در اسلام ذوب شد» در ميان پيروان شهيد صدر تأثير فراوانى براى پيوستن به انقلاب جهانى اسلامى داشت؛ به همين دليل، رژيم بعث عراق كه از بروز انقلاب و بر پايى حكومت اسلامى در همسايگى خويش بسيار هراسان بود، براى جلوگيرى از هر گونه تحرك و اعتراض به حكومت جبار بعث، اقدام به دستگيرى آيت‏اللَّه صدر و خواهر فاضله‏اش «بنت الهدى» نمود. تحت شكنجه قرار دادن اين دو بزرگوار كه تفكرات ناب و انقلابى‏شان، براى حاكمان عراق بسيار مضرّ تشخيص داده شده بود، نتوانست آنان را به تسليم در برابر خواست‏هاى سازشكارانه رژيم بعث وا دارد.
سرانجام در روز 1359/1/19ه.ش (22جمادى الاول 1400ه.ق، 8 آوريل 1980م) آيت‏اللَّه صدر و خواهرش بنت‏الهدى، در اوج مظلوميت و غربت، به دست سفاكان حكومت بعث عراق در زندان به شهادت رسيدند؛ اما برخلاف آن‏چه حكام عراق فكر مى‏كردند، شهادت آن دو، نه تنها شعله‏ى برخاسته‏ى درون سينه‏هاى مريدان وى را خاموش نساخت كه آنان را به مقاومت و مخالفت رو در رو و صريح واداشت و از آن ميان، لبنان يكى از صحنه‏هاى عظيم مخالفت با اين عمل جنايتكارانه بود.
«حزب بعث عراق» همواره از قدرتمندترين و بزرگ‏ترين احزاب سياسى لبنان به شمار مى‏آمد. عراق براى تثبيت جاى پاى خود در لبنان، با مسلح ساختن و اعطاى كمك‏هاى مالى بسيار به احزاب محلى و گروه‏هاى تروريستى، شبكه‏ى وسيع امنيتى و نظامى به رهبرى «عبدالمجيد رافعى» در منطقه‏ى مهم خاورميانه ايجاد كرد. از عمده فعاليت‏هاى اين شعبه‏ى حزب بعث،مى‏توان به ترور مخالفين صدام در لبنان و حتى خارج از آن اشاره كرد. در كنار اين فعاليت‏ها، به دليل فضاى ناامن موجود در لبنان و عدم توانايى دولت حاكم بر فعاليت احزاب، اين كشور بستر مناسبى براى فعاليت‏هاى سياسى و جاسوسى، و همچنين پايگاه مهمى براى نقل و انتقال سلاح و مهمات به عراق محسوب مى‏شد و از اهميت ويژه‏اى برخوردار بود.
چند روز قبل از اعلام رسمى خبر اعدام آيت‏اللَّه صدر و خواهرش،جمع كثيرى از شيعيان بيروت كه از بازداشت و شكنجه‏ى آن دو بزرگوار به خشم آمده بودند، از منطقه‏ى «حَيُّ السَّلُّم» در حومه‏ى جنوبي بيروت حركت كردند. آن‏ها با گذر از خيابان «بِئرالعَبِد»، دست به راهپيمايى اعتراض‏آميز عليه حزب بعث عراق زدند. مقر اصلى اين حزب كه فعاليت‏هاى نظامى گسترده‏اى در بيروت داشت، همچنين دفتر روزنامه‏ى «بيروت» ارگان سياسى آن، در ساختمانى واقع در چهار راه «شرفّيه» در منطقه‏ى شيعيان قرار داشت. جمعيت معترض، كه تصاويرى از شهيد صدر در دست داشتند و شعارهايى در محكوميت اعمال جنايتكارانه‏ى صدام و حزب بعث مى‏دادند، به چهارراه شرفيّه نزديك شدند. نيروهاى مسلح بعثى كه آماده‏ى هر گونه درگيرى بودند، از داخل پنجره‏ها و بام ساختمان، اقدام به تيراندازى به سوى تظاهر كنندگان غير مسلح كردند. جمعيت معترض كه در ميانشان زنان و كودكان بسيارى به چشم مى‏خوردند، در پياده‏روهاى اطراف و پشت ماشين‏هاى پارك شده در خيابان پناه گرفتند.
در اين اقدام بعثى‏ها، مردجوانى به شهادت رسيد و تعدادى نيز مجروح شدند؛ ولى اين كار باعث شد تا خشم مردم افزون گردد و اولين جرقه‏هاى درگيرى سختِ نظامى زده شود.
روز سه شنبه 1359/1/19 ه.ش (22 جمادى الاول 1400ه.ق، 8 آوريل 1980م) سه روز پس از درگيرى چهارراه شرفيه خبرگزارى‏ها به‏طور رسمى خبر شهادت آيت‏اللَّه صدر و خواهرش بنت‏الهدى را اعلام كردند. پخش اين خبر، باعث شد تا شيعيان جنوب بيروت ضاحيه به خيابان‏ها بريزند. ساعتى بعد، جمعيتى بسيار عظيم‏تر از تظاهرات قبلى، از منطقه‏ى بئرالعبد به طرف چهارراه شرفيه و از آن‏جا به طرف محل سفارت عراق در منطقه‏ى ساحلى «سَمَرلَند» در حومه‏ى جنوبى بيروت ادامه‏ى مسير دادند.
نيروهاى مستقر در سفارت عراق كه از چند روز قبل در آماده باش كامل به سر مى‏بردند، تمامى خودروهاى متعلق به سفارت را به داخل پناهگاه برده و اطراف را سنگربندى كرده بودند و با وجودى كه بر بام ساختمان چهار طبقه‏ى سفارت، نيروهايى مسلح به آر.پى.جى هفت و تيربار مستقر بودند، سعى كردند تا از درگيرى شديد با مردم خشمگين پرهيز كنند. درگيرى و تيراندازى مختصرى بين طرفين رخ داد؛ ولى كسى آسيب نديد. كاركنان سفارت با ديدن جمعيت خشمگين، درگيرى با آن‏ها را به ضرر خويش دانسته، ولى از آن روز به بعد اقدام به اعمال شيطنت‏آميزى كردند.
در نزديكى سفارت عراق، بيمارستانى به نام «الزهرا(س)» قرار داشت كه متعلق به «مجلس اعلاى شيعيان لبنان» بود و توسط امام «موسى‏صدر» بنا شده بود. هر روز تيراندازى‏هايى از داخل سفارت عراق به طرف بيمارستان صورت مى‏گرفت كه وضعيت نا امنى براى كاركنان و بيماران بسترى در آن‏جا ايجاد كرده بود.
روزى نبود كه تعدادى از شيعيان مبارز لبنانى، به خصوص جوانان در بيروت و ديگر شهرها به دست نيروهاى بعثى ترور نشوند. اين جنايات خشم مسلمانان را دو چندان كرد و سرانجام جوانان پرشور و انقلابى شيعه تصميم خويش را گرفته، براى اين‏كه پاسخى دندان شكن به بعثى‏ها داده باشند، طرح‏هايى براى وارد آوردن ضربات سنگين و شكننده آماده كردند. قدرت و جنايات حزب بعث عراق در لبنان، كه حتى به نيروهاى مزدور «سعدحداد» (سرگرد شورشىِ وابسته به اسرائيل) كمك مى‏كرد،باعث اين تصميم عظيم بود.

عمليات
در طول تاريخ جنگ‏هاى لبنان، اين اولين بارى بود كه ايده‏ى حمله به محلى، آن هم با خودروى حامل مواد منفجره و با وجود راننده، مطرح مى‏شد. شايد عدم دسترسى تكنيك‏هاى پيشرفته‏ى كنترل ماشين از راه دور، يكى از علل هدايت خودرو توسط راننده بود. اطمينان از اصابت بمب به هدف اصلى، و همچنين آماده كردن دشمن از اين كه در برابر خود نيرويى دارد كه حاضر است آگاهانه جان خويش را فدا كند، انگيزه‏هاى ديگر اين كار بود.
با توجه به تركيب و شكل ساختمان سفارت، نقشه‏ها طراحى شدند؛ ولى هنگامى كه مى‏رفت تا طرح‏ها به مرحله‏ى عمليات نزديك شوند، رژيم عراق براى در امان ماندن از حملات شيعيان، ساختمان سفارت خود را از منطقه‏ى شيعه‏نشين، به «رَملَه‏الُبِيضاء» در كنار منطقه‏ى سنى‏نشين غرب بيروت، منتقل كرد.
ساختمان جديد سفارت، كاملاً بتونى، نوساز و بسيار مستحكم، با طراحى حفاظت فيزيكى عالى بود كه در نوع خود يك دژ بسيار قوى محسوب مى‏شد. يك ساختمان 3 طبقه و همچنين يك ساختمان 6 طبقه در كنار آن، محل جديد سفارت بود كه دفتر «خبرگزارى عراق» نيز در طبقه‏ى چهارم، انبار مواد منفجره، و در طبقات زيرين، قرار داشت.
«ابو مريم»، جوان عراقى الاصل حدوداً بيست ساله، كه در نبردهاى گذشته عليه بعث عراق، در جبهه‏هاى ايران، يك چشم، يك دست و يك‏پاى خود را از دست داده بود، هنگامى كه از طرح چنين عملياتى مطلع شد، مصرّانه درخواست كرد تا مجرى اين حمله باشد. با توجه به شرايط موجود سياسى و امنيتى، پذيرفته شد كه ابومريم عمليات شهادت‏طلبانه را كه اولين بار در لبنان اتفاق مى‏افتاد، انجام دهد.
ابومريم، پيش از عزيمت به عمليات، در ساعات آخر، شرط مهمى براى اين كار قائل شد و آن اين بود كه: «هيچ يك از احزاب و گروه‏هاى عراقى حق ندارند اين عمليات را به خودشان منتسب كنند و فقط اعلام شود كه يكى از افراد مسلمان لبنانى اقدام به اين عمل كرد.»
روز سه‏شنبه 1360/9/24ه.ش (18صفرالمظفر1402ه.ق،15 دسامبر1981 م) حدود 9 ماه پس از شهادت آيت‏اللَّه صدر، هنگامى كه امور ادارى و به خصوص بخش اعطاى ويزا به مردم، تعطيل بود و به جز كاركنان و نيروهاى نظامى محافظ، هيچ‏كس داخل آن‏جا نبود، بهترين ساعت براى عمليات تشخيص داده شد.
يك دستگاه خودروى «ولوو» سوارى سبزرنگ، با كمك‏هاى مالى تعدادى از مومنين لبنانى خريدارى شد. ماشين مملو شد از انواع مواد منفجره و لوازم انفجارى. هيچ نظم خاصى در آماده‏سازى ماشين وجود نداشت؛ چرا كه اين اولين تجربه‏ى عمليات شهادت‏طلبانه بود. حدود 250كيلوگرم مواد منفجره از جمله «تى.اِن.تى»، «سى 4«، «ديناميت» و غيره،در صندوق عقب و داخل اتاق ماشين جاسازى شد.
روز سه شنبه، در آستانه‏ى اذان ظهر، ابومريم سوار بر ماشين بمب‏گذارى شده، به طرف درِ اصلى سفارت عراق راند و با كوبيدن‏اتومبيل به ساختمان، چاشنى را زد و در يك لحظه جهنمى از آتش و خون‏پايگاه بعثيان عراق را در خود فرو برد.
اين عمليات، كه انجام آن در مخيّله‏ى هيچ يك از كارشناسان سياسى نظامى، احزاب و گروه‏هاى لبنانى نمى‏گنجيد، تحليل‏ها و نظريات مختلفى را به دنبال داشت. در اولين ساعات پس از انفجار، ادعا شد كه يك بمب به وزن صد كيلوگرم در پشت ديوار سفارت، در زمين شنى، كار گذاشته شده بود. راديوى رسمى دولت لبنان گفت: «شواهد نشان مى‏دهد كه انفجار در طبقه‏ى سوم ساختمان رخ داده و گفته مى‏شود انفجار به خاطر بى‏احتياطى اعضاى سفارت عراق در كار گذاشتن چاشنى انفجارى بوده است. سفارت عراق در بيش‏تر كشورهاى جهان نقش يك مركز تروريستى را ايفا مى‏كند».
خبرگزارى «پارس» (ايران) به نقل از «راديو فالانژيست‏ها» گزارش داد: «علت انفجار، يك اتومبيل حاوى مواد منفجره بوده است كه توانسته بود از موانع امنيتى سفارت عراق بگذرد. اين اتومبيل پس از عبور از موانع، وارد طبقه‏ى همكف شده و در پى تيراندازى شديد محافظان ساختمان به سويش، منفجر شد و ساختمان را ويران ساخت».
«كميته‏ى بررسى حادثه» كه از سوى دولت لبنان به تحقيق پيرامون اين حادثه پرداخته بود، در گزارش خود به نخست‏وزير لبنان، اعلام كرد: «حادثه‏ى سفارت عراق بر اثر منفجر شدن مهماتِ داخل سفارت بوده‏است. اين انفجار حاصل از نارنجك‏هاى موجود با قدرتى حدود 250كيلوگرم تى.ان.تى بوده كه سفارت عراق در انبار مهمات نگه‏دارى مى‏كرده است».
تا ساعت‏ها پس از انفجار، كارشناسان نظامى، نگران وقوع انفجارهاى مجدد در ساختمان سفارت بودند؛ زيرا يك انبار مواد منفجره در زيرزمين سفارت، دست نخورده باقى‏مانده بود.

تلفات
در اين انفجار، سفير عراق و منشى خصوص‏اش، خانم «بلقيس» (همسر عراقىِ «نزار قبانى» شاعر لبنانى) كشته شدند. «يونايتدپرس» گزارش داد كه در اين حادثه دست كم 20 تن از جمله سفير عراق كشته شده و 100 تن نيز مجروح شده‏اند.
«بَثينَه الكَفراوى» در كتاب «حزب لبنان، حِصارِ بيروت» درباره‏ى تلفات انفجار سفارت عراق نوشته است:
«در اين انفجار كه طى آن ساختمان سفارت عراق به طور كامل منهدم شد،57 نفر كشته و 112 نفر مجروح شدند.»
دكتر «سعد ابوديه» در كتاب خود «دِراسَهَ تحليليه فى‏العمليات الاستشهاديه»، تلفات عراق را در اين حادثه 32 كشته، 23 مفقودالاثر و 110 مجروح ذكر كرده است.

مسئوليت
نظر به اين‏كه آن زمان جنگ ميان ايران و عراق در جبهه‏هاى مرزى دو كشور جريان داشت، عراق بلافاصله ايران را متهم كرد كه در پشت اين قضيه قرار دارد. و به دنبال آن، سوريه را نيز در كنار ايران به عنوان حاميان و طراحان اين حمله متهم كرد.
على‏رغم ادعاها و اتهامات عراق، «فرماندهى كل ارتش آزادى‏بخش عراق» (جِيشُ‏التَحرير العراقى القيادَهَ العامَه) با صدور بيانيه‏اى در بيروت، مسئوليت عمليات عليه سفارت عراق را بر عهده گرفت.
آن‏چه كه درباره‏ى اين عمليات مهم به نظر مى‏رسد، اين است كه با اين‏حمله، همه‏ى ابهت و قدرت حزب بعث عراق در لبنان از بين رفت و نيروهاى تروريست عراق، در برابر خود، نيروهايى را ديدند كه ديگر حاضر نبودند بنشينند تا به وسيله‏ى آدمكشان بعثى ترور شوند.
ظهور نيروهاى شهادت‏طلب، كه براى ضربه زدن به دشمن از جان خويش مايه مى‏گذاشتند، طرح‏هاى دفاعى و نظامى عراق در لبنان را برهم زد. بر اثر اين عمليات، سفارت عراق تعطيل شد و امور ديپلماتيك آن توسط سفارت اردن در بيروت انجام مى‏گرفت.
ژنرال «الكساندرهيگ» وزير امور خارجه‏ى وقتِ آمريكا، با ارسال تلگرام تسليتى به وزير خارجه‏ى عراق، ضمن ابزار تأسف از بروز چنين حادثه‏اى، كارمندان سفارت عراق را «همكاران ديپلماتيك» خود خواند.
با وجودى كه انفجار و انهدام سفارت عراق در بيروت، اولين حمله از نوع شهادت‏طلبانه در لبنان مى‏باشد، ولى به دليل حساسيت موضوع و اين‏كه عليه يك نيروى خارجى بوده است، تاكنون هيچ حزب و گروه رسمى و غير رسمى‏اى مسئوليت آن را نپذيرفته است و در فهرست عمليات‏هاى شهادت‏طلبانه نيز در كتب و گزارش‏هاى منتشره، هيچ اشاره‏ى مشروحى به آن نشده است؛ تنها، دكتر سعدابوديه در كتاب تحقيقى خودكه در اردن به چاپ رسيده است، اشاره‏اى گذرا و مختصر به عنوان آغاز عمليات شهادت‏طلبانه، به آن نموده است.

 

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved