بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 

احكام حدود و ديات

 

 احكام حدي كه براي بعضي از گناهان معين شده است

مسأله 2795. اگر كسي با يكي از محارم خود كه مثل مادر و خواهر با او نسبت دارند زنا كند، به حكم حاكم شرع بايد او را بكشند. و هم چنين است اگر مرد كافر با زن مسلمان زنا كند. و در اخبار بسيار وارد شده است كه انجام دادن يكي از حدها باعث مي‎شود كه مردم كار نامشروع نكنند و دنيا و آخرت آنان را حفظ مي‎كند و منفعتش براي آنان بيشتر است از اين كه چهل روز باران ببارد.

مسأله 2796. اگر مرد مسلمان آزادي با غير محارم خود زنا كند، بدون اكراه زن، بايد او را صد تازيانه بزنند و چنان چه سه مرتبه زنا كند و در هر دفعه صد تازيانه‎اش بزنند، در دفعه چهارم بايد او را بكشند و اگر زن را اكراه نمايد، بايد آن مرد را بكشند. ولي كسي كه زن عقد دائمي يا ملك يمين دارد، و در حالي كه بالغ و عاقل و آزاده بوده با او نزديكي كرده، و هر وقت هم بخواهد مي‎تواند با او نزديكي كند، اگر با زني كه بالغه و عاقله است زنا كند بايد او را سنگسار نمايند بلكه بعيد نيست جمع بين صد تازيانه كه اول بزنند و سنگسار نمودن كه بعد از تازيانه باشد و اگر زن داشته باشد و تاكنون با او نزديكي نكرده باشد، بايد علاوه بر صد تازيانه سر او را بتراشند و از شهري كه اين عمل را در آن مرتكب شده بيرون كنند.

مسأله 2797. اگر مردي ببيند كه كسي با زن او زنا مي‎كند چنان چه نترسد كه به او ضرري بزنند، اگر بداند زن هم راضي به اين عمل است مي‎تواند هر دو را بكشد و اِلاّ زن را نمي‎تواند بكشد و اگر آنان را نكشد، آن زن بر او حرام نمي‎شود.

مسأله 2798. اگر مرد مكلف عاقلي با مكلف عاقل ديگر لواط كند، اگر هر دو به اين عمل راضي باشند بايد هر دوي آنان را بكشند و اگر يكي مكره باشد و از ترس جانش مرتكب شده او را نبايد كشت وحاكم شرع مي‎تواند لواط كننده را با شمشير بكشد، يا زنده به آتش بسوزاند، يا دست و پاي او را ببندد و از جاي بلندي به زير اندازد و يا ديواري را روي او خراب كند.

مسأله 2799. اگر يك نفر كسي ديگر را امر كند كه بناحق كسي را بكشد، در صورتي كه قاتل و كسي كه به او دستور داده، هر دو مكلف و عاقل باشند، قاتل را بايد كشت و كسي را كه امر كرده بايد حبس كرد تا بميرد.

مسأله 2800. اگر فرزندي، پدر يا مادر را عمداً بكشد، بايد او را بكشند، ولي اگر پدري فرزند خود را عمداً بكشد، بايد به دستوري كه در احكام ديه گفته مي‎شود ديه بدهد و هر قدر حاكم شرع صلاح مي‎داند او را تعزير نمايد.

مسأله 2801. هرگاه كسي پسري را از روي شهوت ببوسد، حاكم شرع از سي تا نود و نه تازيانه هر قدر صلاح مي‎داند به او مي‎زند، و روايت شده است كه خداوند عالم دهانه‎اي از آتش به دهان او مي‎زند و ملائكه آسمان و زمين و ملائكه رحمت و غضب بر او لعنت مي‎كنند و جهنم براي او مهيا خواهد بود. ولي اگر توبه كند توبه او قبول مي‎شود.

مسأله 2802. اگر كسي مرد و زن را براي زنا يا دو نفر را براي لواط به هم برساند، بايد هفتاد و پنج تازيانه به او بزنند و اگر مرد باشد و در مرتبه دوم اين عمل را مرتكب شود بايد علاوه بر هفتاد و پنج تازيانه از محلي كه در آن محل اين كار را كرده بيرونش كنند.

مسأله 2803. اگر كسي بخواهد با زني زنا كند، يا با پسري لواط نمايد و بدون آن كه او را بكشند جلوگيري از او ممكن نباشد، كشتن او جايز است.

مسأله 2804. اگر شخص بالغ عاقل به مرد يا زن مسلماني كه بالغ و عاقل و آزاد است و علناً زنا كار نباشد نسبت زنا يا لواط بدهد، يا ولدالزنا بگويد، بايد هشتاد تازيانه از روي لباس به او بزنند.

مسأله 2805. كسي كه مكلف و عاقل است اگر از روي اختيار شراب بخورد در دفعه اول ودوم بايد اگر مرد باشد تمام بدنش را غير از عورت برهنه كنند و هشتاد تازيانه به او بزنند و در دفعه سوم يا چهارم بايد او را بكشند و زن را نبايد برهنه كنند.

مسأله 2806. كسي كه مكلف و عاقل است اگر چهار نخود و نيم طلاي سكه‎دار يا چيز ديگري را كه به اين مقدار ارزش دارد بدزدد چنان چه شرايطي را كه در شرع براي آن معين شده دارا باشد. در دفعه اول بايد چهار انگشت دست راست او را از بيخ ببرند و كف دست و شست او را بگذارند و در دفعه دوم بنابر احتياط بايد پاي چپ او را از وسط قدم ببرند و در دفعه سوم بايد او را حبس كنند تا بميرد و چنان چه مال دارد خرج او را از مال خودش و اگر ندارد از بيت المال بدهند و در صورتي كه در زندان دزدي كند، بايد او را بكشند.

 احكام ديه

مسأله 2807. اگر كسي عمداً و بناحق ديگري را بكشد، ولي كشته مي‎تواند قاتل را عفو كند يا با رعايت شرايط قصاص در قاتل و مقتول او را بكشد مقداري كه در مسأله بعد گفته مي‎شود از او ديه بگيرد، اما اگر از روي خطا بكشد مثلاً براي حيواني تير بيندازد و اشتباهاً كسي را بكشد، ولي كشته حق ندارد او را بكشد، اما مي‎تواند ديه بگيرد.

مسأله 2808. ديه كشتن مرد مسلمان آزاد كه قاتل بايد بدهد يكي از شش چيز است:

اول ـ صد شتر كه داخل سال ششم باشد.

دوم ـ دويست گاو.

سوم ـ هزار گوسفند.

چهارم ـ دويست حله و هر حله دو پارچه است كه در يمن مي‎بافند.

پنجم ـ هزار مثقال شرعي طلا كه هر مثقال آن 18 نخود سكه‎دار است.

ششم ـ ده هزار درهم كه هر درهمي 6 / 12 نخود نقره سكه دار است. و از زن مسلمان آزاد نصف هر يك است.

مسأله 2809. ديه چند چيز مثل ديه كشتن است كه مقدار آن در مسأله پيش گفته شد:

اول ـ آن كه دو چشم كسي را كور كند، يا چهار پلك چشم او را از بين ببرد و اگر يك چشم او را كور كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد.

دوم ـ دو گوش كسي را ببرد يا كاري كند كه هر دو گوش او كَر شود و اميد خوب شدن در آن نباشد و اگر يك گوش او را ببرد يا كَر كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد، بايد ثلث ديه كشتن را بدهد.

سوم ـ تمام بيني يا نرمه بيني كسي را ببرد.

چهارم ـ زبان كسي را كه لال نيست از بيخ ببرد و اگر مقداري از آن را ببرد بايد به نسبت نقص حروف بيست و هشتگانه ديه بدهد كه اگر يك حرف نتواند بگويد يك بيست و هشتم ديه و اگر دو حرف نتواند دو بيست و هشتم، و اگر تمام زبان كسي كه لال باشد ببرد، ثلث ديه را بايد بدهد و اگر مقداري از زبان لال را ببرد، بايد به نسبت نقص زبان ديه بدهد، يعني در نصف نصف ثلث، و در ربع ثلث ديه را بدهد.

پنجم ـ تمام دندان‎هاي كسي را از بين ببرد و ديه هر كدام از دوازده دندان جلوي دهان كه شش عدد بالا و شش عدد پايين مي‎باشد، پنچاه مثقال شرعي طلا است و هر مثقال شرعي 18 نخود است و اگر يكي از شانزده دندان عقب را كه هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پايين است از بين ببرد بايد بيست و پنج مثقال شرعي طلا بدهد.

ششم ـ هر دو دست كسي را از بند جداكند و اگر يك دست را از بند جدا كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد.

هفتم ـ ده انگشت كسي را ببرد و ديه هر انگشت يك ديه كشتن است.

هشتم ـ پشت كسي را طوري بشكند كه نتواند بنشيند و ديگر درست نشود.

نهم ـ هر دو پستان زني را ببرد و اگر يكي از آنها را ببرد بايد نصف ديه كشتن را بدهد.

دهم ـ هر دو پاي كسي را تا مفصل، يا همه ده انگشت پا را ببرد و ديه هر انگشت ده يك ديه‎ي كشتن است.

يازدهم ـ تخم‎هاي مردي را از بين ببرد.

دوازدهم ـ طوري به كسي آسيب برساند كه عقل او از بين برود.

سيزدهم ـ به كسي صدمه‎اي بزند كه ديگر بوي خوب و بد را نفهمد و اگر به كسي صدمه‎اي بزند كه مني از او خارج نشود، بنابر احتياط واجب بايد ديه، كامله بدهد.

مسأله 2810. اگر انسان كسي را عمداً و بناحق بكشد و ولي مقتول عفو كند يا ديه از او بگيرد بايد دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند و يك بنده آزاد نمايد و اگر او را بكشند احتياط لازم آن است كه كبار از ورثه كفاره را به نحوي كه ذكر شد از سهم الارث خود بدهند ولي اگر اشتباهاً بكشد عاقله يعني قوم و خويش پدري قاتل مانند پدر و عمو و برادر بلكه پسران و اجداد پدري قاتل به طوري كه در كتب مفصله بيان شده بايد ديه او را بدهند و خود قاتل يك بنده آزاد كند و اگر نتواند بنده آزاد كند، دو ماه روزه بگيرد و اگر اين را هم نتواند، شصت فقير را سير كند.

مسأله 2811. كسي كه سوار حيوان است، اگر كاري كند كه آن حيوان به كسي آسيب برساند، ضامن است و نيز اگر ديگري كاري كند كه حيوان به سوار خود يا به كس ديگر صدمه بزند، ضامن مي‎باشد.

مسأله 2812. اگر انسان كاري كند كه زن حامله سقط كند و سقط شده محكوم به اسلام و حريت باشد چنان چه چيزي كه سقط شده نطفه باشد، ديه‎اش بيست مثقال شرعي طلاي سكه‎دار است، كه هر مثقال آن 18 نخود مي‎باشد. و اگر علقه يعني خون بسته باشد، چهل مثقال. و اگر مضغه يعني پاره گوشت باشد، شصت مثقال. و اگر استخوان شده باشد، هشتاد مثقال. و اگر گوشت آورده ولي هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال. و اگر روح در او دميده شده، چنان چه پسر باشد، ديه او هزار مثقال و اگر دختر باشد، ديه او پانصد مثقال شرعي طلا است.

مسأله 2813. اگر زن حامله كاري كند كه بچه‎اش سقط شود، بايد ديه آن را به تفصيلي كه در مسأله پيش گفته شد به وارث بچه بدهد و به خود زن چيزي از آن نمي‎رسد.

مسأله 2814. اگر كسي زن حامله را بكشد، بايد ديه زن و بچه را بدهد.

مسأله 2815. اگر پوست سر يا صورت مردي را پاره كند، بايد يك شتر به او بدهد و اگر به گوشت برسد و قدري از آن را هم ببرد، بايد دو شتر بدهد. و اگر خيلي از گوشت را پاره كند، بايد سه شتر بدهد. و اگر به پرده نازك استخوان برسد، چهار شتر و اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر و اگر استخوان بشكند، ده شتر و اگر بعضي از ريزه‎هاي استخوان از جاي خود بيرون آيد، پانزده شتر. و اگر به پرده مغز سر برسد، بايد سي و سه شتر بدهد.

مسأله 2816. اگر به صورت كسي سيلي يا چيز ديگر بزند به طوري كه صورت او سرخ شود، بايد يك مثقال و نيم شرعي طلاي سكه دار كه هر مثقالي 18 نخود است بدهد و اگر كبود شود، سه مثقال و اگر سياه شود بايد شش مثقال شرعي طلا بدهد ولي اگر جاي ديگر بدن كسي را به واسطه زدن، سرخ يا كبود يا سياه كند، بايد نصف آنچه را كه گفته شد بدهد.

مسأله 2817. اگر به حيوان حلال گوشت يا حرام گوشت كه ملك او باشد كسي زخم بزند يا چيزي از بدن آن را ببرد بايد تفاوت قيمت سالم و معيوب آن را به صاحبش بدهد.

مسأله 2818. اگر انسان سگ شكاري كسي را بكشد، بايد بيست و يك مثقال معمولي نقره سكه‎دار به او بدهد. و اگر سگي كه نگهداري خانه را مي‎كند يا سگ گله كسي را تلف نمايد، بايد ده مثقال و نيم نقره سكه دار بدهد و اگر سگي كه پاسباني زراعت را مي‎كند بكشد بايد نه من و نيم و سه سير و چهارده مثقال و نيم گندم كه تقريبا 29 كيلو و 75 گرم مي‎شود بدهد.

مسأله 2819. اگر حيوان، زراعت يا مال كسي را از بين ببرد، چنان چه صاحب حيوان در نگهداري آن كوتاهي كرده باشد، بايد مقداري را كه ضرر زده به صاحب مال يا زراعت بدهد.

مسأله 2820. اگر بچه يكي از گناهان كبيره را انجام دهد، ولي يا ديگري به اذن ولي او مي‎تواند به قدري كه ادب شود و ديه واجب نشود او را بزند.

مسأله 2821. اگر كسي بچه‎اي را طوري بزند كه ديه واجب شود، ديه مال طفل است و اگر مرده، بايد به ورثه او بدهد و چنان چه مثلاً پدر بچه به قدري او را بزند كه بميرد ديه او را ورثه ديگرش مي‎برند و به خود پدر از ديه چيزي نمي‎رسد.

مسأله 2822. ديه اعضا و جراحات وارده بر زن تا به مقدار ثلث ديه مرد نرسيده با مرد مساوي است و به مقدار ثلث ديه مرد كه رسيد ديه زن نصف ديه مرد است.

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved