نوروز
رستاخيز خاك است و عيد صيام، رستاخيز جان و انسان روح كبريايی است كه در
خاك فقر دميدهاند. با نوروز جسم جهان تازه میشود و با صوم، جهان جان،
كه انسان است.جسم و جان اگرچه تعارض ذاتی ندارد، اما در اين جهان از هم
انتزاع گرفتهاند، چنانكه جمال و كمال نيز چنينند، نادر است آنكه
زيبائی صورت با زيبائی سيرت جمع شود. آنجا كه آن يكی هست، اين يكی
نيست. خاك محتاج زمستان است تا پذيرای بهار شود، و جان محتاج صوم است
تا روح به ابتذال ربيع واصل شود. تا خورشيد عشق از افق جان طلوع كند، و
نسيم لطف بورزد و درخت دل به شكوفه بنشيند، و اين بهار درون است.