شهید آوینی

 

تفسیر جدید تناسخ در عرفان حلقه

چند سالی است که جریانی بومی با نام « عرفان کیهانی » یا « حلقه » در فضای کشور گروهی را به خود جذب کرده است؛ به گونه ای که تنها در شهر تهران در 5 سال گذشته بیش از 200 هزار نفر را تحت آموزش قرار داده اند.

نویسنده: حجت الاسلام حمزه شریفی دوست

 

عرفان حلقه 8 ترم تحصیلی برای طالبان معنویت طراحی کرده و در ازاء هر ترم تحصیلی از هر نفر 50000 تومان دریافت می‌کند، البته هر ترم تحصیلی تنها در 7 جلسه برگزار می‌شود، بدین ترتیب هر نفر بعد از چند ترم و طی چند جلسه می‌تواند مربی شود و به کار درمان‌گری بپردازد و مدال عرفان را به گردن بیاویزد.
هر چند در عرفان حلقه بعضی از « مسترها » به شدت اصرار دارند که در عرفان حلقه « مریدپروری » وجود ندارد، اما واقعیت این است که تلقی که هواداران عرفان حلقه از « طاهری » و سران عرفان حلقه دارند تلقی پیامبر‌گونه است و مرجعیت رهبر عرفان حلقه را در تصمیم گیری‌ها و حل شبهات فکری و روحی (بدون این که برای نظریات مراجع دینی و فقها چنین وزنی را قائل باشند) پذیرفته‌اند. کسانی که در عرفان حلقه به مرتبه استادی برسند «مستر» نام دارند و در تشکیلات عرفان حلقه «مسترها» برای افراد مبتدی و تازه واردها مراد و قطب محسوب می‌شوند.
این گروه دچار انحرافات اساسی در مبانی و اصول فکری است، اما آن چه که بیشتر نیاز به بازخوانی این جریان دارد، نگرش‌هایی است که به ظاهر با نگرش اسلامی سازگار می‌باشد، اما در واقع کمترین قرابتی با نگرش دینی ندارد.
نگرش عرفان حلقه به مسئله برگشت ارواح به زندگی این جهانی، از این دست است؛ برگشت روح انسان‌ها به کالبدهای دیگر که در کتاب‌های کلامی و فلسفی نام « تناسخ » به خود گرفته است در کتاب ها و جلسات « عرفان حلقه » به ظاهر انکار می‌شود و رهبر این جریان در یکی از کتاب هایش ادعا کرده که نه تنها تناسخ را قبول نداریم بلکه آن را به روشی تجربی رد می‌کنیم. (کتاب چندمقاله، مبحث تناسخ)
تناسخ از جمله واژه ‏هایی است که علیرغم عاریتی بودن، در عرفان حلقه تفسیر جدیدی یافته است به گونه ‏ای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم جدید به نام « کالبد ذهنی » پی‏ گیری می ‏شود، در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر می ‏شود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذاب‏ های بعد از مرگ، پناه ‏آوردن به عرفان حلقه است.
در این رابطه در منابع این گروه آمده ‏است:
پس از مرگ انسان، در زندگی دنیا، تمام کالبد‏های او اعم از «کالبد روان» ، «کالبد جسم» و «کالبد اختری» می‏میرند و تنها «کالبد ذهنی» به حیات خود ادامه می دهد، اما بین هر مرگ تا تولد در زندگی بعدی فاصله ‏ای هست که به آن برزخ می‏ گویند. برزخ هر زندگی درون همان زندگی‏ست، پس برزخ هر زندگی در همان زندگی است و طبعاً برزخ دنیا هم در دنیا است. به محض مرگ، نام ما کالبد‏ ذهن‏ است و در این حال ما لا‏مکان شده‏ ایم اما هنوز در عالم مکان هستیم. [1]
اگر از عقیده ی وی در باب برزخ که ناسازگاری روشنی با ادله نقلی دارد، بگذریم (که قائل شده برزخ در همین دنیاست)؛ آنچه در جملات بالا مورد اذعان نویسنده است؛ باور به این است که حقیقت انسان ‏ها در هنگام مرگ، همان کالبد ذهنی است، عبارت پیش ‏گفته که «به محض مرگ، نام ما کالبد ذهنی است» بیان گر این باور در کلام نویسنده است. بعلاوه وی در جای دیگر صریحاً می‏ گوید:
پیش از این بارها بیان شد که آنچه عوام به عنوان روح می شناسند در واقع همان کالبد ذهنی و آرشیو اطلاعات است. [2]
وی در ادامه می گوید:
در هنگام مرگِ قطعی و به محض این که کالبد ذهنی می‏ خواهد جدا شود، در کسری از ثانیه همه ی اطلاعات زندگی با جزئیات آن مرورمی‏ شود و تمام وابستگی‏ های فرد خود‏نمایی می‏ کند. کالبد‏های ذهنی زیادی هستند که تا مدت‏ ها مرگ خود را باور نمی‏ کنند و حتی به خود تجسم می ‏بخشند. [3]
آنها در ادامه همین باورهایشان می‏ گویند:
بعضی از مردم عمل نادرستِ احضار روح، یعنی احضار کالبد ذهنی را انجام می ‏دهند که در بررسی آن به نکات قابل توجهی می‏ توان دست یافت، از جمله این که پاسخ مثبت یک کالبد ذهنی به احضار نشان می ‏دهد به حیات زمینی وابستگی دارد و اگر کسی او را احضار کرد، فوراً حاضر می‌شود. کالبدهای ذهنی که در اثر وابستگی خود به تجربه ی زندگی پس از این برزخ تن نمی‏ دهند، هر جا امکانی برای اعلام حضور بیابند، اقدام و در فرد مورد نظر خود نفوذ می‏ کنند. [4]
در جای دیگر آمده است:
پس از مدتی که کالبد ذهنی در برزخ بماند متوجه قابلیتی در خود می ‏گردد که می‏ تواند افرادی را که در فاز منفی (غم، ترس، ناامیدی) هستند را تسخیر کند و دوباره از دریچه ی چشم آنان در دنیا زندگی کند؛ کالبد ذهنی برای تسخیر، فردی را انتخاب می‏ کند که فصل مشترک و علائق مشترکی با او دارد، انتخاب افرادی که تسخیر می‏ شوند با خود اوست و به دلیل همان فصل مشترک یا علاقه مشترک است.
مثلاً یک قمارباز، قمار باز را انتخاب می‏ کند، یک موسیقی‏دان، موسیقی‏دان را و... زیرا از دریچه ی چشم او همان تجارب را دوباره خواهد داشت.
در متون آموزشی عرفان حلقه، این نوع از تسخیر هر چند نام «تناسخ» را با خود ندارد، اما نوعی از « حلول » و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیین‏ های شرقی ادعا می شود، پیچیده ‏تر و عمیق‏ تر است؛ بر خلاف تناسخ عادی که هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر د‌رآمده و چه از نظر نوع کالبد تسخیر شده، محدودیتی ندارد.
تا قبل از عرفان حلقه، روحی که طبق تناسخ قرار بود در کالبد دیگران حلول کند، اولاً تنها قادر به یک حلول بود و بعلاوه نوع کالبدی که روح به آن تعلق می‌گرفت، انتخابی نبود و کالبد جدید بنا به قانون « کارما » به میزان عمل مثبت و یا منفی در زندگی گذشته، تعیین می ‏شد. در عرفان حلقه تصریح شده ‏است:
یک کالبد ذهنی به دلیل لامکان بودن می تواند همزمان چندین نفر را تسخیر کند و محدودیتی برای تعداد نفراتی که تسخیر می شوند وجود ندارد. اما وقتی با تشعشع دفاعی از بدن یک نفر خارج می شود، از دیگران نیز خارج شده است. وقتی کالبد ذهنی کسی را تسخیر می کند علائق قدیمی خود را برای فرد تسخیر‏شده بازسازی کند، فرد تسخیر شده ممکن است کارها و حرف ها و رفتارهای همان مرحوم را پیدا کند، حتی در مواردی دیده شده که بیماری‏ های فرد مرحوم در زمان حیات برای فرد تسخیر شده ایجاد شده و انواع مشکلات ذهنی که قبلاً توضیح داده شد، می تواند ایجاد گردد. [5]
یکی از مرام ‏های نویسنده این است که بسیاری از حقایق دینی را بی ارتباط با گناه و اعمال صالح تفسیر می‏ کند، به گونه ‏ای که این حقایق کم‏ ترین ارتباطی با تکالیف دینی پیدا نمی‏ کنند. وی عذاب قبر را نه نتیجه گناهان و معاصی، که نتیجه ی تلاش کالبد ذهنی برای ورود به جسم میّت می ‏داند؛ در حالی که بنا به نصوص دینی، اولاً فشار قبر مربوط به آلودگی انسان به گناهان و معاصی است و بعلاوه روح بعد از مفارقت از بدن تلاشی برای برگشت به بدن ندارد و از این جهت روح ارتباطش با عالم دنیا قطع می‏ شود.
وی در این مورد می‏ گوید:
اگر کالبد ذهنی پس از مرگ تلاش کند که مجدداً وارد جسم خود شده و دوباره جسم خود را به حرکت در آورد، فشار بسیار زیادی را تجربه می کند که به آن فشار قبر می‏ گویند، این تلاش برای او ناموفق و تجربه سختی است، پس فشار قبر مشمول کسانی می شود که می‏ خواهند دوباره وارد جسم مرده خود شوند. [6]
البته از آن‏جا که در «عرفان حلقه» آن‏چه در‏ نهایت به عنوان مطلوب معرفی می ‏شود، راهکارهایی است که در عرفان حلقه پیشنهاد می شود؛ در این مبحث هم راه نجات از کالبدهای ذهنی، «تشعشع دفاعی» معرفی می‏ شود. چنان که در تقسیم بندی زیر، از تشعشع دفاعی با نام «رحمانیت خداوند» نام برده شده که به ادعای طاهری باعث اسکن کردن بدن انسان و در نهایت برون ریزی موجودات غیر ارگانیک می گردد.
موجودات غیر ارگانیک را به دو دسته تقسیم می‏کنیم:
دسته اول: کالبدهای ذهنی مرحومین. دسته دوم: اجنه.
حلقه تشعشع دفاعی، حلقه ‏ای از حلقه‏ های رحمانیت الهی است که وجود ما را برای یافتن ویروس‏ های غیر‏ارگانیک اسکن می‏ کند و در نهایت باعث خروج این موجودات از حریم ما می‏ گردد.

 

نتیجه گیری

 

«عرفان حلقه»، شعار برائت از تناسخ را سر می‏ دهد و می‏ گوید: ما نه فقط تناسخ را قبول نداریم بلکه با روش علمی آن را رد می‏ کنیم، [7] اما فراموش کرده است که مراد از تناسخ فقط این نیست که کسی قائل به عالم آخرت نباشد و به این دلیل مجبور شود به حلول روح در کالبدهای دیگر در این عالم تن دهد.
از قضا در عرفان حلقه نوعی از تناسخ پذیرفته شده که هر چند نام آن را تناسخ ننهاده ‏اند، اما از پیشرفته ‏ترین مصادیق تناسخ ( حلول همزمان روح در چند کالبد ) است که متکلمین و فلاسفه از پذیرش آن سر باز زده ‏اند و متون دینی هم آن را رد‏ نموده‏ است.
آن‏چه در عرفان حلقه ادعا شده، وجودِ نوعی از حیات است که از طریق کالبد ذهنی در همین عالم قابل تداوم است و اتفاقاً این کالبد ذهنی توانایی حلول در دیگر کالبدها را هم دارد. اگر تناسخ باطل است، با همه ی اقسامش باطل است و معنا ندارد که کسی عالم آخرت را بپذیرد و به حلول کالبد ذهنی در کالبد دیگران معتقد باشد.
«کالبد ذهنی» چیزی است که نه از نظر علمی و تجربی قابل اثبات است و نه در متون دینی تأییدی بر آن یافت می‏ شود؛ بازگشت ارواح به قالب های مادی که در «عرفان حلقه» مورد قبول است چیزی غیر از «تناسخ» نیست و از نظر متون اسلامی ارواح انسان‌ها بعد از مرگ ارتباطشان با عالم دنیا قطع شده و جز در موارد نادر توان بازگشت به این عالم را ندارند چه برسد به این که بخواهند با اختیار به این عالم برگردند و یا بخواهند در کالبدی دیگر حلول کنند.

 

پی نوشت ها:
[1] تشعشع دفاعی، گروه آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه4 ص7
[2] یادآور می شویم که نویسنده اساساً روح را از حقیقت انسان جدا می داند و آن را در یک گرایش خلاصه می کند. وی می گوید: «اما در مورد روح: آنجا که در سوره اسراء آیه85 می فرماید درباره روح می ‏پرسند بگو روح از امر رب من است؛ منظور از روح در این آیه همان روح هادیست. روح هدایت گر ما از هر زندگی به سمت زندگی بعدی است». این در حالی است که در نگاه قرآن تمام حقیقت انسان همان روح الهی اوست و روح نه یک راهنما که خود انسان است؛ خودی که قوام انسان بودن انسان به وجود اوست. از طرف دیگر وجود کالبدهای دیگر با نام کالبد ذهنی در هیچ کدام از متون دینی وارد نشده است.
[3] موجودات غیر ارگانیک ص40
[4] همان ص41 و42
[5] تشعشع دفاعی، متن آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه4 ص7
[6] همان ص7
[7] ر.ک. چند مقاله، طاهری، ص195


 

منبع: حرف آخر

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo