شهید آوینی
 
مصاحبه ای با مرحوم آغاسی

ضمن معرفی خودتان لطفا مختصری از زندگیتان را بیان بفرمایید.

بسم‌‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من محمدرضا آقاسی ، فرزند ششم، پسر چهارم كه در 24 فروردین 1338 در یك خانواده مذهبی در تهران به دنیا آمدم پدرم در بازار تهران مغازه كبابی داشت. آخرین مدرك تحصیلی من، سوم راهنمایی است. دو سال هم در هنرستان تجسمي‌ پسران درس خواندم اما از بس با ناظم و اساتید آنجا اختلاف نظر داشتم، در سن 16 و 17 سالگی موجب این شد دو سال ما را مردود و سپس اخراج كنند.

 

شما سرودن شعر را از چند سالگی آغاز كردید و چگونه متوجه چنین استعدادی در خود شدید؟

دو برادر بزرگتر من به نام‌های «محمد حسن» و «محمد مهدی» در مسائل شعر قبل از من كار مي‌كردند و خواه ناخواه این مطلب در منزل ما بود. شاهنامه‌خوانی یا حافظ‌خوانی و یا تذكرة‌الاولیا‌خوانی برادرم محمدحسن و نیز چون مادرم هم مداح اهل بیت بود و عمدتا دیوان جوهری را یا بعضی از اشعار صغیر اصفهانی و امثال اینها را در منزل مي‌خواند تا حفظ شود تا در مجالسی كه مي‌رود بتواند به راحتی و با تسلط اداره كند. به همین دلیل صدای شعر همیشه در گوش ما زمزمه مي‌شد و آشنایی من با حافظ شاید از سال 50 به بعد، یعنی در سن 12و 13 سالگی بود اما تقریبا سال 51 و 52 اولین كلمه‌ها رو من به هم مي‌بافتم. تا به مرور زمان كم كم شروع كردیم با همان سن كم و با همان دیدگاه‌های آن زمان قبل از انقلاب خودمان، كلمه‌هایی را سر هم مي‌كردیم. همچنین من قبل از انقلاب اسلامی (سال‌های 55 و 56) به بعضی از انجمن‌های ادبی آن زمان مي‌رفتم و هم اشعار شعرا مي‌شنیدم و هم نوشته‌های خودمان را كه فكر مي‌كردیم شعر هست، مي‌خواندیم و به نوعی خودمان را محك مي‌زدیم و بعضی وقت‌ها شعرها نقد مي‌شد و یواش یواش رسیدیم تا آنجا كه بعد از انقلاب از محضر بعضی از دوستان و اساتید خوب همچون استاد مهرداد اوستا و استاد یوسف میرشكاك، درس‌ها گرفتیم و تا به اینجا رسیدیم.

 

اولین شعری كه سرودید را به خاطر دارید؟

اولین شعر یا اولین بافته، این با هم فرق مي‌كنه. آن چیزی كه مورد نظر هست، اگر شعر باشه؟ من هنوز خودم این چیزهایی كه مردم میگن شعر هست شعر نمي‌دانم. اگر مسئله اولین كلام بافته شده باشه، فرق مي‌كنه ولی خب. در آن اوایل كارهایی كه بوده در حد شعر نبوده و نیست و من الان شعرهایی كه در جاهای مختلف مي‌خوانم عمدتا از سال 1368 به بعد سروده شده. یعنی آن سابقه 16 و 17 سال قبلش را من به عنوان شعر قبول ندارم.

 

برای بیان یك شعر چه حالاتی باید رخ دهد تا آن اشعار بر ذهن جاری شود؟

اصولا هنر آینه روح انسان است و در حالت عادی چیزی به وقوع نخواهد پیوست. مگر این‌كه شادی یا غمي‌ مضاعف از حالت اولیه انسان، برای انسان پیش بیاد. اگر شما یك حوض را در نظر بگیرید این در حالت عادی هیچ موجی نداره ولی اگر یك ریگ داخل این حوض بیندازید، یك موج در داخل حوض ایجاد میشه و این ریگ هرچه درشت‌تر باشه و به سنگی بزرگ برسه، یقینا امواجی كه در این حوض به وجود میاد، خیلی بزرگتر و قوي‌تر خواهد بود و اگر این سنگ هرچه سنگین‌تر و با شدت بیشتری با این حوض برخورد كنه، چه بسا كه آب‌هایی را از این حوض بیرون بریزه. لذا به نظر من، هنر كلا همچنین حالتی مي‌تونه باشه كه از انسان بیرون بریزه. این طور نیست كه در حالت عادی انسان قلم به دست بگیره و هرچی كه بناست به عنوان هنر و شعر یا خوشنویسی و یا... ایجاد كنه. بلكه باید در یك حالت به خصوصی قرار بگیری تا این حالت رخ دهد باید یك ضربه ای صورت بگیره. مثل كوه، كوه خود به خود صدا نمي‌كنه اگر صدایی در كوه پخش بشه انعكاس آن را مي‌شنوی و هر چی این قوي‌تر باشه آن انعكاس قوي‌تره و هر چه دل انسان با اون موضوعی كه مي‌خواد مطرح كنه صمیمي‌تر باشه، یقینا كارش خیلی شیرین‌تر و قشنگ‌تر خواهد بود؛ چه در شادی چه درغم، چه در حماسه چه در درام و چه چیزهای مختلف.

 

شما هر موقع كه اراده كنید مي‌توانید شعر بگویید یا این‌كه باید در یك ایام و حالات خاصی قرار بگیرید؟

من الان خیلی سال است كه ارادی شعر نمي‌گم. یعنی امشب بشینم و برای فردا كه یك روز به خصوص یا مناسبتی خاص هست، شعر بگم. عرض كردم سال‌های زیادیست كه دیگه ارادی كار نمي‌كنم به قول اهل شعر، كوشش كار نمي‌كنم. اگر چیزی جوشید و آمد بیرون كه آمد، اگر هم نیامد كه نیامد. چون در هنر، بنا به كمیت كار نیست، بنا بر كیفیت كار است و كیفیت آن زمانی در كار انسان هست كه آن درون انسان به آن مطلبی كه مي‌خواهد عنوان بشه، احساسات درونی گرایش‌های بیشتری داشته باشه.

 

شما با مثنوی بلند «شیعه» در جامعه ما شناخته شدید. یعنی هر جا كه نام حاج‌محمدرضا آقاسی میاد، شعر شیعه در ذهن تداعی مي‌شه. خیلی علاقه‌مندیم قدری درباره آن شعر بفرمایید و این‌كه چه حالاتی رخ داد كه چنین مثنویی را بسرایید و كلا مثنوی شیعه، چند بیت است؟

البته شعر و عشق یكیه. این‌كه چگونه شد كه عاشق معشوق شدی را نتوانی بگی، چه شد كه مجنون، شیفته لیلی شد را نتوان كلماتی یافت تا عنوان كرد. فقط مي‌تونم بگم عنایت اهل بیت (ع) است. من خودم هم الان حقیقتا تاكنون ابیات این مثنوی را نشمردم.ابیاتش چقدر است 500 بیت؟600 بیت؟ 700 بیت؟ دقیقا نمي‌دانم. از سال 1368 تاكنون هنوز پرانتزش را نبستم چون كه پرانتزش را من باز نكردم كه حالا بخوام پرانتز این طرف رو ببندم. خود اهل بیت عنایت كردن و تا آخر عمر هم ادامه خواهد داشت.

 

در وادی شاعری، برخی ابیات بر دل سراینده شعر مي‌شینه شما از بین اشعارتان آن شعری كه به خیلی به دلتان نشسته كدام بیت و شعر بوده؟

هنر، فرزند روح انسانه و یك هنرمند، همه بچه‌هایش را دوست داره، باز بستگی داره كدوم فرزند شما بیشتر به شما محبت كرده باشه. یقینا گرایشات به آن مطلب بیشتر خواهد شد و خوب یقینا هر جایی كه ذكر علی(ع) و آل علی(ع)، ذكر آقا حضرت ولی عصر(عج) ذكر حضرت زهرا(س) ذكر آقا امام حسین(ع) باشه، یقینا دل بیشتر آرامش مي‌گیرد و بیشتر به اون سمت گرایش پیدا مي‌كنه. اما واقعا مشكله كه در بین مثلا یكی، دو هزار بیت من یك بیت را بخوام بگم این از همه بهتره. مثلا شما یك وقت به گل‌فروشی مي‌رید، سه رقم گل داره، یك رقمش را راحت‌تر مي‌تونی انتخاب كنی اما یك موقع به گل‌فروشی میری پنج هزار نوع گل داره، انتخاب یك گل از این پنج هزار مدل گل، خیلی مشكله. من همه گل‌ها رو دوست دارم.

 

شما هنگام اجرای برنامه كلا اشعارتان را از حفظ قرائت و با یك شور و حرارتی برگزار مي‌كنید. بفرمایید هنگام اجرای مراسم، چگونه آن را اداره مي‌كنید؟

حافظ فرمود: «تكیه بر تقوا و دانش در طریقت كافریست..... راهرو گر صد هنر دارد توكل بایدش».
اول توكل بر الله، توسل به اهل بیت و اذن گرفتن از خداوند و آقا رسول الله(ص) و آقا امیرالمؤمنین(ع) سلام بر خانم فاطمه(س) و سلام به آقا امام زمان(عج) و توسل خاص به خانم زینب(س).

 

شما دیوان اشعار دارید؟

من هنوز مجموعه چاپ نكردم انشالله اگر مولا امیرالمؤمنین(ع) اجازه بدهند. چشم.

 

شما در بین شعرای گذشته و معاصر با شعرهایتان با كدام یك از آنها ارتباط برقرار و از آنها در سروده‌هایتان تبعیت مي‌كنید؟

من شاعر اولم، خواجه حافظ شیرازی ـ رحمةالله علیه ـ است و این نفی دیگر شعرای گذشته نیست بلكه به حافظ، بیشتر گرایش دارم و به نوعی آرامش بیشتری به من مي‌دهد. اما در كنار حافظ، حكیم ابوالقاسم فردوسی، نظامي‌ گنجوی، صائب تبریزی، مولوی و امان سامانی. چون هر كدام به نوعی خصوصیت‌های خاص خود و لطافت‌های به خصوصی دارند و از معاصرین هم، من اكثر كارهایی كه از شعرای معاصر هست مطالعه كردم و به همه رفقا هم كه سؤال مي‌كنند مي‌گم بخونید؛ چه آنهایی كه به عنوان شاعر انقلاب معرفی شدند و چه آنهایی كه شاعر انقلاب نیستند. در هر صورت باید تكنیك‌ها را فرا گرفت تا بتوانیم با تاكتیك خودمان، حرفمان را واضح‌تر و قشنگ‌تر به خواننده و شنونده منتقل كنیم.

 

شما با انجمن شعرا مرتبط و عضو هستید؟

من خوشبختانه یا متأسفانه، فرصتی ندارم در انجمن‌های مختلف شركت كنم. قبلا خیلی از این انجمن‌ها رفتم. بعضی از انجمن‌هایی بوده كه چیزهایی داشته كه به معلومات و معارف من اضافه كنه و بعضي‌ها هم بوده كه انجمن ادبی نبوده در حقیقت به نوعی میشه گفت، یك وقت‌گذرانی و دورهم‌نشینی و گپ و گفت‌وگو بوده.

 

آیا تاكنون برای شما اتفاق افتاده كه در حین برگزاری مراسم، اشعاری كه مي‌خواستید بخوانید فراموش كرده باشید؟ در آن هنگام چه كردید؟

بله به ندرت اتفاق افتاده كه با توسل به آقا امام زمان (عج) جمع و جورش كردم.

 

شما برای اجرای مراسم به خارج از كشور دعوت شده‌اید؟ اگر خاطره‌ای از این سفرها دارید بفرمایید.

بله، من تاكنون به پنج كشور اروپایی (انگلستان، سوئد، دانمارك، آلمان و دانمارك) و چند كشور آسیایی (امارات، بحرین، ژاپن، لبنان، سوریه، عربستان و عراق كه به سه كشور اخیر برای زیارت رفته بودم كه برایم برنامه گذاشتن) برای اجرای مراسم رفتم كه در این برنامه‌ها به غیر از هموطن‌های ایرانی، افراد دیگری با ملیت‌های دیگر حضور داشتند. یكی از خاطرات من در این سفرهای خارجی، برنامه‌ای بود كه در سال 1378 در روز میلاد آقا امام زمان(عج) در سوئد برنامه‌ای داشتم برای ایراني‌هایی كه سالیان سال از كشور دور بودند. نیمه شعبان بود و اشعاری خواندم و در انتهای برنامه نیم ساعت اولم، رفتم عرض ادبی خدمت خانم حضرت معصومه(س) و بعدش عرض ادب پیشگاه آقا علي‌بن‌موسي‌الرضا(ع) داشتم. زمانی كه این اشعار را مي‌خواندم: «میدونی مي‌خوام چیكار كنم/میدونی مي‌خوام كجا برم ــ مي‌خوام برای كفترا یه خورده گندم ببرم/اونجا كه گنبدش طلاست/با كفتراش پر بزنم...» جماعت دیگه صدای ناله‌هاشان بلند شد. دل‌هایی كه چندین سال به دلایل مختلفی از ایران دور بودند و مجلس، یه حال و هوای خوب و باحالی پیدا كرده بود. از این قبیل خاطرات، زیاد هست كه برای من بسیار شیرین است.

 

اگه یکی بخواد مثل شما یا سایر شعرا، شعر بگه باید چه چیزی رو در خودش تقویت كنه. اصلا باید چکار کنه. آیا کسی که اصلا ذوق شعرگویی ندارد، مي‌تواند روزی شعر بگوید؟ فرقی نمي‌کنه چه جور شعری. حالا یا متن‌های خیلی زیبا یا شعر نو یا...؟

قریحه شعر و هنر، مثل غرایز دیگر در انسان هست؛ مثل خشم، غضب، محبت، گریه، خنده... بستگی دارد كه چه غریزه‌ای در انسان تحریك بشه و به ثمر بشیند. ولی یه وقت انسانی هست كه با یك لطیفه، خندش شروع میشه اما انسانی هست كه ده تا لطیفه، لبخندش را تحریك نمي‌كنه و در مسائل غصب و محبت و... هم وجود دارد. شعر هم چیزی جدای از غرایز انسانی نیست. در همه هست، فقط بستگی به این دارد كی برانگیخته شود.

 

حد شعر در باب اغراق چقدر است؟

اغراق در شعر، بي‌نهایت است.

 

چرا شما دیگه شعرهایتان توسط مداحانی مثل آهنگران خونده نمي‌شه؟

این سؤال را مي‌بایست از خود آقای آهنگران و دیگر مداحان پرسید.

 

چرا نسبت به سال‌های پیش کم‌کار شده‌اید. مقصودم حضور در گردهمایي‌ها و شعرخواني‌ها و صداوسیماست. دیگر این‌که به کدام شعرا از میان معاصرین علاقه دارید؟

من كم‌كار نشدم. منتهی من در صداوسیما كاره‌ای نیستم كه بخوام برای خودم در صداوسیما برنامه بگذارم. این بستگی به عوامل صداوسیما داره. به مدیران شیكه‌ها و به مدیران پخش و تهیه‌كننده‌های صداوسیما و برنامه‌های صداوسیما بستگی دارد. هر وقتی كه گفتند در حد توانمان فرصت كردیم در خدمتشان بودیم آن هم به عشق مردم و اما در میان شعرای معاصر، بنده عشق و علاقه‌ام به استادم یوسف علی میرشكاك، بیشتر از دوستان دیگر است.

 

اگر قرار باشه، روزی دیگه شعر نگویید، چه خواهید كرد؟

اگر قرار باشه شعر نگم، یقینا سینه خاك خواهم خوابید.

 

شما خیلی سیگار مي‌كشید و این كثرت استعمال سیگار، این شایبه را ایجاد مي‌كند كه شما اعتیاد به مواد مخدر دارید. در این‌باره به صورت شفاف برای خوانندگان توضیح بفرمایید.

آیا بعضی از عرفا و علمای حال حاضر ما كه سیگار به سیگار مي‌كشیدند، اینها هم معتاد بودند؟ آیا فقط سیگار دلیل بر اینه كه هر كسی سیگار بیشتر كشید، حتما معتادتره؟ بنده جز سیگار، به هیچ چیزی دیگه‌ای اعتیاد ندارم.

 

برخی افراد با توجه به ظاهرتان از شما به عنوان صوفی (درویش) یاد مي‌كنند. نظرتان در این زمینه چیه؟

در میان لجه خون ماهیم... یا علی درویش روح اللهیم.

 

بعضی دوستان مطرح مي‌كنند كه شاعر اهل بیت، باید ظاهری ساده و در عین حال معنوی داشته باشه شما برای ظاهر خودتان، همچون موهای بلند سیبل‌های بلند و محاسن بلند چه پاسخ و توجیهی دارید؟
والله ما این ظاهر معنوی را نفهمیدیم به چه طریقی هست. ما اگر تاریخ انبیا و اولیا را نگاه كنیم اكثرا گیس بلند و محاسن بلند دارند و فكر نمي‌كنم، چیزی را كه شرع مقدس اسلام نهی نكرده باشد خلاف معنویت باشه. یعنی اگر جایی هست كه مثلا گیس بلند و ریش بلند خلاف شرعه و یا مثلا دستور پیغمبر كه مشخص كرده باشد اگر حدیثی هست ما بشنویم و بدانیم ما هیچ مشكلی نداریم و كوتاه خواهیم كرد.

 

شما برای ظاهر خود، به چه كسی اقتدا كرده‌اید؟

یا علی جان مقتدای من تویی.. فاش مي‌گویم خدای من تویی
در تو تصویر خدا را دیده‌ام.. در صدا، صاحب صدا را دیده‌ام

 

شما در عرصه شعر و شاعری، وارد سیاست هم شده‌اید و اشعار سیاسی هم سروده‌اید؟

این اشعار سیاسی منظور چیه؟ اگر این هست كه به سمت حزبی و گروه‌های سیاسی متمایل باشم. نه، چون من سعیم در این است كه فقط و فقط در خط رهبری باشم و هر چیزی كه بخواد به نظام ضربه بزند، در حد توان خودم دفاع كنم. از نظام با اسلحه خودم كه شعر هست دفاع كنم. این نیست كه حالا بیام سمت این جبهه یا آن جبهه یا از این حزب یا آن حزب برای یك كدام از این احزاب چه چپ و چه راست چه این ور چه اون‌ور، بخوام سینه بزنم و با این بخوام حزب‌های دیگر را بكوبم. شعر من سیاسی هست اما حزبی نیست.

 

شما اصلا خط و خطوط و جناح‌بندي‌های سیاسی را قبول دارید؟

خب این جوابش خیلی مفصل خواهد بود، با یكی، دو دقیقه نمي‌توان جواب داد. به این سبك و سیاقی كه توی این مملكت هست، نه. چون وقتی كه حزبی برنامه‌اش مدون نیست، اصلا حزب نیست. حزبی كه برای مسائل سیاسی مملكت نتواند خط و مشی مدون و اساسنامه داشته باشد، حزب نیست.

 

شما فكر نمي‌كنید برخی اشعار شما به ذائقه گروه‌های سیاسی خوش نیاد و این عاملی بشود برای منزوی و محدود كردن شما؟

كار ما در این عالم چیست؟ آیا در صدر اسلام، همه گروه‌ها و همه اقشار از آقا رسول‌الله(ص) خوششان مي‌آمد؟ از آقا امیرالمؤمنین(ع) خوششان مي‌آمد؟ در همین زمان خودمان، آیا همه اقشار و گروه‌ها از حضرت امام خمینی(ره) خوششان مي‌آمد؟ آیا اگر فردا روزی، انشاءالله آقا امام زمان(عج) بیایند، همه مردم عالم و همه حزب‌ها و گروه‌ها از آقا خوششان خواهد آمد؟ یقینا اینطور نیست. اگر شعر ما خلاف مسائل مملكتی و نظام جمهوری و حكومت اسلامي‌ و اهانت به شخص یا گروه خاصی هست، ما از این اشعارمان صرف ‌ظر مي‌كنیم. اما یك خط كلی نظام هست كه سعی ما در این است؛ اون خطوط كلی نظام و شرع مقدس را بفهمیم و در جهت اعتلای نظاممان حركت كنیم و مشخص هست همه افراد از همه قانون‌ها خوششان نمي‌آید. به قول حضرت امام (ره)، سارق‌ها و قاتل‌ها هم از قانون خوششان نمي‌آید. وقتی مي‌گویند جریمه عبور از چراغ قرمز مثلا سی هزارتومان هست، چه كسانی خوششان نمي‌آید؟ مشخصه، آنهایی كه نمي‌خواهند پشت چراغ قرمز صبر كنند. اگر ما اهانت به شخصی كردیم، حرف شما قبول است و اما در همه جای دنیا نه تنها در ایران در همه جا هست كه هر سیستمي‌ كه مخالفی داشته باشه، مخالفش را بایكوت و خونه‌نشین كنه.

 

با توجه به اینكه یك چهره معروف هستید، برخورد مردم در كوچه و خیابان و... با شما چطوره؟

عامه مردم، محبت. از راننده تاكسی گرفته تا نانوا، بقال، بچه‌مدرسه‌ای، كسانی كه به نوعی بشناسند، محبت مي‌كنند. بچه‌های هیأتی، بچه‌های غیر هیأتی، بچه‌های پائین‌شهر، بالاشهر، دانشجوها و... من از مردم چیزی جز محبت ندیدم. اما مسئولان فرهنگی مملكت، متأسفانه حتی كوچكترین محبتی را تا به حال در حق من نداشتند.

 

به نظر شما مشهور بودن خوبه؟ چرا؟

شیخ محمد لاهیجی، متخلص به «اسیری» در دیوان مثنوی خودش فرمود:
اشتهار خلق آفات ره است **** كی گزیند شهره هر كو آینه

 

بعضی خود را سگ و برخی قلاده به گردن مي‌اندازد و گروهی قمه مي‌زنند آیا ما مي‌توانیم در مورد ائمه خود را تا این حد خوار کنیم؟

اینكه مي‌توانیم یا نمي‌توانیم، ما در مقابل ائمه چیزی نیستیم اما این‌كه حالا این مطلب بخواهد عامه شود مثلا من آقاسی بخواهم در عامه مردم با دیدگاه‌های مختلف با درجات فهم مختلف، بگویم من سگ علي‌ام و قلاده به گردنم بیندازم و هو هو مردم، همه هو هو كنید، این را من نمي‌پذیرم. من اگر سگ علي‌ام، باید وفایم را به علی ثابت كنم و درباره قمه‌زنی از نظر شرعی در حد فتوی نیستم كه خواسته باشم فتوی بدهم. در این رابطه، مقام معظم رهبری نظر خود را فرمودند و تكلیف برای همه روشن شده است.

برای حضرت میثم تمار و پایبندی شیعه به مولایش، یه شعری بفرمایید.
یك مخمس هست (پنج پایه) كه من به نام «رقص مرگ» یك مصرع در آنجا دارم:
شیعیان را شیوه‌های گونه‌گون رقصیدن است
یا ابوذروار در دشت جنون رقصیدن است
یا چو مسلم از بلندا سرنگون رقصیدن است
یا چونان عباس، در غرقاب خون رقصیدن است
رقص میثم مي‌نـوازد ریسمان دار

 

آیا قصد ندارید سایتی برای استفاده همه علاقه‌مندان به خودتان و شعرهایتان و صدایتان دایر کنید؟

اگر روزگاری واجب بشه این مطلب كه من سایت بزنم و حقیقتا به این نتیجه برسم كه این مطلب واجب و مورد احتیاج هست، انشالله از خدا مي‌خواهم كمك كنه كه یك دستگاه كامپیوتر بخرم. چون الان كامپیوتر ندارم و بعد با آموزش‌هایی كه از دوستان خوبم خواهم دید،این سایت را راه‌اندازی خواهم كرد.

 

شما آلبومي‌ تحت عنوان «عشق ازلی» ارائه داده‌اید. لطفا پیرامون كم و كیف آن توضیحاتی بفرمایید و آیا كار جدیدی در دست دارید یا خیر؟

ما اولین نوار كاستمان را با نام «عشق ازلی» كه عمدتا دكلمه و سه چهار تا تكه‌اش تك‌خوانی و همخوانی است، بیرون آمد. البته این كار ضرب‌الاجل شد. شاید اگر فرصت بیشتری داشتیم، كار، بهتر از اینها بیرون مي‌آمد. اگر خداوند توفیق داد و دیدیم كه احتیاج جامعه هست، شاید كارهای بعدی را ارائه بدهیم.

 

شما در جبهه‌های جنگ هم حضور داشته‌اید؟

من مدت كوتاهی در جبهه بودم. من با جهاد استان تهران، دوره بلدور دیدم كه مدت كوتاهی در شوش دانیال بودم و سپس از آنجا به جزیره مجنون و سه‌راه جفیر و شلمچه رفتم. همچنین من چندین سال در اول انقلاب در كمیته انقلاب اسلامي‌ در مبارزه با گروهك منافقین و... فعالیت داشتم، حدود یك سال در راستای فعالیتهای نهضتی با نیروهای ساتجا كه توسط شهید محمد منتظری اداره میشد در كشور سوریه بودم و در آنجا فعالیت داشتم.

 

شما به غیر از برنامه‌های فرهنگي‌تان، شغل دیگر هم دارید؟

فعلا بیكاریم. ولی انشاءالله بناست با تعدادی از دوستان، یك مؤسسه فرهنگی راه بیندازیم.

شما درباره مقام معظم رهبری هم شعر گفتید؟
آقا عشق منه. پیر منه مراد منه مرجع منه و رهبر منه.

 

در رابطه با امام؟

امام هم همچنین. من برای امام و مقام معظم رهبری، شعرهای زیاد دارم.

 

ممكنه الان چند بیت بفرمایید؟

باشه برای بعد، فرصتی دیگر كه به صورت مبسوط كارهایی كه در رابطه با امام و مقام معظم رهبری هست، مي‌دهم خدمتان، اگر خواستید، استفاده كنید.

 

اگر ممكنه چند بیت از اشعارتان را كه در رابطه با مقام معظم رهبری سروده‌اید، برای خوانندگان این مصاحبه بفرمایید.

بنگـر رحماء بینهــم را **** تكـــرار تـب غـــدیـر خــــم را
امروز علی غریب و تنهاست **** آماج هجوم اهرمن‌هاست
او كیست؟گلی ز باغ زهرا (س) **** پرورده درد و داغ زهرا (س)
او نـور دل بسیجیــان اســت **** چون مادر خویش، مهربان است
مستــم ز تبســم نمـازش **** لبخند چو غنچه، دلنوازش
چشمانش بوی عشق دارد **** مستی ز سبوی عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه اوست **** تا هستم و هست دارمش دوست

 

تاكنون ملاقاتی با مقام معظم رهبری داشته‌اید؟

بله دو مرتبه خدمت آقا رسیدم

 

خصوصی بود؟

نیمه‌خصوصی بود.

 

در رثای شهدا، سروده‌هایی داشته‌اید، لطفا چند بیت از آن را بفرمایید.


دلم تنــگ شهیـدان اسـت امشب ***** كه همرنگ شهیدان است امشب
من از خـون شهیـــدان شـرم دارم ***** كه خلقی را به خود سرگـرم دارم
زمن پـرسیــد، فــرزنـد شهیـــــــدی ***** كــه بــابــای شهیــدم را نـدیــدی
به من مي‌گفت مادر او جوان بود ***** دلیــر و جنگجـــوی و پـرتـوان بـــود
نمي‌دانم چه سودایی به سر داشت ***** به دوشش كوله‌باری از سفر داشت
قــدم در كـوچـه‌بـاغ عشق مي‌زد ***** به جان خویش داغ عشق مي‌زد
چه عشقی؟عشق مولایش خمینی ***** كـــه بـوسـد تـربـت سبــز حسینی
بــه امیـدی كـه از آن گِـل كــام گیرد ***** بگـریـــد تــا دلـش آرام گیـرد

 

 

نظر شما پیرامون آمریكا و آنهایی كه مي‌گویند باید با آمریكا ارتباط داشته باشیم چیه؟

آنهایی كه آمریكا را دوست دارند یقینا دوست دارند، بیگانه بر سرشان حكومت كند.

 

آیا شما اشعاری در رابطه با آن دسته افرادی كه علاقه‌مند به ارتباط با آمریكا هستند، سروده‌اید؟

اینها كه پنبه‌شان زده شد. بالاخص با این هجوم سفاكانه آمریكا به ملت مظلوم عراق پنبه همه مدعیان حقوق بشر و دموكراسی غربی و آمریكا و غرب‌گرایی نه تنها در ایران بلكه در تمام عالم زده شد و دیگه باید آدم حماقت داشته باشه كه بخواهد دست از دامن مقام معظم رهبری بردارد و زیر پرچم آمریكا سینه بزند.
اگر نظم نوین هر پرده در خون مي‌كشد ما را
شهـادت از گلوی غـرب بیـرون مي‌كشد ما را
رهـــا مي‌گــردد آخـر زلف مـا بر نیزه‌ها در باد
فـرو مي‌پـاشد از هم هفت بنـد غـرب غـربت زا
و انشالله سرنوشت آمریكا بدتر از شوروی سابق خواهد شد.

 

وقتی كه شنیدید بارگاه آقا امیرالمؤمنین(ع) را با خمپاره زدند، چه احساسی داشتید؟

به آن حد بود كه اگر چاره‌ای داشتم، مي‌رفتم و جلوی صحن آقام مي‌ایستادم و سینه سپر مي‌كردم كه اگر مي‌خواهند بزنند، اول به سینه من گلوله بزنند و خونم را بریزند.

 

بیشتر اشعارتان در رابطه با اهل بیت است. تا حالا عنایاتی را از این بزرگواران به وضوح لمس كرده‌اید؟

جاده حیرت بسی پر پیچ بود ** ** لطف ساقی بود و باقی هیچ بود
همه‌اش عنایت آنهاست.

 

شما در زمینه شعر شاگرد هم دارید؟

نه شاگرد ندارم. البته دوست زیاد داریم از شعرا و هنرمندان. بخواهیم نخواهیم از هم تاثیر مي‌گیریم ولی چیزی به عنوان استاد و شاگردی نداریم.

 

شما بیشتر اوقات برای اجرای برنامه در سفرید، این امر باعث ایجاد مشكلی در خانواده نمي‌شود و آیا همسرتان از این مسئله راضی هستند؟

تا حالا كه پیش نیومده و رضایتمندی را از خود حاج خانم بپرسید.
همسر حاج‌آقا: من از حاج‌آقا راضیم و مشاركت ایشون در منزل خوبه من از ایشون راضیم، خدا هم از ایشون راضی باشه. حاجی خیلی خوبه، فقط خیلی خونسرده.

 

اوقات فراغت خود را چگونه مي‌گذرانید و تفریحات شما چیه؟

اوقات فراغتم را بیشتر به استراحت مي‌گذرانم و تفریحات من، تلویزیون و جدول و برنامه تلویزیون را هم بیشتر اخبار داخلی و خارجی را دنبال مي‌كنم و با فوتبال هم میونه خوبی دارم.

 

شما اهل ورزش هستید؟

بله. من قبلا تكواندو كار مي‌كردم. ورزش مورد علاقه‌ام بولینگ است و فوتبال رو هم زیاد دوست دارم.

 

شما طرفدار پرسپولیس هستید یا استقلال؟

من طرفدار تیم پاس هستم و از تیم‌های خارجی هم تیم آرسنال و به نظر من بهترین بازیكن دنیا شماره 14 آرسنال تیري‌ هانری.

 

اهل موسیقی هستید؟

بله، موسیقی را دوست دارم.

 

چه موسیقی ای را دوست دارید؟

عمدتا موسیقي‌های سنتی را بیشتر مي‌پسندم و از ساز‌ها، به تار و نی و دف بیشتر علاقه دارم.

 

بزرگترین آرزوی شما چیه؟

بزرگترین آرزوم اینه كه آقا حضرت ولی عصر(عج) مرا به نوكری خود بپذیرد و اعمالم مورد تأیید ایشان باشد كه اگر چنین شود، تمام كارهای دنیوی و اخروی تضمین و تأیید شده مي‌باشد.

 

در پایان این گفت‌وگو‌ی دوستانه اگر برای جوانان و آنهایی كه مي‌خواهند از طریق شعر و شاعری به جایی برسند مطلبی برای گفتن دارید، بفرمایید.

اگر موضع داشته باشید، صاحب موضوع خواهید بود. اگر موضع نداشته باشید، در هر وادی سر گشته‌اید.

 

از این‌كه در این گفت‌وگو شركت كردید، صمیمانه تشكر و قدردانی مي‌كنیم و برایتان آرزوی توفیقات روزافزون در ظل توجهات حضرت ولی عصر(عج) داریم.

من هم به نوبه خودم از شما كه زحمت كشیدید و تشریف آوردید، تشكر مي‌كنم و برایتان آرزوی موفقیت دارم. 

 

       برگرفته از بازتاب      

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo