در جریان بیداری
اسلامی لایهها و طبقات مختلف اجتماعی فعال بوده و نقشآفرینی
كردهاند. یكی از این گروهها زنان بودهاند. میزان و چگونگی
تأثیرگذاری زنان در بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
در شكلگیری هر تحولی
عناصر مختلف قطعاً نقش دارند و از تجمیع نقشآفرینی این عناصر
است كه یك رخداد بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شكل میگیرد و
به پیروزی میرسد و نهایتاً تأثیرگذاری آن عناصر میتواند با
هوشیاری استمرار و تداوم یابد. زنان نیمی از جامعهاند و مربی
و تأثیرگذار بر نیم دیگر جامعه نیز هستند. لذا قطعاً نقششان در
تحولات اجتماعی كاملاً پررنگ است و نمیتواند مورد تغافل قرار
بگیرد؛ همانگونه كه در فرمایشهای امام خمینی رحمهالله
پیرامون نقشآفرینی زنان نیز این جمله را میبینیم كه بدون
زنان پیروزی انقلاب اسلامی امكانپذیر نبود.
با شكلگیری انقلاب
اسلامی ایران و بازتابهای گستردهی آن، در سالهای اخیر شاهد
شكلگیری نسلی از زنان مسلمانی بودهایم كه با اعتماد به
باورهای خودشان و با احیای هویت دینی، منشأ تحولات عمدهای از
جمله بیداری اسلامی شدهاند. تأكید میكنم كه هویت دینی را
نهفقط برای مسلمانها، برای همهی ملتهای دینمدار به وجود
آوردهاند.
دربارهی این
هویت دینی چه توضیح بیشتری میتوان ارائه داد؟
احیای مجدد هویت دینی فقط
منحصر به هویت اسلامی نمیشد؛ همانگونه كه ما شاهد جهاد و
مبارزهی «راشل كوری» كه یك آمریكایی و مسیحی بود، در قلب
فلسطین هستیم، تا حدی كه بولدوزرهای رژیم صهیونیستی او را زیر
گرفتند و به شهادت رساندند. در واقع به اذعان تمام كسانی كه
راشل كوری را از نزدیك دیده بودند، او در فلسطین اشغالی با
تمسك به ارزشهای دینی حركت كرد.
اینها همه نشانهی برگشت
به هویت ارزشمدار و هویت دینمدار است. در دین است كه منافع
جمعی مد نظر قرار میگیرد و انسانها با حمایت از هم به مبارزه
برای احقاق حق برمیخیزند و دست به دست هم میدهند. این در
حالی است كه در تفكرات غیر دینی منفعت فردی حرف اول را میزند
و اصالت بر پایهی منافع و خود فردی است. لذا هر حركتی كه
اینگونه شكل میگیرد و هر حركت آزادانه و حقطلبانهای قطعاً
با رویكردی ارزشی و معنوی و نهایتاً با یك رویكرد دینی است.
بسیاری از هجمههای دشمن
و كشورهای استعماری علیه اسلام و نیز دامن زدن به جریان
ایرانهراسی، از موج اسلامهراسی ناشی میشود. این موج در
نتیجهی خودباوری و بازگشت ملتها به ارزشها و معنویت در
اقصینقاط جهان شكل گرفته و البته زنان نیز از این جریان
تأثیرپذیر بودهاند و حتی نقش بسزایی را هم ایفا كردهاند.
مثلاً ما قطعاً نمیتوانیم بیداری اسلامی را بدون نقش
تأثیرگذار شهیده حجاب «مروه شروینی» از مصر ببینیم. یا پیشتر
از ایشان خانم «بنتالهدی صدر». به هر حال اینها از زنانی
بودهاند كه با یك اعتماد به نفس تحسینبرانگیز، به استقبال
خطر رفتهاند و با دنیای استكبار مبارزه كردهاند. ایشان در
پایداری بر ارزشها و باورهای دینی در واقع الگویی را به زنان
دنیا معرفی كرده و زمینههای شكلگیری این بیداری را بهتدریج
شكل دادهاند.
تحولات مهم فرهنگی و
اجتماعی مقولاتی نیستند كه یكشبه به نتیجه برسد. لذا باید
جریان بیداری اسلامی را یك روند فرهنگی مسبوق به سابقه و
عقبهی تاریخی قوی ببینیم كه از همان برگشت به باورهای دینی و
احیای مجدد هویتهای دینی شكل گرفته و تا امروز رسیده است. در
این شكلگیری مجدد هویت دینی اول افراد ایفای نقش میكنند و
كمكم گروهها و تودهها نیز به این موج میپیوندند و امواج
مبارزین را شكل میدهند.
آیا نقش زنان و
ایستادگی آنها در جریان بیداری اسلامی، مسبوق به یك سابقه و
عقبهی تاریخی است؟
بله. معتقدم هر یك نفری
كه در بین ملتهای آزاده بلند میشود و خونش میریزد، این خون
بر روند تحولاتی كه بعدها شكل میگیرد، تأثیرگذار است؛
حركتهایی كه به نام آزادی، حقطلبی و عدالت شكل میگیرد.
مثلاً در همین تحولات اخیر، خانم «آیات القرمزی» شاعر بیست
سالهی بحرینی كه شعری را علیه آل خلیفه میخواند، مورد شكنجه
قرار گرفت و موج جدیدی را در مبارزه با آلخلیفه ایجاد كرد.
ما نیز در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ شاهد قتل عام زنان و كودكان در
كنار مردان بودیم كه تأثیرگذاریاش به پیروزی انقلاب اسلامی
انجامید.
وقتی زنان پا در میدان
مبارزه میگذارند با آمدنشان اعضای خانواده را نیز ترغیب
میكنند. اعضای خانواده و گروههای اجتماعی كه انتظار میرود
پیشقراول كاری باشند، وقتی میبینند زنان به میدان آمدهاند،
آنها هم ترغیب میشوند. لذا این مسئله نقش تأثیرگذاری را به
زنان میدهد كه غالباً نیازی نیست به صورت یك موج شكل بگیرد.
یعنی اینجا كثرت و كمیت مهم نیست، بلكه كیفیت حضور مهم است.
مثلاً اولین بار كه یك
خانم به واسطهی حجابش از اشتغال منع شد، آن زمان او تنها یك
نفر بود. امروز اما از قِبل رشادت یك زن در آلمان، گروههایی
در این كشور شكل گرفتهاند كه با حجابستیزی در فرانسه مقابله
میكنند. در كشورهای دیگر اروپا نیز به همین شكل است. یعنی
همیشه یك نفر هست كه بلند میشود، حركت میكند و با حضور آن یك
نفر و تأثیرگذاری حركت عدالتخواهانه و حقطلبانهی این یك
نفرها، موجهایی پدید میآید كه ما امروز شاهد آن هستیم.
به عنوان نمونه خانم
جواهر عبدالعلی دختر دانشجوی مسلمانی بود كه در دانشگاه بحرین
بر اثر حملهی مأموران دچار ضربهی مغزی شد و پس از یك ماه به
شهادت رسید. اگرچه حالا رسانههای غربی تسلطی را ایجاد كردند
كه وقایع نتوانند به اذهان عمومی راه یابند، ولی به هر حال
فضای سایبری و امكانات دیگری به وجود آمده كه مانع از این
مونولوگ و بلوك رسانهای غرب شده است. در نتیجه وقتی این
افراد به میدان میآیند و با توجه به این نكته كه خونی اگر در
مسیر حق بریزد، تأثیرگذاری خودش را دارد، ما شاهدیم كه
رشادتها و مبارزات این عزیزان، فوج دختران محجبه را به
تظاهراتهای خیابانی و تحصنها آورده است.
چه تحولاتی در نقشآفرینی اجتماعی-سیاسی زنان به
عنوان بیداری اسلامی اتفاق افتاده و خواهد افتاد؟
تأكید میكنم كه بسیاری از تحولات جریان بیداری اسلامی، به
هر حال یك الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران بوده است.
هجمهی شدید دنیای استكباری علیه ایران نیز مستند بسیار
محكمی بر این مدعا است. الگوی انقلاب اسلامی الگویی است كه
با طرح شعارهای دینی شكل گرفته، با طرح شعارهای دینی به
پیروزی رسیده و با طرح شعارهای دینی در مسیر پیشرفت خود
حركت كرده است.
در مورد زنان تا قبل از انقلاب اسلامی -همانگونه كه در
ایران قبل از انقلاب هم همین الگو را دنبال میكردند-
كشورهای غربی در اثر جهانیسازی كه به دنبالش هستند، چه در
عرصهی فرهنگی و چه در عرصهی سیاسی این الگو را از زن
موفق ارائه داده بودند كه: زن موفق كسی است كه بدون تمسك
به اخلاقیات، معنویت و عفت و با باز بودن و برهنه بودن و
با كنار گذاشتن ارزشهای اخلاقی و دینی میتواند در
عرصههای مختلف پیشرفت كند. با پیروزی انقلاب اسلامی اما
این تحول در ایران ایجاد شد كه زنان نشان دادند واقعاً
برای پیشرفت و توانمندی نهتنها نیازی نیست كه ارزشها را
كنار بگذارند، بلكه تمسك به ارزشها یك مسئولیتی را برای
آنها ایجاد كرده كه توانستهاند به میدانهای بیشتری دست
یابند و عرصهی فعالیتهای آنها گستردهتر از قبل شده است.
این الگونه نهتنها برای منطقه، كه برای كل جهان بوده است.
خانمها میبینند كه علیرغم تبلیغات گسترده، یك گروه دیگر
با شكل و شمایل و تفكر و مكتب دیگری در همهی عرصهها
توانمندیهای بسیار خوبی را نشان دادهاند و نهتنها عقب
نماندهاند، بلكه زنان در كنار خانواده به سطوح بالای
اجتماعی-سیاسی-فرهنگی و حتی اقتصادی رسیدهاند.
اتفاقاً این حجابستیزی و اسلامهراسی از همین جا شروع شد،
زیرا الگویی را كه غرب سالهای سال تبلیغ و ترویج كرده و
بارش را به دوش كشیده بود، بیاثر شد. یكی از مدیران ارشد
رژیم پهلوی در حوزهی زنان، در یكی از اجلاسهای
بینالمللی به ما گفت: «شما كه نمیتوانید بیایید و با این
الگویی كه معرفی میكنید، دستاورد ما را به هم بریزید.»
اما امروزه كاملاً آشكار است كه دقیقاً برعكس شده و الگوی
زن مسلمان ایرانی به عنوان یك الگوی جدید در جهان مطرح و
شناخته شده است.
|