شهید آوینی

 

بهاییت و اسرائیل یک پیشینه تاریخی

روابط صميمانه و همکاري صهيونيست‌ها با دستگاه رهبري بهاييت، قدمتي به اندازه عمر اين فرقه دارد و ريشه‌هاي ارتباط و صميميت اين دو غده سرطاني، به سال¬ها پيش از تشکيل دولت صهيونيستي برمي¬گردد. از همان روزي که بنيان¬گذاران رژيم صهيونيستي اسرائيل براي غصب سرزمين فلسطين کوشش مي¬کردند، تا امروز، روابط خوبي ميان بهاييت و اسرائيل برقرار بوده است.

 

ابن زوي، نخستين رئيس جمهور اسرائيل، هنگامي که هنوز اسرائيل تا تشکيل دولت راه درازي در پيش داشت، ديدار و گفت-وگويي با عبدالبهاء داشته است که از آن به خشنودي و رضايت ياد مي‌کند.19
در شرايطي که اعراب و به¬ويژه ¬مردم مسلمان فلسطين مشغول مبارزه با صهيونيسم و انگليس بودند، بهاييان با اين دو دولت متجاوز روابط دوستانه برقرار کرده بودند؛ زيرا به خوبي مي‌دانستند که اگر مسلمانان عرب حکومت فلسطين را به دست گيرند، همانند ديگر سرزمين¬هاي اسلامي، با بهاييان به دليل بي¬حرمتي¬شان به اسلام و باطل اعلام کردن اين دين و ادعاي پيامبري و کتاب جديد و ادعاي خدايي رهبران اين فرقه، برخورد خواهند کرد، چنان¬که تاکنون هيچ‌يک از جامعه¬هاي اسلامي وجود آنان را تحمل نکرده و حاضر به پذيرش رسمي آنان نشده‌اند. بنابراين، بهاييان جز خيانت به مسلمانان و خدمت به دشمن آنان، راهي پيش روي خود نديدند.
بهاييان سرنوشت خود را به سرنوشت اسرائيل گره‌خورده مي‌دانستند و رهبران بهايي در کتاب¬ها و نشريه¬هاي گوناگون بهاييان، بارها اين حقيقت را اعلان کرده بودند. در نوشته‌هايي هم که از عبدالبهاء بر جاي مانده، اين موضوع آشکارا بيان شده است. او سال¬ها پيش از تشکيل دولت اسرائيل، سرنوشت صهيونيسم و بهاييان را سرنوشتي مشترک مي‌دانست:
اينجا فلسطين است، اراضي مقدسه است، عن‌قريب قوم يهود به اين اراضي بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودي و حشمت سليماني خواهند يافت. اين از مواعيد صريحه الهيه است و شک و ترديدي ندارد. قوم يهود عزيز مي‌شود، در ظل امر وارد مي‌شود و تمام اين اراضيِ باير، آباد و دائر خواهد شد. تمام پراکندگان يهود جمع مي¬شوند و ترديدي در آن نيست. مقام اعلي به بهترين طرزي ساخته خواهد شد، دعا و مناجات انبياي الهي به هدر نمي‌رود و وعده‌هاي الهي تماماً تحقق خواهد يافت. اسارت و دربه¬دري و پراکندگي يهود مبدل به عزت ظاهري آنها مي‌شود، حتي به حسب ظاهر عزيز خواهند شد.20
وي براي عزت اسرائيل و قدرت يافتن يهوديان (که اندکي بعد با توسل به غيرانساني¬ترين ابزارها مردم فلسطين را از سرزمينشان بيرون کردند) دعا مي¬کند و پيش از آن مي¬گويد:
اسرائيل عن¬قريب جليل گردد و اين پريشاني به جمع مبدل شود. شمس حقيقت طلوع نمود و پرتو هدايت بر اسرائيل زد تا از راه-هاي دور با نهايت سرور به ارض مقدس ورود يابند. اي پروردگار! وعده خويش آشکار کن و سلاله حضرت جليل را بزرگوار فرما. تويي مقتدر و توانا و تويي بينا و شنوا و دانا.21
دستگاه رهبري بهاييت در دوران حاکميت عثماني‌ها براي ماندگاري خود ناچار بود از هرگونه رفتاري که حساسيت مسلمانان را برانگيزد، خودداري و با وسواس و دقت، ظواهر اسلامي را در سرزمين فلسطين رعايت کند. حضور پيوسته عبدالبهاء در نمازهاي جمعه و جماعت را نيز به همين منظور مي¬توان دانست. مهم‌تر آنکه اين فرقه که به شدت تبليغ¬گرا بود، به هيچ عنوان اجازه تبليغ در سرزمين فلسطين را به ياران و مريدان خود نمي‌داد. البته اين پنهان‌کاري نمي¬توانست چندان ادامه يابد. بنابراين، بهاييان براي تأمين منافع خود بايد مي¬کوشيدند يا انگلستان به استعمار خود در فلسطين ادامه دهد يا صهيونيسم که حافظ منافع امپرياليسم انگلستان و ميراث‌خوار استعمار بود، روي کار آيد. ازاين‌رو، آنها و رهبرانشان در فلسطين و کشور اسرائيل، هيچ‌گاه برخلاف مصالح اسرائيل و صهيونيسم سخني نگفتند و آييني که مدعي صلح و دوستي است، هيچ‌گونه همدردي با صدها هزار آواره فلسطيني از خود نشان نداد و به غصب حقوق مسلّم ساکنان اين آب و خاک اعتراض نکرد، بلکه روابط خود را با صهيونيسم استوار ساخت.
شوقي افندي در پيام تبريک نوروز 1329، خطاب به بهاييان اعلام کرد:
مصداق وعده الهي به ابناء‌ خليل و وراث کليم، ظاهر و باهر و دولت اسرائيل در ارض اقدس مستقر شده است.22
لروي آيواس منشي کل شوراي بين‌المللي بهايي، در نامه¬اي به تاريخ سوم مه 1954، با کمال افتخار به ملاقات شوقي افندي با رئيس‌جمهور اسرائيل اشاره مي‌کند و مي‌نويسد:
روز دوشنبه 26 آوريل 1954، از براي عالم بهايي، روز تاريخي به شمار مي‌رود؛ زيرا در اين يوم براي اولين دفعه در تاريخ امر، رئيس دولت مستقلي رسماً از مقام مبشر شهيد آيين بهايي و مقام مرکز ميثاق حضرت بهاء‌الله ديدن نموده، به حضور ولي امر بهايي (شوقي افندي) مشرف گرديد.23
و شوقي افندي رسيدن به اين افتخار بزرگ را در تلگراف تاريخ چهارم مه 1954م. به محفل بهاييان ايران اين¬گونه خبر مي¬دهد:
رئيس‌جمهور اسرائيل به اتفاق قرينه24 محرمه ميسيس بن زوي بر حسب قرار قبلي، پس از پذيرايي که به افتخار ايشان در بيت مبارک حضرت عبدالبهاء به عمل آمد، اعتاب مقدسه را در جبل کرمل زيارت نمودند. اين زيارت اولين تشرف رسمي است که از طرف يکي از رؤساي دول مستقله از مقامات مقدسه حضرت اعلي و مرکز ميثاق حضرت بهاءالله به عمل آمده است.25
شوقي افندي همانند ميرزا حسين‌علي که در سرسپردگي به سفارت روس و عباس افندي که در سرسپردگي به انگلستان از هيچ کوششي کوتاهي نکردند، با تمام توان تصميم گرفت راه سرسپردگي بهاييت به صهيونيسم را با وفاداري کامل به صهيونيسم و خيانت آشکار به جهان اسلام و منافع ملي کشورهاي مسلمان ادامه دهد. در اول ژوئيه 1952م.، هيئت بين-المللي بهايي حيفا در نامه‌اي به محفل روحاني ملي بهاييان ايران، آنان را از رابطه شوقي افندي با حکومت اسرائيل، به¬گونه¬اي کاملاً سربسته و محرمانه آگاه کرد:‌
روابط حکومت (اسرائيل) با حضرت ولي امر¬الله و هيئت بين المللي بهايي، دوستانه و صميمانه است و في الحقيقه جاي بسي خوشوقتي است که راجع به شناسايي امر در ارض اقدس موفقيت‌هايي حاصل گرديده است.26
در پي آن با افتخار تمام و بدون پرده‌پوشي، روابط و پيوند استوار دولت اسرائيل با مرکز بين‌المللي بهايي را به آگاهي ياران ايراني خود مي¬رساند و مي¬گويد:
در ارض اقدس(اسرائيل) شعاير بهاييت بي‌پرده و حجاب اجرا مي‌شود... و معافيت مقامات بهاييت و توابع آن از ماليات‌هاي دولت اسرائيل از طرف اولياي امور تصويب گرديد.27
او با خشنودي از امکانات و رفاهي که اسرائيل برايشان فراهم کرده، مشتاقانه مي‌گويد: «دولت اسرائيل وسايل راحتي ما را فراهم کرد».28
يکي از نزديکان شوقي با اشاره به لطف و توجه صهيونيست¬ها به بهاييان، مي‌گويد: «... دولت اسرائيل... دستور رسمي داده است که‌ ـ بهاييان‌ ـ از کليه عوارض و ماليات¬ها معاف باشند.» البته دامنه حمايت¬ها تنها بدين‌جا محدود نمي‌شد، بلکه معافيت از ماليات «بعداً شامل بيت مبارک حضرت عبدالبهاء و مسافرخانه شرقي و غربي نيز گرديد. ...عقدنامه بهايي به رسميت شناخته شد، وزارت اديان قصر مزرعه را تسليم نمود و وزارت معارف اسرائيل ايام متبرکه بهايي را به رسميت شناخت».29
دولت اسرائيل که در آن زمان با ملت محروم فلسطين در حال جنگ بود، به کمک‌هاي مالي بسيار نياز داشت و از يهوديان و دولت¬هاي اروپايي کمک مالي مي¬گرفت. با وجود اين، بهاييان را از پرداخت ماليات مصالح ساختماني گران‌قيمتي که از ايتاليا براي ساختن مقبره باب و ديگر ساختمان¬هاي خود در حيفا و عکا وارد مي¬کردند، به کلي معاف کرد.30
خانم روحيه ماکسول نيز اين جمله را از خود به يادگار نهاده است:
من ترجيح مي‌دهم که جوان¬ترين اديان (بهاييت) از تازه‌ترين کشورهاي جهان (اسرائيل) نشو و نما نمايد و در حقيقت بايد گفت آينده ما (يعني بهاييت و اسرائيل) چون حلقه‌هاي زنجير به هم پيوسته است.31

دو ـ دلايل حمايت اسرائيل از بهاييت

اسرائيل به چند دليل خود را ملزم به حمايت از فرقه بهاييت مي¬دانست:

اول ـ اقتصادي

سفر بهاييان به اسرائيل به دليل وجود تشکيلات مرکزي و آرامگاه¬هاي بنيان‌گذاران و رهبران بهاييت در اين کشور، به صنعت توريسم رونق بخشيد. از سوي ديگر، پيروان بهاييت به دليل دل¬بستگي‌ به قبله و قبر رهبران خود، سرمايه‌گذاري¬هاي گوناگوني در اين کشور مي‌کردند. بنابراين، امکاناتي که اسرائيل در اختيار اين فرقه قرار داده بود و مي‌داد، در برابر آنچه مي‌گرفت، بسيار ناچيز بود و اين همان سرمايه‌گذاري درازمدت و البته کم هزينه و پرسودي بود که صهيونيست‌ها به آن بسيار رغبت دارند.

دوم ـ تبليغاتي

ارزش تبليغاتي سازمان بهاييت براي اسرائيل، بسيار بيشتر از ارزش اقتصادي آن بود؛ زيرا نفرت از يهود در بسياري از کشورهاي اسلامي در آن برهه از زمان، مانع تبليغات مستقيم صهيونيسم بود، در‌حالي‌که بهاييان با مديريت واحد و تشکيلات منسجم خود، مي¬توانستند به صورت غيرمستقيم براي يهود تبليغ کنند.
همچنين تبليغ بهاييان در سرزمين‌هاي اسلامي براي گسترش فرقه خود، سود ديگري هم براي اسرائيل داشت؛ چون گرايش هر فرد مسلمان به اين آيين، مانند تبديل شدن يک دشمن به يک سرباز فداکار براي اسرائيل يا دست‌کم تبديل شدن به فردي بي‌نظر و خاموش در برابر جنايت‌هاي رژيم صهيونيستي بود.

سوم ـ اطلاعاتي

اسرائيل براي گسترش نفوذ خود در کشورهاي اسلامي، از عناصر بهايي پراکنده در اين کشور‌ها، به¬ويژه در منطقه خاورميانه، استفاده اطلاعاتي مي‌کرد. بسياري از منتقدان بهاييت از جمله حضرت امام خميني رحمه الله ، بهاييان را اساساً بهايي ندانسته¬اند، بلکه آنان را يهودياني متعصب و فداکار مي¬دانند که در تحقق آرمان صهيونيسم جهاني، بيش از ديگران اسرائيل را ياري کرده¬اند.
حضرت امام خميني رحمه الله در سخنراني‌هاي خود درباره خطرهاي اين فرقه بارها به مردم هشدار داده است. ايشان در خلال مبارزه با قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي، در جمع گروهي از مردم تهران فرمود:
مي¬خواستند با تصويب لايحه‌هاي انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي و الغاي شرط اسلام از رأي¬دهنده و انتخاب¬شونده، مقدرات مسلمين را به‌دست غيرمسلمانان، مانند يهودي¬هاي بهايي بسپارند. ...مردم را متوجه کنيد تا به دولت بگويند: ما حاضر نيستيم استان‌هاي اين کشور تحت تصرف بهايي‌نما‌هاي يهود درآيد. آگاه باشيد! خطر، بزرگ و تکليف، مهم است.32
بهاييان، اعتماد کامل دولت اسرائيل را به دست آورده و با تمام وجود خود را در اختيار آنان قرار داده بودند. مراکز ديني بهاييان در بسياري از مناطق جهان، درحقيقت دفترهاي جاسوسي اسرائيل هستند که هر از گاهي در گوشه¬اي از دنيا طبل رسوايي¬شان به صدا درمي¬آيد.33 البته اسرائيلي‌ها نيز خدمات آنها را فراموش نمي¬کنند و به شکل¬هاي گوناگون، آنان را از محبت خود بهره¬مند مي¬سازند. در يکي از اسناد، به نقل از يکي از بهاييان به نام فريدون رامش‌فر که سفري به اسرائيل داشته، درباره شيوه برخورد اسرائيلي‌ها با بهاييان آمده است:
دولت اسرائيل آن‌قدر نسبت به بهاييان خوش‌بين است که در فرودگاه خود، احبا (بهاييان) را بازرسي نمي‌کند، به‌طوري‌که وقتي رئيس کاروان به پليس اظهار مي‌دارد اينها بهايي هستند، حتي يک چمدان را باز نمي‌کنند، ولي بقيه مسافران ـ حتي کليمي‌ها‌ ـ را بازرسي مي‌کنند. به‌طوري که يک کليمي اعتراض کرده بود که چرا بهاييان را بازرسي نمي‌کنيد و ما را که اينجا موطنمان است، مورد بازرسي قرار مي‌دهيد!34

 

منبع: سایت امید نور 14

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo