بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram
 
 


وَاسْمَعْ نِدآئى وَاسْتَجِبْ دُعآئى وَ حَقِّقْ بِفَضْلِک اَمَلى وَ رَجآئى یا خَیرَ مَنْ

 و فریاد مرا بشنو و دعایم را به اجابت مقرون ساز و به فضل خویش آرزو و امید مرا تثبیت کن اى بهترین کسى که

دُعِىَ لِکشْفِ الضُّرِّ وَالْمَاْمُولِ لِکلِّ عُسْرٍ وَ یسْرٍ بِک اَنْزَلْتُ حاجَتى

خوانده شدى براى برطرف ساختن گرفتارى و آرزو شده اى براى هر سختى و آسانى فرود آوردم بار حاجتم را بدرگاهت

فَلا تَرُدَّنى مِنْ سَنِىِّ مَواهِبِک خاَّئِباً یا کریمُ یا کریمُ یا کریمُ

پس مرا از عطایاى عالى (و سنگین قیمت ) خود ناامید باز مگردان اى کریم اى کریم اى کریم

بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ

به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر بهترین آفریدگانش محمد و آل او همگى

پس به سجده برود و بگوید:

اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْیوبٌ

خدایا دلم در پرده است و نفسم معیوب

وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَلیلٌ وَ مَعْصِیتى کثیرٌ

و عقلم مغلوب است و هواى نفس بر من چیره است و طاعتم اندک و گناهانم بسیار است

وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَکیفَ حیلَتى یا سَتّارَ الْعُیوبِ وَ یا عَلاّمَ

و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست اى پرده پوش عیبها و اى داناى

الْغُیوبِ وَ یا کاشِفَ الْکرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبى کلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ

نادیدنیها و اى برطرف کننده اندوهها بیامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل

مُحَمَّدٍ یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

محمد اى آمرزش پیشه اى بسیار آمرزنده اى بسیار آمرزنده به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

مؤ لف گوید: که علامه مجلسى (ره ) این دعا را در کتاب دعاى بحار و در کتاب صلوة با بیان ذکر نموده و فرموده که این دعا از ادعیه مشهوره است و من در کتب معتبره آنرا نیافتم مگر در مصباح سیدبن باقى رِضْوانُ اللّهِ عَلَیهِ و نیز فرموده مشهور خواندن این دعا است بعد از فریضه صبح و سید بن باقى روایت کرده آنرا بعد از نافله صبح و بهر کدام عمل شود خوب است .

 

دعاى کمیل

و آن از ادعیه معروفه است و علامه مجلسى (ره ) فرموده که آن بهترین دعاها است و آن دعاى خضر علیه السلام است حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام آن را تعلیم کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت است فرموده در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مى شود و براى کفایت از شرّ اعداء و فتح باب رزق و آمرزش ‍ گناهان نافع است و شیخ و سید آنرا نقل نموده اند و من آن را از مصباح المتهجّد نقل مى کنم و آن دعاء شریف این است :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِرَحْمَتِک الَّتى وَسِعَتْ کلَّ شَىْءٍ وَ بِقُوَّتِک الَّتى قَهَرْتَ بِها کلَّشَىْءٍ

خدایا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت که همه چیز را فرا گرفته و به آن نیرویت که همه چیز را بوسیله آن مقهور خویش کردى

وَ خَضَعَ لَها کلُّ شَىْءٍ وَ ذَلَّ لَها کلُّ شَىْءٍ وَ بِجَبَرُوتِک الَّتى غَلَبْتَ بِها

و همه چیز در برابر آن خاضع و همه در پیش آن خوار است و به جبروت تو که بوسیله آن چیره گشتى

کلَّ شَىْءٍ وَ بِعِزَّتِک الَّتى لا یقُومُ لَها شَىْءٌ وَ بِعَظَمَتِک الَّتى مَلاَتْ کلَّ

بر هر چیز و به عزتت که چیزى در برابرش نه ایستد و به آن عظمت و بزرگیت که پرکرده هر

شَىْءٍ وَ بِسُلْطانِک الَّذى عَلا کلَّشَىْءٍ وَ بِوَجْهِک الْباقى بَعْدَ فَناَّءِ

چیز را و به آن سلطنت و پادشاهیت که بر هر چیز برترى گرفته و به ذات پاکت که پس از نابودى

کلِّشَىْءٍ وَ بِأَسْمائِک الَّتى مَلاَتْ اَرْکانَ کلِّشَىْءٍ وَ بِعِلْمِک الَّذى اَحاطَ

هر چیز باقى است و به نامهاى مقدست که اساس هر موجودى را پرکرده و به آن علم و دانشت که احاطه یافته

بِکلِّشَىْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِک الَّذى اَضاَّءَ لَهُ کلُّشىْءٍ یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا

به هر چیز و به نور ذاتت که روشن شد در پرتوش هر چیز اى نور حقیقى و اى منزه از هر عیب اى

اَوَّلَ الاْوَّلِینَ وَ یا اخِرَ الاْ خِرینَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِک

آغاز موجودات اولین و اى پایان آخرین خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که پرده ها را

الْعِصَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ

بدرد خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که عقاب و کیفرها را فرو ریزد خدایا بیامرز برایم آن

الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیرُ النِّعَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ

گناهانى را که نعمت ها را تغییر دهد خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که از (اجابت )

الدُّعاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْلى

دعا جلوگیرى کند خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که بلا نازل کند خدایا بیامرز برایم

کلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیک

هر گناهى که کرده ام و هر خطایى که از من سر زده خدایا من به سوى تو تقرب جویم

بِذِکرِک وَ اَسْتَشْفِعُ بِک اِلى نَفْسِک وَ اَسْئَلُک بِجُودِک اَنْ تُدْنِینى مِنْ

بوسیله ذکر تو و شفیع آورم بدرگاهت خودت را و به جود و کرمت از تو مى خواهم که مرا به مقام

قُرْبِک وَ اَنْ تُوزِعَنى شُکرَک وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِکرَک اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک

قرب خویش نزدیک سازى و شکر و سپاسگذاریت را بر من روزى کنى و ذکر خود را به من الهام کنى خدایا از تو

سُؤ الَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ اَنْ تُسامِحَنى وَ تَرْحَمَنى وَ تَجْعَلَنى

درخواست مى کنم درخواست شخص فروتن خوار ترسان که بر من آسان گیرى و به من رحم کنى و مرا به آنچه

بِقَِسْمِک راضِیاً قانِعاً وَ فى جَمیعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاً اَللّهُمَّ وَ اَسْئَلُک

برایم قسمت کرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم کنى خدایا از تو درخواست کنم

سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ وَ اَنْزَلَ بِک عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ وَ عَظُمَ

درخواست کسى که سخت فقیر و بى چیز شده و خواسته اش را هنگام سختیها پیش تو آورده و امیدش بدانچه

فیما عِنْدَک رَغْبَتُهُ اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُک وَ عَلا مَکانُک وَ خَفِىَ

نزد تو است بسیار بزرگ است خدایا سلطنت و پادشاهیت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است

مَکرُک وَ ظَهَرَ اَمْرُک وَ غَلَبَ قَهْرُک وَ جَرَتْ قُدْرَتُک وَ لا یمْکنُ الْفِرارُ

مکر و تدبیرت در کارها پنهان و امر و فرمانت آشکار است قهرت غالب و قدرت و نیرویت نافذ است و گریز از

مِنْ حُکومَتِک اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً وَ لا لِقَبائِحى ساتِراً وَ لا

تحت حکومت تو ممکن نیست خدایا نیابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه براى کارهاى زشتم پرده پوشى و نه

لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

کسى را که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو، نیست معبودى جز تو

سُبْحانَک وَ بِحَمْدِک ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأتُ بِجَهْلى وَ سَکنْتُ اِلى

منزهى تو و به حمد تو مشغولم من به خویشتن ستم کردم و در اثر نادانیم دلیرى کردم و به اینکه همیشه از

قَدیمِ ذِکرِک لى وَ مَنِّک عَلَىَّ اَللّهُمَّ مَوْلاىَ کمْ مِنْ قَبیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کمْ

قدیم به یاد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم اى خدا اى مولاى من چه بسیار زشتیها که از من پوشاندى و

مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ وَ کمْ مِنْ عِثارٍ وَقَیتَهُ وَ کمْ مِنْ مَکرُوهٍ

چه بسیار بلاهاى سنگین که از من بازگرداندى و چه بسیار لغزشها که از آن نگهم داشتى و چه بسیار ناراحتیها

دَفَعْتَهُ وَ کمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَمیلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئى

که از من دور کردى و چه بسیار مدح و ثناى خوبى که من شایسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى خدایا بلاى من

وَ اَفْرَطَ بى سُوَّءُ حالى وَ قَصُرَتْ بى اَعْمالى وَ قَعَدَتْ بى اَغْلالى

بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا است و زنجیرهاى علایق مرا خانه نشین

وَ حَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها وَ نَفْسى

و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسیدن به منافعم بازداشته و دنیا با ظواهر فریبنده اش مرا گول زد و نفسم

بِجِنایتِها وَ مِطالى یا سَیدى فَاَسْئَلُک بِعِزَّتِک اَنْ لا یحْجُبَ عَنْک

بوسیله جنایتش و به مسامحه گذراندم اى آقاى من پس از تو مى خواهم به عزتت که بدى رفتار و کردار من

دُعاَّئى سُوَّءُ عَمَلى وَ فِعالى وَ لا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ

دعایم را از اجابتت جلوگیرى نکند و رسوا نکنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى من

سِرّى وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى مِنْ سُوَّءِ

اطلاع دارى و شتاب نکنى در عقوبتم براى رفتار بد و کارهاى بدى که در خلوت

فِعْلى وَ اِساَّئَتى وَ دَوامِ تَفْریطى وَ جَهالَتى وَ کثْرَةِ شَهَواتى وَ غَفْلَتى

انجام دادم و ادامه دادنم به تقصیر و نادانى و زیادى شهوت رانى و بى خبریم

وَ کنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِک لى فى کلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَ عَلَىَّ فى جَمیعِ

و خدایا به عزتت سوگند که در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام

الاُْمُورِ عَطُوفاً اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَیرُک اَسْئَلُهُ کشْفَ ضُرّى

امور بر من عطوفت فرما اى معبود من و اى پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتارى

وَالنَّظَرَ فى اَمْرى اِلهى وَ مَوْلاىَ اَجْرَیتَ عَلَىَّ حُکماً اِتَّبَعْتُ فیهِ

و توجه در کارم را از او درخواست کنم اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حکمى را مقرر داشتى که در اجراى آن پیروى

هَوى نَفْسى وَ لَمْ اَحْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّى فَغَرَّنى بِما اَهْوى

هواى نفسم را کردم و از فریبکارى دشمنم در این باره نهراسیدم پس او هم طبق دلخواه خویش

وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِک الْقَضاَّءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَىَّ مِنْ ذلِک بَعْضَ

گولم زد و قضا (و قدر) هم با او کمک کرد و در اثر همین ماجراى شومى که بر سرم آمد نسبت به پاره اى

حُدُودِک وَ خالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِک فَلَک الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِک

از حدود و احکامت تجاوز کردم و در برخى از دستوراتت راه مخالفت را پیمودم پس در تمام آنچه پیش آمده تو را ستایش

وَ لا حُجَّةَ لى فیما جَرى عَلَىَّ فیهِ قَضاَّؤُک وَ اَلْزَمَنى حُکمُک

مى کنم و اکنون از حکمى که درباره کیفر من جارى گشته و قضا و آزمایش تو مرا بدان ملزم ساخته

وَ بَلاؤُک وَ قَدْ اَتَیتُک یا اِلهى بَعْدَ تَقْصیرى وَ اِسْرافى عَلى نَفْسى

حجت و برهانى ندارم و اینک اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام که درباره ات کوتاهى کرده و بر خود زیاده روى

مُعْتَذِراً نادِماً مُنْکسِراً مُسْتَقیلاً مُسْتَغْفِراً مُنیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لا

نموده و عذرخواه و پشیمان و دل شکسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت کنان و به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف

اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا کانَ مِنّى وَ لا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَیهِ فى اَمْرى غَیرَ قَبُولِک

دارم و راه گریزى از آنچه از من سر زده نیابم و پناهگاهى که بدان رو آورم در کار خویش ندارم جز اینکه

عُذْرى وَ اِدْخالِک اِیاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِک اَللّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرى

تو عذرم بپذیرى و مرا در فراخناى رحمتت درآورى پس اى خداى من عذرم بپذیر

وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى وَ فُکنى مِنْ شَدِّ وَ ثاقى یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ

و بر سخت پریشانیم رحم کن و از بند سخت گناهانم رهائیم ده اى پروردگار من بر ناتوانى

بَدَنى وَ رِقَّةَ جِلْدى وَ دِقَّةَ عَظْمى یا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَ ذِکرى وَ تَرْبِیتى

بدنم و نازکى پوست تنم و باریکى استخوانم رحم کن اى کسى که آغاز کردى به آفرینش من و به یاد من و بپرورشم

وَ بِرّى وَ تَغْذِیتى هَبْنى لاِبْتِدآءِ کرَمِک وَ سالِفِ بِرِّک بى یا اِلهى

و به احسان و خوراک دادنم اکنون به همان بزرگوارى و کرم نخستت و سابقه احسانى که به من داشتى مرا ببخش اى

وَ سَیدى وَ رَبّى اَتُراک مُعَذِّبى بِنارِک بَعْدَ تَوْحیدِک وَ بَعْدَ مَا انْطَوى

معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم آیا تو به راستى چنانى که مرا به آتش عذاب کنى پس از اینکه

عَلَیهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِک وَ لَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِکرِک وَاعْتَقَدَهُ

به یگانگیت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته و زبانم به ذکر تو گویا شده

ضَمیرى مِنْ حُبِّک وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَ دُعاَّئى خاضِعاً لِرُبُوبِیتِک

و نهادم به دوستى تو پیوند شده و پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانه ام به مقام بنده پرورى و ربوبیتت ؟

هَیهاتَ اَنْتَ اَکرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ اَوْ تُبْعِدَ مَنْ اَدْنَیتَهُ اَوْ

بسیار دور است ! تو بزرگوارتر از آنى که از نظر دور دارى کسى را که خود پروریده اى یا دور گردانى کسى را

تُشَرِّدَ مَنْ اوَیتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلاءِ مَنْ کفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ

که خود نزدیکش کرده یا تسلیم بلا و گرفتارى کنى کسى را که خود سرپرستى کرده و به لطف پروریده اى و کاش

شِعْرى یا سَیدى وَ اِلهى وَ مَوْلاىَ اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ

مى دانستم اى آقا و معبود و مولایم آیا چیره مى کنى آتش دوزخ را بر چهره هایى که در برابر

لِعَظَمَتِک ساجِدَةً وَ عَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحیدِک صادِقَةً وَ بِشُکرِک

عظمتت به سجده افتاده و بر زبانهایى که صادقانه به یگانگیت گویا شده و سپاسگزارانه به شکرت باز

مادِحَةً وَ عَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِیتِک مُحَقِّقَةً وَ عَلى ضَماَّئِرَ حَوَتْ

شده و بر دلهایى که از روى یقین به خدائیت اعتراف کرده اند و بر نهادهایى که

مِنَ الْعِلْمِ بِک حَتّى صارَتْ خاشِعَةً وَ عَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ

علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جایى که در برابرت خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحى که مشتاقانه به پرستشگاهایت

تَعَبُّدِک طاَّئِعَةً وَ اَشارَتْ بِاسْتِغْفارِک مُذْعِنَةً ما هکذَا الظَّنُّ بِک وَ لا

شتافته و با حال اقرار به گناه جویاى آمرزش تو هستند چنین گمانى به تو نیست و

اُخْبِرْنا بِفَضْلِک عَنْک یا کریمُ یا رَبِّ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیلٍ

از فضل تو چنین خبرى به ما نرسیده اى خداى کریم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل اندکى

مِنْ بَلاَّءِ الدُّنْیا وَ عُقُوباتِها وَ ما یجْرى فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اَهْلِها

از بلاى دنیا و کیفرهاى ناچیز آن و ناملایماتى که معمولاً بر اهل آن مى رسد مى دانى در صورتى که

عَلى اَنَّ ذلِک بَلاَّءٌ وَ مَکرُوهٌ قَلیلٌ مَکثُهُ یسیرٌ بَقاَّئُهُ قَصیرٌ مُدَّتُهُ

این بلا و ناراحتى دوامش کم است و دورانش اندک و مدتش کوتاه است

فَکیفَ احْتِمالى لِبَلاَّءِ الاْخِرَةِ وَ جَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها وَهُوَ بَلاَّءٌ

پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت و آن ناملایمات بزرگ را در آنجا دارم در صورتى که آن بلا

تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقامُهُ وَ لا یخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ لاِنَّهُ لا یکونُ اِلاّ

مدتش طولانى و دوامش همیشگى است و تخفیفى براى مبتلایان به آن نیست زیرا آن بلا از

عَنْ غَضَبِک وَاْنتِقامِک وَ سَخَطِک وَ هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ

خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چیزى است که آسمانها

وَالاَْرْضُ یا سَیدِى فَکیفَ لى وَ اَنَا عَبْدُک الضَّعیفُ الذَّلیلُ

و زمین تاب تحمل آن را ندارند اى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوار

الْحَقیرُ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ یا اِلهى وَ رَبّى وَ سَیدِى وَ مَوْلاىَ

ناچیز مستمند بیچاره ! اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آیا

لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَیک اَشْکو وَ لِما مِنْها اَضِجُّ وَ اَبْکى لاِلیمِ الْعَذابِ

براى کدامیک از گرفتاریهایم به تو شکایت کنم و براى کدامیک از آنها شیون و گریه کنم ؟ آیا براى عذاب دردناک

وَ شِدَّتِهِ اَمْ لِطُولِ الْبَلاَّءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ

و سخت یا براى بلاى طولانى و مدید پس اگر بنا شود مرا بخاطر کیفرهایم در زمره

اَعْدآئِک وَ جَمَعْتَ بَینى وَ بَینَ اَهْلِ بَلاَّئِک وَ فَرَّقْتَ بَینى وَ بَینَ

دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در یکجا گردآورى و میان من و

اَحِبّاَّئِک وَ اَوْلیاَّئِک فَهَبْنى یا اِلهى وَ سَیدِى وَ مَوْلاىَ وَ رَبّى

دوستانت جدایى اندازى گیرم که اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو

صَبَرْتُ عَلى عَذابِک فَکیفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِک وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلى

صبر کنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم و گیرم که اى معبود من

حَرِّ نارِک فَکیفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى کرامَتِک اَمْ کیفَ اَسْکنُ فِى

حرارت آتشت را تحمل کنم اما چگونه چشم پوشیدن از بزرگواریت را بر خود هموار سازم یا چگونه در میان

النّارِ وَ رَجاَّئى عَفْوُک فَبِعِزَّتِک یا سَیدى وَ مَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ

آتش بمانم با اینکه امید عفو تو را دارم پس به عزتت سوگند اى آقا و مولاى من براستى سوگند مى خورم که اگر

تَرَکتَنى ناطِقاً لاَضِجَّنَّ اِلَیک بَینَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْ مِلینَ وَ لاَصْرُخَنَّ

زبانم را در آنجا بازبگذارى حتماً در میان دوزخیان شیون را بسویت سر دهم شیون اشخاص آرزومند

اِلَیک صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَ لاََبْکینَّ عَلَیک بُکاَّءَ الْفاقِدینَ

و مسلماً چون فریادرس خواهان به درگاهت فریاد برآرم و قطعاً مانند عزیز گمگشتگان

وَ لاَُنادِینَّک اَینَ کنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا غایةَ امالِ الْعارِفینَ یا

بر دورى تو گریه و زارى کنم و با صداى بلند تو را مى خوانم و مى گویم کجایى اى یار و نگهدار مؤ منان اى منتهاى آرمان عارفان اى

غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا حَبیبَ قُلُوبِ الصّادِقینَ وَ یا اِلهَ الْعالَمینَ

فریادرس درماندگان اى محبوب دل راستگویان و اى حیران کننده عالمیان

اَفَتُراک سُبْحانَک یا اِلهى وَ بِحَمْدِک تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ

آیا براستى چنان مى بینى اى منزه و معبودم که به ستایشت مشغولم که بشنوى در آن آتش صداى بنده مسلمانى

سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ وَ ذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِیتِهِ وَ حُبِسَ بَینَ

را که در اثر مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به خاطر نافرمانیش چشیده و در میان

اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَ جَریرَتِهِ وَ هُوَ یضِجُّ اِلَیک ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِک

طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنایتش گرفتار شده و در آن حال به درگاهت شیون کند شیون شخصى که آرزومند رحمت

وَ ینادیک بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحیدِک وَ یتَوَسَّلُ اِلَیک بِرُبُوبِیتِک یا مَوْلاىَ

تو است و به زبان یگانه پرستان تو را فریاد زند و به بنده پروریت متوسل گردد اى مولاى من

فَکیفَ یبْقى فِى الْعَذابِ وَ هُوَ یرْجُوا ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِک اَمْ کیفَ

پس چگونه در عذاب بماند با اینکه به بردبارى سابقه دارت چشم امید دارد یا چگونه

تُؤْلِمُهُ النّارُ وَ هُوَ یأمُلُ فَضْلَک وَ رَحْمَتَک اَمْ کیفَ یحْرِقُهُ لَهیبُها

آتش او را بیازارد با اینکه آرزوى فضل و رحمت تو را دارد یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند

وَ اَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرى مَکانَهُ اَمْ کیفَ یشْتَمِلُ عَلَیهِ زَفیرُها

با اینکه تو صدایش را بشنوى و جایش را ببینى یا چگونه شراره هاى آتش او را دربرگیرد

وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ اَمْ کیفَ یتَقَلْقَلُ بَینَ اَطْباقِها وَ اَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ اَمْ

با اینکه تو ناتوانیش دانى یا چگونه در میان طبقات آتش دست و پا زند با اینکه تو صدق و راستگوئیش را دانى یا

کیفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیتُها وَ هُوَ ینادیک یا رَبَّهُ اَمْ کیفَ یرْجُو فَضْلَک فى

چگونه موکلان دوزخ او را با تندى برانند با اینکه تو را به پروردگارى بخواند یا چگونه ممکن است که امید فضل تو را در

عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکهُ فیها هَیهاتَ ما ذلِک الظَّنُ بِک وَ لاَالْمَعْرُوفُ مِنْ

آزادى خویش داشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى چه بسیار از تو دور است و چنین گمانى به تو نیست و

فَضْلِک وَ لا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ بِرِّک وَ اِحْسانِک

فضل تو اینسان معروف نیست و نه شباهت با رفتار تو نسبت به یگانه پرستان دارد با آن نیکى و احسانت

فَبِالْیقینِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَکمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذیبِ جاحِدیک وَ قَضَیتَ

که نسبت بدانها دارى و من بطور قطع مى دانم که اگر فرمان تو در معذب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم

بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِدیک لَجَعَلْتَ النّارَ کلَّها بَرْداً وَ سَلاماً وَ ما کانَ

تو به همیشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در کار نبود حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامى سرد و سالم مى کردى و

لاِحَدٍ فیها مَقَرّاً وَ لا مُقاماً لکنَّک تَقَدَّسَتْ اَسْماَّؤُک اَقْسَمْتَ اَنْ

هیچکس در آن منزل و ماءوا نداشت ولى تو اى خدایى که تمام نامهایت مقدس است سوگند یاد کرده اى که دوزخ

تَمْلاَها مِنَ الْکافِرینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعینَ وَ اَنْ تُخَلِّدَ فیهَا

را از کافران از پریان و آدمیان پرکنى و دشمنانت را براى همیشه در آن جا دهى و تو که

الْمُعانِدینَ وَ اَنْتَ جَلَّ ثَناؤُک قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالاِنْعامِ مُتَکرِّماً

حمد ثنایت برجسته است در ابتداء بدون سابقه فرمودى و به این انعام از روى بزرگوارى تفضل کردى

اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کمَنْ کانَ فاسِقاً لا یسْتَوُونَ اِلهى وَ سَیدى

(که فرمودى ) ((آیا کسى که مؤ من است مانند کسى است که فاسق است ؟ نه یکسان نیستند)) اى معبود من و اى آقاى

فَاَسْئَلُک بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتى حَتَمْتَها وَ حَکمْتَها

من بحق آن نیرویى که مقدرش کردى و به فرمانى که مسلمش کردى و صادر فرمودى

وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فى هذِهِ

و بر هر کس آن را اجرا کردى مسلط گشتى از تو مى خواهم که ببخشى بر من در این شب و در این

السّاعَةِ کلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ کلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ کلَّ

ساعت هر جرمى را که مرتکب شده ام و هر گناهى را که از من سرزده و هر کار زشتى را که پنهان کرده ام و هر

جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ کلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ

نادانى که کردم چه کتمان کردم و چه آشکار چه پنهان کردم و چه در عیان و هر کار بدى را که به نویسندگان

بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبینَ الَّذینَ وَکلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یکونُ مِنّى

گرامیت دستور یادداشت کردنش را دادى همان نویسندگانى که آنها را موکل بر ثبت اعمال من کردى و آنها را

وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ کنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِنْ

به ضمیمه اعضاء و جوارحم گواه بر من کردى و اضافه بر آنها خودت نیز مراقب من بودى و

وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِک اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِک

گواه اعمالى بودى که از ایشان پنهان مى ماند و البته به واسطه رحمتت بود که آنها را پنهان داشتى و از روى فضل خود

سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کلِّ خَیرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ

پوشاندى و نیز خواهم که بهره ام را وافر و سرشار گردانى از هر خیرى که فرو ریزى یا احسانى که بفرمائى یا نیکیهایى که

نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ

پخش کنى یا رزقى که بگسترانى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى پروردگارا پروردگارا

یا رَبِّ یا اِلهى وَ سَیدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِک رِقّى یا مَنْ بِیدِهِ

پروردگارا اى معبود من اى آقا و مولایم و اى مالک من اى کسى که اختیارم بدست

ناصِیتى یا عَلیماً بِضُرّى وَ مَسْکنَتى یا خَبیراً بِفَقْرى وَ فاقَتى

او است اى داناى بر پریشانى و بى نوائیم اى آگه از بى چیزى و نداریم

یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اَسْئَلُک بِحَقِّک وَ قُدْسِک وَ اَعْظَمِ صِفاتِک

پروردگارا، پروردگارا پروردگارا از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدست و به بزرگترین صفات

وَ اَسْماَّئِک اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ بِذِکرِک مَعْمُورَةً

و اسمائت که اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت معمور و آباد گردانى

وَ بِخِدْمَتِک مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَک مَقْبُولَةً حَتّى تَکونَ اَعْمالى

و به خدمتت پیوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى تا اعمال

وَ اَوْرادى کلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِک سَرْمَداً یا سَیدى یا

و گفتارم همه یک جهت براى تو باشد و حالم همیشه در خدمت تو مصروف گردد اى آقاى من اى

مَنْ عَلَیهِ مُعَوَّلى یا مَنْ اِلَیهِ شَکوْتُ اَحْوالى یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ

کسى که تکیه گاهم او است اى کسى که شکایت احوال خویش به درگاه او برم پروردگارا پروردگارا پروردگارا

قَوِّ عَلى خِدْمَتِک جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ

نیرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزیمت به سویت محکم گردان و به من

الْجِدَّ فى خَشْیتِک وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِک حَتّى اَسْرَحَ اِلَیک

کوشش در ترس و خشیتت و مداومت در پیوستن به خدمتت عطا فرما تا تن و جان را

فى مَیادینِ السّابِقینَ وَ اُسْرِعَ اِلَیک فِى الْبارِزینَ وَ اَشْتاقَ اِلى

در میدانهاى پیشتازان بسویت برانم و در زمره شتابندگان بسویت بشتابم و در صف مشتاقان اشتیاق

قُرْبِک فِى الْمُشْتاقینَ وَ اَدْنُوَ مِنْک دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ وَ اَخافَک مَخافَةَ

تقربت را جویم و چون نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک گردم و چون یقین کنندگان از تو بترسم

الْمُوقِنینَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِک مَعَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى

و در جوار رحمتت با مؤ منان در یکجا گرد آیم خدایا هر که بد مرا خواهد

بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ کادَنى فَکدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِک نَصیباً

بدش را بخواه و هر که به من مکر کند به مکر خویش دچارش کن و نصیبم را پیش خود بهتر از دیگر بندگانت قرار ده

عِنْدَک وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْک وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیک فَاِنَّهُ لا ینالُ ذلِک

و منزلتم را نزد خود نزدیکتر از ایشان کن و رتبه ام را در پیشگاهت مخصوص تر از دیگران گردان که براستى

اِلاّ بِفَضْلِک وَ جُدْلى بِجُودِک وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِک وَاحْفَظْنى

جز به فضل تو کسى به این مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود کن و به مجد و بزرگوارى خود بر من توجه فرما

بِرَحْمَتِک وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکرِک لَهِجاً وَ قَلْبى بِحُبِّک مُتَیماً وَ مُنَّ

و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را به ذکرت گویا و دلم را به دوستیت بى قرار و شیدا و با اجابت

عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِک وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّک قَضَیتَ

نیکت بر من منت بنه و لغزشم را نادیده گیر و گناهم را بیامرز زیرا که تو خود بندگانت را

عَلى عِبادِک بِعِبادَتِک وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِک وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِجابَةَ

به پرستش خویش فرمان دادى و به دعا کردن به درگاهت ماءمور ساختى و اجابت دعایشان را ضمانت کردى

فَاِلَیک یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَیک یا رَبِّ مَدَدْتُ یدى فَبِعِزَّتِک

پس اى پروردگار من به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز کردم پس به عزتت

اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِک رَجاَّئى

دعایم را مستجاب فرما و به آرزویم برسان و امیدم را از فضل خویش قطع منما

وَاکفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا

و شر دشمنانم را از جن و انس کفایت فرما اى خداى زودگذر بیامرز کسى را که جز

یمْلِک اِلا الدُّعاَّءَ فَاِنَّک فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکرُهُ

دعا چیزى ندارد که براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهى اى کسى که نامش دوا است و یادش

شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ یا

شفاء است و طاعتش توانگرى است ترحم فرما بر کسى که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و زارى است اى

سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ یا عالِماً

تمام دهنده نعمتها و اى برطرف کننده گرفتاریها اى روشنى وحشت زدگان در تاریکیها اى داناى

لا یعَلَّمُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّى

بى معلم درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را که تو شایسته آنى و درود

اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کثیراً

خدا بر پیامبر و پیشوایان با برکت از خاندانش و سلام فراوان

 


 
 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved