پاورقی : 1 - منظور از " تجانس " همان تراكم اوليه و منظور از " عدم تجانس " ، اختلاف و تكثر است . 2 - اينها همان اصطلاحات فلسفی و عرفانی خود ما است كه در اينجا بكار گرفته شده است .
يعنی اولا تا اجتماع چند چيز نباشد تكامل معنی ندارد ، شيئی تنها را اگر
در نظر بگيريم تكامل در آن معنی ندارد چند چيز بايد جمع بشوند تا ماده
اصلی تكامل فراهم شود ، ولی صرف قرار گرفتن چند چيز در كنار يكديگر برای
تكامل كافی نيست ، شرط دومش تنوع و تقسيم كار است ، مثلا يك عده 20
نفری يك جايی جمع بشوند صرف اين جمع شدن تكامل نيست ، اما وقتی كار
آنها را تقسيم كرديم و از آنها يك واحدی بوجود آورديم مثلا يكی را رئيس
و ديگری را معاون و . . . قرار داديم و تنوع در ميان آنها بوجود آورديم ،
يك پايه ديگری از پايههای تكامل بوجود میآيد ، پس در واقع تنوع به نوعی
اختلاف بر - ميگردد ، پس در تكامل ، يك شرط اختلاف خاصی است ميان
اعضاء و اجزاء .
شرط سوم انتظام است يعنی اختلاف كه كثرت و تكثر است اگر به نوعی
وحدت برنگردد ، تكامل نيست ، مثلا همان 20 نفر فرض شده ، اگر هر كدام
را پی كاری بفرستيم كه ارتباطی با كار بقيه افراد نداشته باشد ، و وحدتی
ميان اينها نباشد ، تكامل نيست ، پس بعد از آنكه اختلاف و تكثر صورت
میگيرد ، اگر نظام واحد بر آنها حكم فرما شد ، آنوقت تكامل است .
حالا اگر ما میگوييم فلان موجود ، مثلا انسان تكامل پيدا كرده است
معنايش اينستكه : اولا اعضاء و اجزاء زيادتری مثلا سلولهای زيادتری در
وجود او شركت كردهاند ، بعد تقسيم خيلی دقيقتری ميان آنها هست در اعضاء
و اجزاء بدن انسان تقسيم كار بسيار دقيق و گستردهای وجود دارد . اين
معنای تنوع و تقسيم كار است ولی در عين حال اين تنوع به كثرت منتهی
نشده است و تمام اينها يك ارتباط بسيار دقيق و منظمی با يكديگر دارند و
يك هماهنگی كامل بين آنها وجود دارد كه همان انتظام است . اينها كه
تكامل را از جنبه مادی و حسی بررسی میكنند درباب تكامل بيش از اين قائل
نيستند كه تراكمی و تنوعی و انتظامی در كار باشد .
در كتاب " ماوراء الطبيعه " پل فولكيه ، ترجمه دكتر مهدوی تعريف
تكامل از نظر اسپنسر چنين آمده است :
" تطور عبارت است از تغييری كه بدان مجموعهای از امور متجانس به
نامتجانس يا اموری كه عدم تجانس آنها كمتر است به اموری كه تجانس
آنها بيشتر است تبدل پيدا كند ( 1 ) .
حصول و وقوع اين تطور نيز خود تابع دو مرحله است : يكی فرق يا تفصيل و
ديگر مرحله جمع يا اجمال ( 2 ) . مثلا پروتوپلاسم نامتفرق ، يعنی متجانس
كه اجزای آن باهم پيوستگی ندارد ، به حيوان پستاندار كه از اعضای متعددی
با تعقد و اندباح زياد ( فرق و تفصيل ) تقويم پيدا كرده است و اين اعضا
باهم سخت پيوستگی دارند ( جمع و اجمال ) تطور حاصل میكند . "
در اين كتاب سه مرحله ذكر شده را در دو مرحله بيان كرده است ، مرحله
اول را كه تراكم بود " تجانس " مینامد و دو مرحله ديگر ( تنوع و
انتظام ) را مرحله " عدم تجانس " نام گذاشته است و اين مرحله را باز
به دو مرحله فرق و مرحله جمع تقسيم كرده است .
پاورقی : 1 - منظور از " تجانس " همان تراكم اوليه و منظور از " عدم تجانس " ، اختلاف و تكثر است . 2 - اينها همان اصطلاحات فلسفی و عرفانی خود ما است كه در اينجا بكار گرفته شده است . |