جاودانگی اصول اخلاقی :
يكی از بحثهای مهم كه از بحث جاودانگی حقيقت مهمتر است بحث جاودانگی اخلاق و اصول اخلاقی است . از حرفهای بسيار رايج و مسلم امروز مسأله نسبی بودن اخلاق است ( 1 ) به اين معنی كه اخلاق يك مسأله نسبی است و ما هيچ اخلاق دائم و جاودانهای نداريم ، يك چيز ممكن است در يك زمان اخلاق باشد و در زمان ديگر ضد اخلاق . پس اخلاق به شرائط و اوضاع و احوال خاص بستگی دارد و معنی ندارد كه يك دستور اخلاقی كه در چند هزار سال پيش داده شده است مطلق باشد و لازم باشد كه مردم در همه زمانها به آن عمل كنند . البته در اين مسأله همهشان متفقند منتها ماركسيستها به يك شكل آنرا مطرح میكنند و ديگران به شكل ديگر . بعقيده ماركسيستها بنابر فلسفه " بودن " اخلاق جاودان است و يك اصل اخلاقی برای هميشه صحيح است ولی بنابر فلسفه " شدن " اخلاق ارزش موقت و نسبی دارد ، در يك زمان محدود معتبر است و در زمان ديگر غير معتبر . [ به هر حال ] اين مسأله ، مسأله بسيار مهمی است ، زيرا تنها شامل اخلاق نيست ، شامل احكام نيز هست ( 2 ) . عقيده اينها اين است كه همانطور كه هيچ حقيقتی دائم نيست و حقيقت موقت است دستور هم موقت است . زيرا فرقی كه ميان حقيقت و اخلاق وجود دارد اين است كه حقيقت از نوع " خبر " است و اخلاق از نوع " انشاء " ، آن " نظر " است و اين عمل . [ لذا ] قهرا در باب احكام - يعنی احكام فرعی - هم اين حرف میآيد و اختصاص به آنچه كه ما آنرا اصطلاحا اخلاق میگوئيم ندارد . [ زيرا ] اينها [ يعنی ماركسيستها ] كه لفظپاورقی : 1 - بطور كلی كليت و اطلاق و دوام با ذوق امروزیها خوش آيند نيست . آنها با كليت و اطلاق و دوام مخالفند و بلكه [ مخالف با ] اينها در نزد آنها بصورت يك سلسله اصول موضوعه در آمده است ، مثلا برای باطل بودن يك سخن يا نظريه كافی است كه بگويند فلان حرف توبوی اطلاق میدهد و تو مطلق گرا هستی يا توكلی گرا هستی . ( و همچنين در مورد دوام و ثبات ) 2 - بحث جاودانگی اصول اخلاقی برای ما اهميت بيشتری دارد و با مسأله جاودانگی اسلام تماس بيشتری پيدا میكند . زيرا اخلاق عبارت از يك سلسله تعليمات است و اگر كسی تعليمات اخلاقی و انسانی و تعليمات اجتماعی را جاودان نداند نتيجه اصول اخلاقی و تربيتی و تعليماتی اسلام را هم جاودان نمی داند و میگويد اينها اگر هم اعتبار داشته باشد در زمان خودش اعتبار داشته است ، بعد كه زمان تغيير كرده و اوضاع عوض شده است بحكم اين قاعده كلی كه اصول اخلاقی بايد تغيير كند اصول تعليمات اسلام هم بايد تغيير كند و اين بخشی بزرگ از اسلام منسوخ گردد . البته مسأله جاودانگی حقيقت هم با مسأله جاودانگی اسلام ارتباط پيدا میكند ولی مسأله جاودانگی اصول اخلاقی ارتباط بيشتری با جاودانگی اسلام پيدا میكند .