ولی طبق نظر ماديين هم باز مطلب را به دو بيان ميشود تقرير كرد : يكی‏
همين بيانی كه گذشت ، يعنی تز بودن و آنتی تز بودن سنتز بودن يك امر
نسبی است ، مثلا الف كه فرض كرديم تز است [ و الا در واقع قبل و قبل‏
قبل دارد ] و برای توضيح به تخم مرغ مثال می‏زنيم كه مبدأ اعتبار ميشود و
تز است و فرض ميكنيم كه مرحله بعد مرحله جوجه است و آنتی تز است .
مرحله بعد مرحله مرغ است و سنتز . ولی اگر مرحله را از جوجه شروع‏
ميكرديم مطلب به شكل ديگری بود ، و همچنين اگر از ما قبل تخم مرغ شروع‏
ميكرديم . اگر از جوجه شروع كنيم همين جوجه كه آنتی تز بود . ميشود تز ،
و مرغ ميشود آنتی تز ، سنتز هم ندارد . چون با مردن مرغ بقول اينها تغيير
ميكانيكی پيدا ميكند و تحول ديالكتيكی پيدا نميكند . اين يك بيان .
دكتر ارانی در كتاب ماترياليسم ديالكتيك خودش ، به اين مطلب تصريح‏
ميكند كه نميشود حركت ديالكتيك را يك در ميان حساب كرد [ و شايد او
اولين كسی باشد كه به اين مطلب توجه كرده است ] . او به اين مطلب توجه‏
كرده است كه روی حسابهای مادی نميتوان يك در ميان حساب كرد هر چند هگل‏
ميتوانست اينجور حساب كند ، چون او تقدم و تأخرها را رتبی ميدانست نه‏
زمانی ، از يكجا شروع ميكرد و به يكجا پايان ميداد ولی طبق نظر ماديين كه‏
اول و آخری در كار نيست ، بايد مراحل را نسبی دانست .
ممكن است كسی بگويد : روی اصول مادی هم ميشود برای طبيعت يك جريان‏
غير متناهی تصور كرد و مراحل را يك در ميان حساب كرد ، هر چند كه اول و
آخری برای آن نميشود تصور كرد .
روی اين احتمال بايد گفت : تخم مرغ تز است واقعا گو اينكه سنتز است‏
نسبت به مراتب قبل و آنتی تز تخم مرغ جوجه نيست ، آن نطفه‏ای است كه‏
در تخم مرغ هست و استعداد جوجه شدن دارد ، چون تخم مرغ اگر در شرائط
خاصی قرار بگيرد ، آن نطفه مبارزه با تخم مرغ بودن را شروع ميكند ، و
ميكوشد وضع تخم بودن را بر هم بزند ، مبارزه‏ای ميان عواملی كه ميخواهند
تخم مرغ را به وضع موجود نگهدارند و ميان نطفه كه ميخواهد بيرون بيايد و
تخم مرغ را تبديل به جوجه بكند در می‏گيرد . پس آنتی تز ، آن نطفه‏ای است‏
كه اينجا وجود دارد ، و چون نطفه حالت نو است و حالت تخم مرغی حالت‏
بالفعل و كهنه ، مبارزه به پيروزی حالت نو منتهی ميشود و تخم مرغ تبديل‏
به جوجه ميشود ، و بقول اينها يك حركت كمی انجام ميگيرد و يك مرتبه‏
تغييرهای كمی تبديل به تغيير كيفی ميشود ، بطوريكه ماهيت تخم عوض ميشود
و تبديل به جوجه ميگردد . پس جوجه روی اين حساب سنتز ميشود ، نه اينكه‏
جوجه آنتی تز و مرحله بعد از تخم مرغ باشد ، بلكه نطفه مرحله آنتی تز
است و جوجه مرحله سنتز ، بعد همينكه جوجه شد ، باز در جوجه دو قوه وجود
دارد : يك قوه‏ای كه ميخواهد جوجه را به حالت جوجه‏ای نگهدارد همچنانكه (
بقول اينها ) در تخم مرغ هم يك نيروئی وجود دارد كه ميخواهد تخم مرغ را
به حالت تخم مرغی نگهدارد و اين نيرو را در پوست تخم مرغ ميدانند ، با
اينكه پوست تخم مرغ يك قشر زايد بر وجود حياتی تخم مرغ است و مرده‏
است نه اينكه جزء وجود آن باشد ، بلكه محافظ آنست .