طراحی و مهندسی اجتماع
بعد ، مسئله ديگری طرح میشود ، كه مسئله طراحی و مهندسی اجتماع است كه اصلاحات بدون نقشه بی ارزش و بی نتيجه است و هرچه كه با برنامهريزی و طراحی صحيح مقرون باشد ، بهتر میتواند نتيجه بدهد اين همان برنامه مبارزه عملی با كمونيزم است كه در دنيا انجام شده و میشود . در كشورهائی كه توانستند جلوی كمونيزم را بگيرند و ثابت كردند كه هيچ چيزی وجود ندارد و اينها از نارضائيهای مردم استفاده میكنند ، كوشش كردند كه يك سلسله اصلاحاتی انجام بدهند . ولو اينكه اين اصلاحات را طبقه حاكمه برای منافع خودش كرده باشد بهرحال اين كار شده است و جلوی كمونيزم گرفته شده است. به هر حال ، دنيای امروز دنيای طرح و نقشه و برنامهريزی است ، در تعريفی كه سابقا برای تكامل از " اسپنسر " نقل كرديم آمده بود كه تكامل به سه چيز است ، تراكم و تنوع و انتظام . معنای انتظام يعنی وحدت ، يك شيئی كه تكامل پيدا میكند اولا بايد يك سلسله امور جمع شوند ، بعد تنوع و تقسيم كار ميان آنها پيدا بشود ، بعد هم انتظامی بوجود آيد يعنی بر مجموع يك نيرو حاكم باشد . هرچه جامعه متنوعتر باشد و كارها بيشتر و تخصصیتر باشد اين نشانه تكامل بيشتر جامعه است و هر اندازه كه يك سيطره واحد با قدرت بيشتری همه را در اختيار داشته باشد ، و در جهتی كه خودش میخواهد رهبری كند ، جامعه به كمال بيشتری رسيده است . اين مقدار قابل انكار نيست كه هر مقدار جامعه پيشرفت میكند ، به سوی تمركز پيش میرود ، البته نه تمركز ماركسيستی . ما دو نوع تمركز داريم ، يك نوع همان تمركزی است كه انتظام و نظام دادن باشد به فعاليتهای آزاد افراد و گروهها نوع ديگر ، به معنای اين است كه اساسا اراده اعضاء و افراد و سازمانها از آنها سلب شود و بشكل ابزارهای بلا اراده دربيايند و همه تصميمها و طرحها و ارادهها مال مقامات بالا باشد ، تمركزی كه اينها دنبالش میروند و مدعی هستند در كشورهای سوسياليستی هست ، تمركز به معنای دوم است ، يعنی به صورتی است كه برای افراد آزادی به هيچ شكل باقی نمانده است . كشورهای سرمايهداری كه اساس كارشان بر محور آزادی است انتظام به معنای اول در آنها وجود دارد ، چون در آزادی هم اگر انتظامی نباشد به هرج و مرج كشيده میشود ، لذا اين كشورها بين آزادی فرد و قدرت دولت در نوسان هستند . در هر حال ، در اينكه جامعه ها به سوی تمركز میروند و بايد هم بروند ترديدی نيست ، و اين آزاديها چه در امور اقتصادی و چه غير آن به صورت هرج و مرج نمی تواند ادامه داشته باشد ، لذا میبينيم روز به روز وزارتخانههای جديد بوجود میآيد ، تا همه شئون جامعه را تحت ضابطه و نظم در بياورند . حالا حسن نيت و حسن اجرای اين برنامهها مورد بحث نيست ، ولی اصل عمل بدون ترديد خوب است و ناشی از تكامل جامعه است و حاكی از اين است كه جامعهها رو به تمركز ميروند ولی نه تمركزی كه در كشورهای كمونيستی هست و در حقيقت چيزی جز سلب آزادی از مردم نيست .