پس با فلسفه آقايان ، مسئله اينكه در طبيعت هم [ مانند ذهن ] استنتاج‏
واقع ميشود يك فكر ايده‏آليستی است . اينها قبول ندارند كه همانطور كه‏
ذهن از دليل به نتيجه ميرسد طبيعت هم بالضروره از مقدمات به نتايج‏
ميرسد ، بلكه مدعی هستند كه فلسفه‏شان فلسفه علمی است ، و حساب فلسفه‏
علمی هم حساب علت و معلول است ، پس باز رسيدند به علت و معلول .
پس اگر اينها طبيعت را مساوی با " شدن " بدانند ، نميتوانند مانند
هگل بگويند " شدن " " نتيجه " بودن و نبودن است نه " معلول " ،
بلكه بايد آنرا معلول بدانند ، وقتی معلول دانستند ، بايد ديد با حساب‏
عليت چگونه توجيه می‏شود . اغلب ، بطور ساده لوحانه ميگويند : حركت‏
ذاتی طبيعت است [ و قهرا الذاتی لا يعلل ] . در اينجا بايد ديد كه معنای‏
ذاتی بودن يك چيز برای چيز ديگر چيست ؟
[ يك معنای ذاتی باب ايساغوجی است . مثلا ] جنس و فصل يك ماهيت‏
ذاتی آن ماهيت است يعنی بافرض ماهيت ، انفكاك جنس و فصل از آن محال‏
است ، كه مؤدای قضيه ضروريه ذاتيه است كه با فرض موضوع انفكاك محمول‏
محال است .
يك مورد هم ضروری باب برهان است ، يعنی لوازم لا ينفك . لوازم لا
ينفك هميشه امور انتزاعی است . لوازمی كه در باب برهان ميگويند يك‏
سلسله امور ذهنی و انتزاعی است نه امور عينی ما امر عينی نميتوانيم‏
داشته باشيم به اين معنی كه الف غير از ب باشد و باز در عالم عين ،
الف ذاتی ب باشد . بله ، بقول آقای خمينی يك نوع ذاتی در عالم عين‏
داريم كه عين معلوليت است ، ميگوييم وجود معلول لازمه ذات علت تامه‏
است ، لذا اين سؤال بی جاست كه چرا مثلا از ذات واجب تعالی صادر اول‏
صادر شد و صادر دوم صادر نشد . اين موضوع به مسئله سنخيت علت و معلول‏
خاصی را و اينكه اين معلول ، اين علت باشد ذاتی آن علت است و ذاتی در
اينجا عين معلليتش است . پس بلاعلت نيست . معلول علت ميخواهد ولی‏
اينكه اين ، معلول اين علت باشد علت نميخواهد .
حالا در باب " شدن " و حركت ، هيچ مرتبه‏ای از حركت با هيچ مرتبه‏
ديگر وجود ندارد . حالا يك مرتبه را در نظر ميگيريم ، آيا اين مرتبه علت‏
ميخواهد يا علت نميخواهد ؟ ذاتی باب ايساغوجی كه روشن است اينجا معنی‏
ندارد ، همچنين ذاتی باب برهان در اينجا بی معنی است يعنی در حركت‏
معقول نيست كه نسبت مرتبه بعد به مرتبه قبل مثل زوجيت برای اربعه باشد
. اگر ذاتی‏ای در اينجا باشد ذاتی‏ای است كه عين معلليت است نه اينكه‏
ذاتی است و علت نميخواهد . اينجا همان بحث خوب خودمان مطرح ميشود كه‏
آيا در امور زمانی كه هر مرتبه شرط رسيدن به مرتبه بعد است ، يا علت‏
رساندن به آن ؟
در اينكه هر مرتبه‏ای نوعی عليت برای مرتبه بعد دارد شكی نيست ، ولی‏
صحبت در اينستكه اين عليت ، عليت اعدادی است كه تا مرتبه قبل وجود
پيدا نكند نميتواند مرتبه بعد وجود پيدا بكند ؟ يا عليت ايجابی و ايجادی‏
است ؟
در اينجا ميرسيم به بحث عليت اعدادی و عليت ايجادی و ثابت ميكنيم‏
كه هر چيزی كه حادث ميشود [ مانند مراتب حركت ] نياز دارد به علت‏
ايجادی ، و علت ايجادی بايد معيت داشته باشد با معلول در صورتيكه‏
مراتب حركت هيچ مرتبه‏اش با مراتب ديگر معيت ندارد .