ديگری هم طرح شود ، ولی بهترين بيانش همين است كه ذكر شد .
اكنون بايد ببينيم كه اولا چرا اينها برای حقيقت و اخلاق دو حساب باز
كردند [ و مسأله جاودانگی حقيقت را از مسأله جاودانگی اصول اخلاقی تفكيك
كردند ] ، چه فرق است ميان اصول اخلاقی و ساير اصول كه ما آنها را حقيقت
میناميم . بالاخره اصول اخلاقی هم يك سلسله اصول علمی هستند و قاعدش بايد
آنچه در مورد همه اصول علمی از جاودانه بودن يا نبودن گفته میشود درباره
اصول اخلاقی هم بايد جاری باشد .
و ثانيا بايد ببينيم كه آيا مؤيداتی برای حرف آنها كه مدعی نسبيت
اخلاقی هستند وجود دارد يا نه و بعد ببينيم كه واقع مطلب چيست .
[ ابتدا مسأله دوم و سپس مسأله اول را مطرح كرده و در پايان به بررسی
واقع مطلب میپردازيم ] :
ببينيم آيا ميشود اخلاق مختلف و نسبی باشد ؟ مثلا جنسين ( زن و مرد )
دارای دو جور اخلاق باشند ؟ آيا ايدهها و مثالهای اخلاقی برای آنها دو جور
است يا يك جور ؟ چون در مقام مؤيد آوردن برای نظر آنها هستيم ممكن است
گفته شود كه در شريعت هم وارد شده است آنچه كه اخلاق عالی برای مردم
شمرده ميشود ، لزوما برای زن اخلاق عالی نيست و بالعكس ،
در نهج البلاغه آمده است " « خيار خصال النساء شرار خصال الرجال :
الزهو و الجبن والبخل » " ( 1 ) جبن در مقابل شجاعت است بنابراين ،
برای مرد ، شجاعت مثال اعلی و اخلاق است ، و برای زن جبن مثال اخلاق است
، برای مرد تواضع و فروتنی اخلاق است و برای زن تكبر و بی اعتنائی و برای
مرد جود اخلاق است و برای زن بخل ، و اين ، تا حدودی نسبی بودن را
ميرساند .
يا مثلا اخلاق عالم و غير عالم ، گاهی گفته ميشود برای عالم فلان چيز اخلاق
است . و آن چيز برای جاهل مطلوب نيست . و همه عناوين ثانويهای كه ما
داريم ، اخلاق را از اطلاق میاندازد ، راستی خوب است ، اما نه بطور مطلق
، در شرائطی خوب است ، و در شرائط ديگری دروغ بر آن ترجيح دارد ، باز
هم موارد ديگری داريم [ كه مؤيد نسبی بودن اخلاق است ] مثال تكبر در
مقابل متكبر و نظاير آن ( 2 ) .
در آداب كه نسبيت زياد است : " اذا كنت فی بلدش ، فعاشر به آدابها
" مثلا يك چيزهائی را اگر بگوييم ملاك حسن و قبحها هست ، يك چيزهائی
در يك جاهائی از نظر اخلاق و
پاورقی :
1 - حكمت شماره . 234
2 - اشكال - اينها ظاهرا به اطلاق ضرر نميزند ، و هميشه و برای همه
ثابت است جبن برای هر زنی و بطور دائم اخلاق است .
جواب - آن كسی كه ميگويد : اخلاق مطلق است و كلی ، مقصودش اينستكه
مثلا جبن از آن جهت كه جبن است [ خلاف اخلاق است ] و فرق نمی كند كه در
زن باشد يا در مرد ، در هر موردی و از هر كسی بد است شجاعت ، از آن
جهت كه شجاعت است [ اخلاق است ] و وقتی شما ميگوييد ، شجاعت برای مرد
و جبن برای زن فضيلت است ، معنايش اينست كه ايندو خصلت فی ذاته
فضيلت نيستند .