پاورقی : 1 - خوب ، معلوم است وقتی وضع مادی خوب نباشد ازدواج هم صورت نمی گيرد ، برخلاف نظر حافظ كه میگويد :
از كل دارد ، و اگر آنرا از كل خودش جدا بكنيم ماهيت خودش را از دست
میدهد . در مسئله " زيادش الحد علی المحدود " شيخ و ديگران هم اين حرف
را دارند كه اگر جزء را بخواهيم تعريف كنيم ناچار كل راهم بايد در
تعريف آن بياوريم و مثال به افطس میزنند ( يادائره وقوس ) كه اگر
افطس را بخواهيم بشناسيم ناچار بايد سر و صورت و بينی و فرورفتگی آنرا
تصور كنيم نه تنها فرورفتگی را ، و همچنين قوس را نمی شود به خط منحنی
تعريف كرد ، بايد دائرهای باشد و اينرا جزئی از آن در نظر گرفته باشيم
تا قوس را بشناسيم . به هر حال اين اصل اصل درستی است و ما در باب
اسلام هم اين حرف را میزنيم و میگوييم اسلام مجموعهای از افكار و عقايد و
بنيادهای اخلاقی و عملی است ، و نميشود يك جزء از اسلام را گرفت و بقيه
را ناديده انگاشت ، چون در اين صورت همان يك جزء را هم نگرفتهايم ، "
نؤمن ببعض و تكفر ببعض " در حقيقت مساوی بانكفر بالكل است . اگر
انسان از اسلام به عبادتش بچسبد در واقع به اسلام نچسبيده است ، به
رهبانيت اخذ كرده است نه اسلام همچنانكه اگر مثل عصر جديد از اسلام تنها
جهاد را بگيرند و اسلام را در جهاد خلاصه كند ، سر از كمونيزم در میآورد
اسلام كه يك روز پيش رفت برای اين بود كه يك مسلمان در آن زمان هم
قائم بالليل بود و هم صائم بالنهار و هم ضارب بالسيف و اين جنبهها باهم
توأم بودند لذا میتوانست پيام اسلام واقعی را به جهان برساند . و بعدها
كه بعضی جنبهها بيشتر مورد توجه قرار گرفت و جنبههای ديگر ناديده گرفته
شد نه تنها ديگر اسلام پيشرفت نكرد بلكه به عقب هم برگشت . در هر صورت
، اين حرف حرف درستی است .
سپس طول و تفصيلهائی درباره اين مطلب میدهد كه تأثير سازمانهای
اجتماعی در يكديگر دو گونه است : يك وقت تأثير در ساخت سازمانها است
و يك وقت تأثير در كاركرد سازمانها است . مثلا يك وقت سازمان اقتصادی
در ساخت سازمان تعليم و تربيت مؤثر است و آنرا بكلی عوض میكند و يك
وقت نه ، آنرا عوض نمی كند ، تنها در كاركردش اثر میگذارد . اين مسأله
درستی است ، ولی به بحث ما مربوط نيست .
سپس در بند 7 میگويد : " سازمانهای اجتماعی بنسبت يكسان در يكديگر
تأثير نمی كنند ، بلكه تأثير بعضی شديدتر و سريعتر و تأثير بعضی ملايمتر و
كندتر است . سازمانهائی كه مخصوصا در عصر جديد سخت بر سازمانهای ديگر
سلطه ورزيدهاند سازمانهای اقتصادیاند . " . اين مطلب نيز اجمالا مسلم
است كه سازمانها بر يكديگر تأثير میگذارند . ما اكنون به درصد تأثير هر
سازمان در سازمان ديگر كار نداريم و لذا از مناقشه در تعبير " سخت سلطه
ورزيدهاند " صرفنظر میكنيم .
بعد میگويد : " از آمار بر میآيد كه بحرانهای ملايم اقتصادی از شماره
زناشوئی و توليد مثل و طلاق میكاهد ( 1 ) . اما بحرانهای شديد اقتصادی بر
دامنه آميزشهای جنسی غير قانونی و زايش كودكان نامشروع و بيكاری و
وابستگی شديد فرزندان به پدر و مادر
پاورقی : 1 - خوب ، معلوم است وقتی وضع مادی خوب نباشد ازدواج هم صورت نمی گيرد ، برخلاف نظر حافظ كه میگويد : |