درست است . اتفاقا همينهائی كه اينها میگويند ، " دگم " ، يك
دستورهائی است كه مدار را مشخص میكند كه از اين مدار نبايد بيرون رفت
، مثل اينكه دو طرف جاده را برايش علامت گذاشته و گفته از ميان اين دو
حد بايد حركت كنی ، تا بی نهايت هم علامت گذاشته ( اين مطلب را در
مقاله ختم نبوت ذكر كرديم ) . برنامهر يز وظيفه موقت را بيان میكند ولی
در داخل آن محدوده ، و اين موضوع مقتضيات زمان كه طرح میكنند و میگويند
مقتضيات زمان متغير است ، بايد پرسيد چه چيزی متغير است ؟ منزلها
تغيير میكند ولی مسير حركت كه تغيير نمی كند . اينها میگويند همه چيز
تغيير میكند پس احكام هم بايد تغيير بكند . كدام احكام ؟ احكامی كه به
منزله برنامه محدود حركت از اين منزل به آن منزل است ؟ بله ، اينها
تغيير میكند ولی هيچ وقت دستورهای دين ناظر به اين امور جزئی نيست مثل
برنامه پنج ساله كه برای يك كشوری طرح ريزی میكنند . مسائلی كه ما به
نام دين داريم برنامه از اين منزل به آن منزل رفتن نيست ، برنامهای است
كه چهار چوب حركت و مسير كلی را مشخص و محدود میكند كه از آن حد نبايد
تجاوز كرد ، انسان وقتی به ماهيت اين دستورها پی ببرد در میيابد كه قضيه
همينطور است .
[ بعد ] میگويد : " معمولا هر نقشهای دامنه و عمری محدود دارد " ،
راست است آن چيزهائی كه به منزله نقشههاست همين جور است . بعد میگويد
: " ولی هر نقشه اصلاحی به نقشه اصلاحی ديگری میانجامد " . [ اين هم
درست است ] ، نقشهها ی اصلاحی جزئی همينجور است [ سپس میگويد ] " و
بهبود هر يك از شئون اجتماعی بهبود شئون ديگری را ايجاب میكند و به اين
ترتيب تكامل عمومی جامعه ميسر میگردد " . نه ، به اين ترتيب كافی
نيست ، لازم هست ولی كافی نيست . [ سپس میگويد ] : به بيان ديگر هر
اصلاح جزئی گامی است كه به سوی اصلاح كلی جامعه برداشته میشود " . درست
است گامی است به سوی اصلاح كلی ولی بايد خط سير اصلاح كلی مشخص شود . (
و آنگاه میگويد ] : " و هر اصلاح كلی اصلاحات جزئی گوناگونی را پيش
میآورد بنابراين جامعههائی كه به نقشه كشی اجتماعی میپردازند به مسافری
میمانند كه به جای تعيين مقصدی دور به سوی مقصدی نزديك میشتابد و پس از
وصول به آن بی درنگ مقصد دورتری بر میگزيند و رهسپار میشود " يعنی
مسافری است كه مقصد ندارد ، مسافری كه همين قدر میداند كه تا يك منزل
میرود و از آن به بعد هيچ نمی داند كه كجا میرود . يك وقت انسان مقصدی
دارد ولی راهش را نمی داند و منزل به منزل راه را پيدا میكند و كم كم به
مقصد نزديك میشود ، ولی يك وقت اساسا مقصدی ندارد و مقصد كلی معلوم
نيست كجاست ، در اينصورت اين منزلگاههای نزديك به نزديك از كجا [
معلوم است كه ] در مسير تكامل باشد ؟
بعد مسئله جنبشهای انقلابی پيش میآيد ، میگويد : " جنبشهای انقلابی
انواعی دارد ، گاهی مانند جنبشهای اصلاحی بر يكی از شئون اجتماعی ناظرند (
مثلا انقلاب ادبی " و گاهی شامل همه جامعه میشود . هر نوع انقلاب ، خصوصا
انقلاب اجتماعی بزرگ كه همه جامعه را در بر میگيرد رنگ طبقهای دارند ،
چنانكه انقلاب انگليس يا فرانسه يا روسيه يا چين انقلاب طبقهای بر ضد
طبقهای بود ، همچنين شدت همه انقلابات يكسان نيست ، بطوريكه
|