انكار جاودانگی حقيقت و جاودانگی اصول اخلاقی است ( كه ما گفتيم اساسا
قرار دادن " شدن " در مقابل " بودن " كار غلطی است ، و در فلسفه ما
، از شدن به جاودانگی روح ميرسند ، و امثال ملاصدرا از همان " شدن " و
حركت جوهريه به تجرد روح ميرسند و جاودانگی روح را نتيجه میگيرند و با
اينكه موجودات را به ثابت و سيال تقسيم میكند ولی آنجا كه صحبت از روح
و تجرد روح و اين گونه مسائل از همان شدن به آن ميرسد ( 3 ) مسأله مهمتری
كه مطرح است مسأله
پاورقی :
1 - امثال شيخ هم اگر میگويند كه او قائل به بقاء روح بوده روی قرائن
بسيار نادری است كه در بعضی كلماتش هست .
2 - مسلمين كه بيشتر ارسطو را روحی میدانند بيشتر از اين جهت است كه
كتاب اثولوجيا را از او میدانند و كتاب اثولوجيا اساسا يك كتاب -
عرفانی و اشراقی است و در مسائلی نظير مسأله بقاء روح بيشتر تابع سقراط
و افلاطون است . >