نمی‏تواند آن اتمام حجت را ناديده بگيرد . از نظر امام حسن چطور ؟ از نظر
امام حسن اتمام حجت ، بر خلاف شده بود ، يعنی مردم كوفه نشان داده بودند
كه ما آمادگی نداريم . آنچنان وضع داخلی كوفه بد بود كه امام حسن خودش‏
از بسياری از مردم كوفه محترز بود و وقتی كه بيرون می‏آمد - حتی وقتی كه‏
به نماز می‏آمد - در زير لباسهای خود زره می‏پوشيد برای اينكه خوارج و دست‏
پرورده‏های معاويه زياد بودند و خطر كشته شدن ايشان وجود داشت ، و يك‏
دفعه حضرت در حال نماز بود كه به طرفش تيراندازی شد ، ولی چون در زير
لباسهايش زره پوشيده بود ، تير كارگر نشد ، والا امام را در حال نماز با
تير از پا در آورده بودند .
پس ، از نظر دعوت مردم كوفه كه بر امام حسين اتمام حجتی بود - و چون‏
اتمام حجت بود بايد ترتيب اثر می‏داد - در مورد امام حسن ، بر عكس ،
اتمام حجت بر خلاف بوده و مردم كوفه تقريبا عدم آمادگيشان را اعلام كرده‏
بودند .
عامل سومی كه در قيام امام حسين وجود داشت عامل امر به معروف و نهی‏
از منكر بود ، يعنی قطع نظر از اينكه از امام حسين بيعت می‏خواستند و او
حاضر نبود بيعت كند ، و قطع نظر از اينكه مردم كوفه از او دعوت كرده‏
بودند و اتمام حجتی بر امام حسين شده بود و او برای اينكه پاسخی به آنها
داده باشد آمادگی خودش را اعلام كرد ، قطع نظر از اينها ، مسئله ديگری‏
وجود داشت كه امام حسين تحت آن عنوان قيام كرد ، يعنی اگر از او تقاضای‏
بيعت هم نمی‏كردند باز قيام می‏كرد و اگر مردم كوفه هم دعوت نمی‏كردند باز
قيام می‏نمود . آن مسئله چه بود ؟ مسئله امر به معروف و نهی از منكر ،
مسئله اينكه معاويه از