می‏كند و به هيچ وجه حاضر نيست صلح كند بر آنها واجب می‏شود كه به نفع آن‏
فئه مظلوم عليه آن فئه سركش وارد جنگ بشوند . اين نص آيه قرآن است :
« و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احديهما
علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفيی الی امر الله »( 1 ) .
قهرا يكی از مواردش آنجايی است كه مردمی بر امام عادل زمان خودشان‏
خروج بكنند . چون او امام عادل و به حق است ، و اين عليه او قيام كرده ،
فرض اين است كه حق با اوست نه با اين ، پس بايد كه به له او و عليه‏
اين وارد جنگ شد .
يكی ديگر از موارد - كه در آن تا اندازه‏ای ميان فقها اختلاف است -
مسئله قيام خونين برای امر به معروف ونهی از منكر است . آن هم يك‏
مرحله و يك مرتبه است .

صلح در فقه شيعه

يك مسئله ديگر هم در كتاب جهاد مطرح است و آن مسئله صلح است كه در
اصطلاح فقها آن را " هدنه " يا " مهادنه " می‏گويند . مهادنه يعنی‏
مصالحه ، و هدنه يعنی صلح . معنی اين صلح چيست ؟ همان پيمان عدم تعرض ،
پيمان نجنگيدن ، و پيمان به اصطلاح امروز همزيستی مسالمت آميز با يكديگر
. اينجا هم من عبارت " محقق " در " شرايع " را می‏خوانم : المهاذنة و
هی المعاقدش علی ترك الحرب مدش معينة . می‏گويد مهادنه يا صلح عبارت‏
است از پيمان بر

پاورقی :
. 1 سوره حجرات ، آيه . 9