خونين عليه او ، آنگاه كه مردم ريختند به خانه علی و دور او را گرفتند و
اصرار فراوان كردند كه با او بيعت كنند و وی زمام امور را به دست گيرد
، علی ( ع ) امتناع كرد و از پذيرش خلافت كراهت داشت .
جملههايی كه عرض كردم در نهج البلاغه است . میفرمايد : « دعونی و
التمسوا غيری » " مرا رها كنيد و برويد دنبال كس ديگر " . بعد خود
امام علت امتناع خودش را توضيح میدهد ، برای اينكه كسی تصور نكند كه
العياذ بالله امام خود را لايق خلافت ، و بعد از پيغمبر ، شايسته ترين فرد
برای زمامداری نمیداند . توضيح میدهد كه اوضاع فوق العاده آشفته است و
يك آينده آشفته تر در جلوی ماست . عبارت اين است : " « فانا
مستقبلون امرا له وجوه و الوان » " . يعنی ما جريانی را در پيش داريم
كه اين جريان مشتبه است ، رنگهای مختلف و چهرههای گوناگون دارد ، ما
يك آينده روشنی در پيش نداريم ، آيندهای داريم با چند چهره و چند رنگ
مختلف . بعد امام جملهای دارد كه در آن جمله مطلب را بيان میكند : "
²و ان الافاق قد اغامت » " افقها را مه گرفته است، مثل وقتی كه مه زياد
پيدا میشود و انسان جلوی چشم خودش را هم نمیبيند . " « و المحجة قد
تنكرت » " شاهراه به صورت كوره راه در آمده و ناشناخته است و مردم
ديگر شاهراه را تشخيص نمیدهند . ولی در آخر يك جملهای به عنوان اتمام
حجت فرمود ، فرمود : اين را هم بدانيد كه اگر من زمام خلافت را به دست
گيرم ، آنچنان رفتار میكنم كه خودم میدانم نه آنچنان كه شما میخواهيد :
" « و اعلموانی ان اجبتكم ركبت بكم ما اعلم » " . اين بود كه در آخر
فرمود : مرا به حال خودم بگذاريد ، فعلا اگر من مثل گذشته وزير باشم بهتر
است از اينكه امير باشم .
|