شده بودند كه اينها سابقه فكری و علمی داشتند . عامل سوم كه زمينه را
مساعد می كرد جهان وطنی اسلامی بود ، يعنی اينكه اسلام با وطنهای آب و
خاكی مبارزه كرده بود و وطن را وطن اسلامی تعبير میكرد كه هر جا اسلام هست
آنجا وطن است و در نتيجه تعصبات نژادی تا حدود بسيار زيادی از ميان
رفته بود به طوری كه نژادهای مختلف با يكديگر همزيستی داشتند و احساس
اخوت و برادری میكردند ، مثلا شاگرد ، خراسانی بود و استاد مصری ، يا
شاگرد مصری بود و استاد خراسانی . حوزه درس تشكيل داده میشد ، آن كه به
عنوان استاد نشسته بود مثلا يك غلام بربری بود مثل نافع يا عكرمه غلام
عبدالله بن عباس . يك غلام بربری میآمد مینشست ، بعد میديديد عراقی ،
سوريهای ، حجازی ، مصری ، ايرانی و هندی پای درس او شركت كردهاند . اين
يك عامل بسيار بزرگی بوده برای اينكه زمينه اين جهش و جنبش را فراهم
كند . و از اين شايد بالاتر آن چيزی است كه امروز اسمش را " تسامه و
تساهل دينی " اصطلاح كردها ند و مقصود همزيستی با غير مسلمانان است ،
مخصوصا همزيستی با اهل كتاب ، يعنی مسلمانان اهل كتاب را برای اينكه با
آنها همزيستی كنند تحمل میكردند و اين را بر خلاف اصول دينی خودشان
نمیدانستند . و در آن زمان اهل كتاب اهل علم بودند . اينها وارد جامعه
اسلامی شدند ومسلمين مقدم اينها را گرامی شمردند و در همان عصر اول ،
معلومات اينها را ازايشان گرفتند ، و در عصر دوم ديگر در رأس جامعه
علمی ، خود مسلمين قرار گرفتند . مسئله تسامح و تساهل با اهل كتاب نيز
يك عامل فوق العاده مهمی بوده است . البته خود اين هم ريشه حديثی دارد
. ما احاديث زيادی در اين زمينه داريم . حتی مرحوم مجلسی در
|