میشود ، تكامل پيدا میكند ، به يك مرحلهای كه میرسد دو شاخه میشود :
شاخه نباتی و شاخه حيوانی . شاخه نباتی با يك مشخصاتی ، و شاخه حيوانی
بامشخصات ديگری ، كه در بعضی قسمتها ضد يكديگر و مكمل يكديگرند ، و اين
عجيب است : اگر گياه نباشد حيوان نيست و اگر حيوان نباشد گياه نيست ،
مخصوصا از جنبه گرفتن و پس دادن گازهايی كه در فضا وجود دارد . علم هنوز
نتوانسته اين را بيان كند كه اين مرحله كه باز يك تحول بزرگی در حيات و
زندگی پيدا میشود ، چگونه رخ میدهد ؟ چطور شد شاخه نبات پيدا شد ، چطور
شد شاخه حيوان پيدا شد ؟ و همچنين مراحل ديگر در پيدايش خود انسان ،
پيدايش موجودی با اين قدرت ، با اين عقل و فكر و اراده و اختيار مگر
هنوز علم توانسته اين را توجيه بكند ؟ !
مگر خود وحی يك امر عادی است ؟ ! مگر خود وحی كه يك بشری برسد به
حدی كه دستور از ماوراء طبيعت بگيرد ، كمتر است از مسئله زنده بودن يك
نفر هزار و سيصد سال ؟ اصلا اين يك امر عادی و طبيعی است ، يك چيزی
است كه بشر ، اكنون دارد دنبالش میرود ، و شايد قانون طبيعی هم داشته
باشد . بشرهای امروز دنبال اين میروند كه يك وسائلی درست كنند - با يك
دواهايی ، با يك فرمولهايی - كه عمر بشر را افزايش دهند . كسی نمیتواند
بگويد كه قانون طبيعت اين است كه بشر ، صد سال يا صد و پنجاه سال يا
دويست سال و يا پانصد سال عمر كند . درست است كه سلولهای بدن انسان
يك دوره حياتی دارد ، ولی اين در شرايط محدود است . شايد روزی كشفی
بشود كه با يك وسيله بسيار كوچك عمر
|