داد ، و به علاوه امام حسين در شرايطی قرار گرفته بود كه دنيای اسلام‏
احتياج به يك بيداری و يك اعلام امر به معروف و نهی از منكر داشت ولو
به قيمت خون خودش باشد ، اين كار را كرد و نتيجه هايی هم گرفت . اما
آيا شرايط امام رضا نيز همين طور بود ؟ يعنی واقعا برای حضرت رضا كه بر
سر دو راه قرار گرفته بود جايز بود [ كه خود را به كشتن دهد ؟ ] . يك‏
وقت كسی به جايی می‏رسد كه بدون اختيار خودش او را می‏كشند ، مثل قضيه‏
مسموميتی كه البته قضيه مسموميت از نظر روايت شيعه يك امر قطعی است‏
ولی از نظر تاريخ قطعی نيست . بسياری از مورخين - حتی مورخين شيعه مثل‏
مسعودی ( 1 ) معتقدند كه حضرت رضا به اجل طبيعی از دنيا رفته و كشته‏
نشده است . حال بنابر عقيده معروفی كه ميان شيعه هست و آن اين است كه‏
مأمون حضرت رضا را مسموم كرد ، بسيار خوب ، انسان يك وقت در شرايطی‏
قرار می‏گيرد كه بدون اختيار خودش مسموم می‏شود ، ولی يك وقت در شرايطی‏
قرار می‏گيرد كه ميان يكی از دو امر مختار و مخير است ، خودش بايد
انتخاب كند ، يا كشته شدن را و يا اختيار اين كار را . نگوئيد عاقبت‏
همه می‏ميرند . اگر من يقين داشته باشم كه امروز غروب ميميرم ولی الان مرا
مخير كنند ميان انتخاب يكی از دو كار ، يا كشته بشوم يا فلان كار را
انتخاب كنم ، آيا در اينجا من می‏توانم بگويم من كه غروب می‏ميرم ، اين‏
چند ساعت ديگر ارزش ندارد ؟ نه ، باز من بايد حساب كنم كه در همين‏
مقدار كه می‏توانم زنده بمانم آيا اختيار آن طرف اين ارزش را دارد كه من‏
حيات خودم را به دست خودم از دست بدهم ؟ حضرت رضا مخير

پاورقی :
. 1 مسعودی به عقيده بسياری از علما يك مورخ شيعی است .