همينطور كه افتخار آميز هم شد . اعتراض كرد به وضع موجود و به حكومت
موجود و به شيوع فساد و به اينكه اينها صلاحيت ندارند و در طول بيست سال
ثابت كردند كه چه مردمی هستند ، و روی حرف خودش هم آنقدر پافشاری كرد
تا كشته شد . اين بود كه قيامتش يك قيام افتخار آميز و مردانه تلقی
میشد و تلقی هم شد .
امام حسن وضعش از اين نظر درست معكوس وضع امام حسين است ، يعنی كسی
است كه در مسند خلافت جای گرفته است ، ديگری معترض به او است ، و اگر
كشته میشد خليفه مسلمين در مسند خلافت كشته شده بود ، و اين خودش يك
مسالهای است كه حتی امام حسين هم از مثل اينجور قضيه احتراز داشت كه
كسی در جای پيغمبر و در مسند خلافت پيغمبر كشته شود . ما میبينيم كه امام
حسين حاضر نيست كه در مكه كشته شود . چرا ؟ فرمود : اين احترام مكه است
كه از ميان میرود . به هر حال مرا میكشند . چرا مرا در حرم خدا و در خانه
خدا بكشند كه هتك حرمت خانه خدا هم شده باشد ؟ ! ما میبينيم
اميرالمؤمنين در وقتی كه شورشيان در زمان عثمان شورش میكنند ( 1 ) ، فوق
العاده كوشش دارد كه خواستههای آنها انجام شود نه اينكه عثمان كشته شود
. ( اين در نهج البلاغه هست ) از عثمان دفاع میكرد ، كه خودش فرمود من
اينقدر از عثمان دفاع كردم
پاورقی :
. 1 كه به حق هم شورش كرده بودند ، يعنی اعتراضهايشان همه بجا بود (
سنیها هم اكنون قبول دارند كه معترضين به عثمان اعتراضهايشان بجا بود ) و
لهذا علی ( ع ) در دوره خلافتش هم اينها را گرامی میداشت . در ميان
معترضين و قتله عثمان افرادی مثل محمد بن ابی بكر ومالك اشتر بودند ، و
اينها بعدها از خواص و از خصيصين اميرالمؤمنين شدند چنانكه قبل از آن هم
بودند .