ز آتش وادی ايمن نه منم خرم و بس
موسی اينجا به اميد قبسی می‏آيد
كس ندانست كه منزلگه مقصود كجاست
اينقدر هست كه بانگ جرسی می‏آيد
خبر بلبل اين باغ مپرسيد كه من
ناله‏ای می‏شنوم كز قفسی می‏آيد
عرايض من در اين قسمت كه می‏خواستم از جنبه تاريخی بحث كنم به پايان‏
رسيد . حال بعد از زمان حضرت حجت چه مدعيان كذابی پيدا خواهند شد ، آن‏
هم خودش يك داستانی دارد كه ديگر وارد آن نمی‏شوم . پايان عرايض خودم‏
را می‏خواهم به سه مطلب ديگر اختصاص بدهم .
اينكه بعد از آنكه دنيا پر از ظلم و جور شد عدل كلی پيدا می‏شود مسئله‏ای‏
به وجود آورده است و آن اينكه : بعضی از افراد به اتكاء همين مطلب با
هر اصلاحی مخالفند ، می گويند دنيا بايد پر از ظلم و جوربشود تا يكدفعه‏
انقلاب گردد و پر از عدل و داد بشود . اگر هم به زبان نياورند ، ته دلشان‏
[ با اصلاح ] مخالف است . اگر ببينند يك كسی يك قدم اصلاحی بر می‏دارد
ناراحت می‏شوند . وقتی كه می‏بينند در جامعه‏ای يك علامت توجهی در مردم به‏
سوی ديانت پيدا شده واقعا ناراحت می‏شوند ، می‏گويند نبايد چنين چيزی‏
بشود ، بايد هی بدتر شوند تا حضرت ظهور كنند ، اگر بنا بشود ما يك كاری‏