فرمود : نه ، جدم پيغمبر هم اينجور بيعت می‏كرد ، دستش را اينجور
می‏گرفت و مردم دستشان را می‏گذاشتند به دستش . بعد خطبا و شعرا ،
سخنرانان و شاعران - اينها كه تابع اوضاع و احوال هستند آمدند و شروع‏
كردند به خطابه خواندن ، شعر گفتن ، در مدح حضرت رضا سخن گفتن ، در مدح‏
مأمون سخن گفتن ، و از اين دو نفر تمجيد كردن ، بعد مأمون به حضرت رضا
گفت : قم فاخطب الناس و تكلم فيهم . برخيز خودت برا ی مردم سخنرانی‏
كن . قطعا مأمون انتظار داشت كه حضرت در آنجا يك تأييدی از او و
خلافتش بكنند . نوشته است : فقال بعد حمدالله و الثناء عليه ، اول حمد
وثنای الهی را گفت . . . ( 1 )

پاورقی :
. 1 [ چند دقيقه از آخراين سخنرانی متأسفانه روی نوار ضبط نشده است ]
.