كند ، [ آری ، اگر ما نيز در آن زمان بوديم می‏گفتيم ] غير از اين نيست‏
كه معاويه می‏خواهد خودش حكومت كند ، بسيار خوب خودش حكومت كند ، نه‏
از تو می‏خواهد كه او را به عنوان خليفه بپذيری ، نه از تو می‏خواهد كه او
را اميرالمؤمنين بخوانی ( 1 ) ، نه از تو ميخواهد كه با او بيعت كنی ، و
حتی اگر بگويی جان شيعيان در خطر است ، امضا می‏كند كه تمام شيعيان پدرت‏
علی در امن و امان ، و روی تمام كينه‏های گذشته‏ای كه با آنها در صفين دارم‏
قلم كشيدم ، از نظر امكانات مالی حاضرم ماليات قسمتی از مملكت را
نگيرم و آن را اختصاص بدهم به تو كه به اين وسيله بتوانی از نظر مالی‏
محتاج ما نباشی و خودت و شيعيان و كسان خودت را آسوده اداره كنی . اگر
امام حسن با اين شرايط [ صلح را ] قبول نمی‏كرد امروز در مقابل تاريخ‏
محكوم بود . قبول كرد ، وقتی كه قبول كرد ، تاريخ آن طرف را محكوم كرد .
معاويه با آن دستپاچگی كه داشت تمام اين شرايط را پذيرفت . نتيجه‏اش‏
اين شد كه معاويه فقط از جنبه سياسی پيروز شد ، يعنی نشان داد كه يك مرد
صد در صد سياستمداری است كه غير از سياستمداری هيچ چيز در وجودش نيست‏
، زيرا همينقدر كه مسند خلافت و قدرت را تصاحب كرد تمام مواد قرار داد
را زير پا گذاشت و به هيچكدام از اينها عمل نكرد و ثابت كرد كه آدم‏
دغلبازی است ، و حتی وقتی كه به كوفه آمد صريحا گفت : مردم كوفه ! من‏
در گذشته با شما نجنگيدم برای اينكه شما نماز بخوانيد ، روزه بگيريد ، حج‏
بكنيد ، زكات بدهيد ، ولكن لاتأمر عليكم من جنگيدم برای اينكه

پاورقی :
. 1 قيد كردند كه معاويه هيچگاه توقع نداشته باشد كه امام حسن او را "
يا اميرالمؤمنين " خطاب كند .