پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 138
« به السبل » همه راهها ، راههای زمينی ، دريايی و هوايی امن میشود ، چون
منشاء اين نا امنيها ناراحتیها و بی عدالتیهاست . وقتی كه عدالت بر
قرار بشود ، [ از آنجا كه ] فطرت بشر فطرت عدالت است ، دليل ندارد كه
نا امنی وجود داشته باشد . « و اخرجت الارض بركاتها » . و زمين تمام
بركات خودش را بيرون میآورد . « و لا يجد الرجل منكم يؤمئذ موضعا لصدقته
و لا بره . . . و هو قوله تعالی : و العاقبة للمتقين » . آيا میدانيد
ناراحتی مردم آنوقت چيست ؟ ناراحتی مردم فقط اين است كه اگر بخواهند
يك صدقهای بدهند و يك كمكی به كسی بكنند ، يك نفر [ مستحق ] پيدا
نمیكنند ، يك فقير در روی زمين پيدا نخواهد شد . راجع به " توحيد الهی
" میفرمايد : « حتی يؤحدوا الله و لا يشرك به شيئا » . و راجع به "
امنيت " میفرمايد : « و تخرج العجوزش الضعيفة من المشرق تريد المغرب لا
يؤذيها احد » ( 1 ) . يك پير زن ناتوان ، از مشرق تا مغرب دنيا را
مسافرت میكند بدون كوچكترين آزار و اذيتی . زياد است : آنچه از عدالت
گفته شده است ، از صلح و صفا به معنی واقعی گفته شده است ، از آزادی و
امنيت كامل گفته شده است ، از ثروت و بركت فراوان گفته شده است ، از
تقسيم عادلانه ثروت گفته شده است ، از فراوانی وسائل - وسائل دامداری و
غيره - از ميوه و گوسفند گفته شده است ، از نبودن مفاسد گفته شده است
كه ديگر شرب خمری وجود نخواهد داشت ، ديگر زنائی وجود نخواهد داشت ،
ديگر بشر تنفر دارد از دروغ گفتن ، تنفر دارد از غيبت كردن ، تنفر دارد
از تهمت زدن ، تنفر دارد از ظلم كردن . اينها بر اساس چه فلسفهای است
؟ همان كه عرض كردم : اسلام میگويد عاقبت بشر عدالت است ، اما
پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 138 |