همسايه يا ناظر اعمال اوست ناراحت نشود . اگر در زمان پيغمبر اين وسعت‏
عيش و اين رخص می‏بود پيغمبر آنطور رفتار نمی‏كرد . مردم از اين جهت‏
آزادند كه اينطور لباس بپوشند يا آنطور ، كهنه بپوشند يا نو ، اين پارچه‏
را انتخاب كنند يا آن پارچه را ، اين طرز را يا آن طرز را . دين به اين‏
چيزها اهميت نمی‏دهد ، آنچه كه اهميت می‏دهد آن چيزهاست [ يعنی اصولی‏
مانند همدردی ، مساوات ، و عدل و انصاف ] .
بعد فرمود : ولكن من را كه اين طور می‏بينی هميشه متوجه حقوقی كه به مال‏
من تعلق می‏گيرد هستم . . . پس بين روشن من و روش پيغمبر اختلاف اصولی و
معنوی نيست . و لهذا در حديث است كه در زمان امام صادق خشكسالی پيدا
شد ، امام صادق به ناظر خرج خود فرمود : [ برو گندمهای ذخيره ما را در
بازار بفروش ، از اين پس نان خود را به طور روزانه از بازار تهيه‏
می‏كنيم ( و نان بازار از گندم و جو با هم تهيه می‏شد " . اسلام نمی‏گويد
نان گندم بخور يا نان جو و يا گندم و جو را با هم مخلوط كن ، می‏گويد روش‏
تو بايد در ميان مردم مقرون به انصاف و عدالت و احسان باشد . حال ما از
اين اختلاف روش رسول اكرم و امام صادق بهتر به روح اسلام پی می‏بريم . اگر
امام صادق اين بيان را نمی‏كرد و توضيح نمی‏داد ، ما آن جنبه از عمل رسول‏
خدا را كه مربوط به مقتضيات عصر آن حضرت است جزء دستور اسلام می‏شمرديم‏
و بعد به ضميمه آيه 21 از سوره احزاب كه می‏فرمايد به پيغمبر تأسی كنيد
صغری و كبری تشكيل می‏داديم و تا قيامت مردم را در زير زنجير می‏كشيديم ،
ولی بيان امام صادق و توضيح آن حضرت و اختلاف روش آن حضرت با روش‏