است . متصوفه هم در زمان امام صادق طلوع كردند ، يعنی ما طلوع متصوفه را
به طوری كه اينها يك طبقه‏ای رابه وجود آوردند و طرفداران زيادی پيدا
كردند و در كمال آزادی حرفهای خودشان را می‏گفتند در زمان امام صادق‏
می‏بينيم . اينها باز از آن طرف خشكه مقدسی افتاده بودند . اينها به‏
عنوان نحله‏ای در مقابل اسلام سخن نمی‏گفتند ، بلكه اصلا می‏گفتند حقيقت اسلام‏
آن است كه ما می‏گوييم . اينها يك روش خشكه مقدسی عجيبی پيشنهاد
می‏كردند و می‏گفتند اسلام نيز همين را می‏گويد و همين يك زاهد مابی غير
قابل تحملی !
خوارج و مرجئه نيز هر يك نحله‏ای بودند .

برخورد امام صادق با جريانهای فكری مختلف

ما می‏بينيم كه امام صادق با همه اينها مواجه است و با همه اينها
برخورد كرده است . از نظر قرائت و تفسير ، يك عده شاگردان امام هستند
، و امام با ديگران درباره قرائت آيات قرآن و تفسيرهای قرآن مباحثه‏
كرده ، داد كشيده ، فرياد كشيده كه آنها چرا اينجور غلط می‏گويند ، اينها
چرا چنين می‏گويند ، آيات را اين طور بايد تفسير كرد . در باب احاديث‏
هم كه خيلی واضح است ، می‏فرمود : سخنان اينها اساس ندارد ، احاديث‏
صحيح آن است كه ما از پدرانمان از پيغمبر روايت می‏كنيم . در باب نحله‏
فقهی هم كه مكتب امام صادق قوی ترين و نيرومندترين مكتبهای فقهی آن زمان‏
بوده به طوری كه اهل تسنن هم قبول دارند . تمام امامهای اهل تسنن يا
بلاواسطه و يا مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردی كرده‏اند . در
رأس