نظر نيچه و ماكياول
عدهای معتقدند كه در نهاد بشر چنين قوه و نيرويی اساسا وجود ندارد . اكثر فيلسوفان اروپا اينطور فكر میكنند ، و افكار همين فيلسوفان است كه دنيا را در نهايت امر به آتش كشيده است . میگويند : عدالت اختراع مردمان زبون است . مردمان زبون و ضعيف ، وقتی كه در مقابل اقويا قرار گرفتند ، چون زور نداشتند كه با اقويا مبارزه كنند ، آمدند كلمه عدالت را خلق و اختراع كردند كه عدالت خوب است ، انسان بايد عادل باشد . اينها همه حرف مفت است ، و دليلش هم اين است كه همين آدم طرفدار عدالت ، اگر خودش زورمند شود ، همان كاری را میكند كه آن زورمند سابق میكرد . نيچه ، فيلسوف معروف آلمانی میگويد : " چقدر زياد اتفاق افتاده كه من خنديدهام وقتی ديده ام ضعفا دم از عدالت و عدالتخواهی میزنند ، نگاه میكنم ، میبينم اينها كه میگويند عدالت ، چون چنگال ندارند . میگويم ای بيچاره ! تو اگر چنگال میداشتی هرگز چنين حرفی را نمیزدی " . [ اين فيلسوفان میگويند ] اصلا بشر به عدالت ايمان و اعتقاد ندارد . اينهايی كه اعتقاد ندارند كه عدالت جزء اموری است كه در نهاد بشر میباشد باز دو دسته هستند . يك دسته میگويند : عدالت را به عنوان يك آرزو ، بشر دنبالش هم نبايد برود ، بايد دنبال قوه و نيرو