اينجا هم امام رضا نمی‏بايست می‏پذيرفت و حتی اگر او را مجبور به پذيرفتن‏
كرده باشند می‏بايست مقاومت می‏كرد تا حدی كه كشته می‏شد . حال ما مسئله‏
ولايتعهد راكه يك مسئله تاريخی مهمی است تجزيه و تحليل می‏كنيم تا مطلب‏
روشن شود . درباره صلح امام حسن قبلا تا حدودی بحث شد .
اول بايد خود ماجرا را قطع نظر از مسئله حضرت رضا - كه [ چرا ولايتعهدی‏
را ] قبول كرد و به چه شكل قبول كرد - از نظر تاريخی بررسی كرد كه جريان‏
چه بوده است .

رفتار عباسيان با علويين

مأمون وارث خلافت عباسی است . عباسی‏ها از همان روز اولی كه روی كار
آمدند ، برنامه‏شان مبارزه كردن با علويون به طور كلی و كشتن علويين بود ،
و مقدار جنايتی كه عباسيان نسبت به علويين بر سر خلافت كردند از جناياتی‏
كه امويين كردند كمتر نبوده و بلكه از يك نظر بيشتر بود ، منتها در مورد
امويين چون فاجعه كربلا كه طرف امام حسين است رخ می‏دهد قضيه خيلی اوج‏
می‏گيرد والا منهای مسئله امام حسين فاجعه‏هايی كه اينها راجع به ساير
علويين به وجود آوردند از فاجعه كربلا كمتر نبوده و بلكه زيادتر بوده است‏
. منصور كه دومين خليفه عباسی است ، با علويين ، با اولاد امام حسن - كه‏
در ابتدا خودش با اينها بيعت كرده بود - چه كرد و چقدر از اينها را
كشت و اينها را چه زندانهای سختی برد كه واقعا مو به تن انسان راست‏
می‏شود ، كه عده زيادی از اين سادات بيچاره را مدتی ببرند در يك زندانی‏
، آب به آنها ندهد ، نان به آنها ندهد ، حتی