هماهنگی با قوانين فطری سرچشمه می‏گيرد اين است كه برای احتياجات ثابت‏
و دائم بشر قوانين ثابت و لايتغيری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال‏
متغير وی وضع متغيری را پيش بينی كرده است .
قبلا گفتيم كه پاره‏ای از احتياجات بشر ، چه در زمينه‏های فردی و چه در
زمينه‏های اجتماعی ، وضع ثابتی دارد و در همه زمانها يكسان است . نظامی‏
كه انسان بايد به غرايز خود بدهد كه " اخلاق " ناميده می‏شود و نظامی كه‏
بايد به اجتماع بدهد كه " عدالت " خوانده می‏شود و رابطه‏ای كه بايد با
خالق خود داشته باشد و ايمان خود را تجديد و تكميل كند كه " عبادت "
ناميده می‏شود ، از اين قبيل است .
قسمتی ديگر از احتياجات بشر متغير است و از لحاظ قانون وضع متغيری را
ايجاب می‏كند . اسلام برای اين احتياجات متغير وضع متغيری در نظر گرفته‏
است از اين راه كه اين اوضاع متغير را با اصول ثابت و لايتغير در نظر
مربوط كرده است و آن اصول ثابت در هر وضع جديد و متغيری قانون فرعی‏
خاص و متناسبی توليد می‏نمايند . به ذكر دو مثال قناعت می‏كنيم :
در اسلام يك اصل اجتماعی هست به اين صورت :
« و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه »( 1 ) .
تا آخرين حد امكان در برابر دشمن نيرو تهيه كنيد و نيرومند باشيد .
اين اصل را " كتاب " يعنی قرآن به ما تعليم می‏دهد . از طرف‏

پاورقی :
. 1 انفال / . 60