اين علمی كه پيغمبر فرمود طلب آن واجب است چه علمی است ؟ غزالی بيست
قول نقل میكند : متكلمين گفتهاند مقصود ، علم اصول دين و علم الكلام است
، مفسرين گفتهاند مقصود ، علم تفسير است ، فقها گفتهاند مقصود علم فقه
است ، يك عدهای گفتهاند فلان ، و عدهای ديگر گفتهاند بهمان . جواب همه
اينها خيلی واضح است . غزالی بيان بسيار خوبی دارد و فيض هم آن را
تأييد میكند . میگويد : علمها بر دو قسم است : بعضی از علوم خودش فی حد
ذاته در دين هدف است مثل معرفه الله كه بر هر كسی واجب عينی است .
بعضی از علمها هست كه خود علم هدف نيست بلكه علم ، وسيله است .
آنوقت هر هدفی از هدفهای اسلام كه توقف به علم داشته باشد علم آن هم
واجب میشود . مثلا در اسلام طبابت يكی از واجبات كفائی است و علم طب
وسيلهای است برای آن ، پس علم طب هم به نحو واجب كفائی واجب میشود ،
پس « طلب العلم فريضة » شامل آن هم میشود . تجارت واجب كفائی است و
در حدودی كه احتياج به علم دارد تحصيل علم آن هم واجب میشود ، تحصيل علم
اقتصاد در حدودی كه تجارت به آن توقف دارد ، و از اين قبيل با همين
بيانی كه عرض كردم شما قياس بگيريد بسيار زياد است . پس علم واجب
است ، فريضه است ، اما به اصطلاح علماء يك واجب نفسی تهيوئی است يعنی
واجبی است كه مقدمه يك واجب ديگر است . البته علم معرفة الله و امثال
آن به جای خود ، بسياری از علوم هست كه آن علوم واجب است به عنوان
مقدمه يك واجب ديگر .
ممكن است شما سؤال كنيد كه آيا ممكن است [ كه اين امر نسبت به ]
زمانها فرق بكند كه يك علم در يك زمان واجب باشد و در يك زمان ديگر
واجب نباشد ، در يك زمان واجب باشد و در يك زمان واجبتر باشد ، در
يك زمان حرام باشد و در يك زمان واجب باشد ، آيا همچو چيزی میشود
|