كه دلهاشان بياد خدا آرام می‏گيرد و دل انسانهای ديگر بياد چيزهای ديگر
آرام می‏گيرد ولی آن چيزهای ديگر را نفی می‏كند و " « الا »" ی تنبيه‏
می‏آورد ، آگاهی و هشياری می‏دهد و خبر مهمی را اعلام می‏كند . كلمه "
« بذكر الله »" را نيز مقدمه داشته است . به تعبير ادبا : " تقديم ما
هو حقه التاخير يفيد الحصر " يعنی چيزی كه بايد به حسب قاعده ، مؤخر ذ
كر شود اگر مقدم شد ، به حسب قاعده افاده حصر می‏كند ، چون در دستور زبان‏
عربی تعلقات فعل و جار و مجرور بايد بعد از فعل بيايد . بنابراين ، اين‏
جمله يعنی : تنها به ياد خدا بودن و غير خدا را فراموش كردن آرامش دلها
است ، قلب مضطرب و كاوشگر بشر را و سعادت او را فقط خدا تامين می‏كند
، و هر چيز ديگر امر مقدمی است يعنی يك منزل از منازل بشر است نه‏
سرمنزل نهائی . لذا عبادت هم چنين است ، می‏فرمايد : " « اقم الصلوه‏
الذكری »" ( 1 ) هدف ذكر است . و آيه : " « ان الصلوه تنهی عن‏
الفحشاء و المنكر »" ( 2 ) خاصيت نماز را بيان می‏كند و برای هدفش‏
می‏گويد : " « و لذكر الله اكبر »" ( 3 ) . اسلام انسان را برای عبادت‏
و تقرب به خدا و آشنائی و ذكر او می‏داند و البته در همين جا قدرت هم‏
برای انسان پيدا می‏شود . ولی علم و قدرت به همه اشياء نيز مقدمه است نه‏
اصل . و همچنين است تزكيه نفس . همه اينها هدف ثانوی است ، هدف است‏
برای يكی و وسيله است برای ديگری .

پاورقی :
1 - سوره طه آيه 14 ( برای ياد كردن من نماز بپا كن ) .
2 - و 3 سوره عنكبوت آيه 45 ( نماز از بدكاری و ناروائی باز می‏دارد و
ياد كردن خدا مهمتر است ) .