است . آيا در صد سال پيش امكان داشت كه گروهی از دانشجويان محترم در
ظرف يك دقيقه به وسيله تلفن از من دعوت بكنند از تهران و آمدن من هم‏
در ظرف يك ساعت به وسيله هواپيما صورت بگيرد ؟ نه . سرعت ، فوق‏
العاده افزايش پيدا كرده است ولی آيا اين سرعت را با مقياس آسايش‏
انسان می‏توانيم پيشرفت بدانيم ؟ يا اينكه چون سرعت يك وسيله است ،
همينطوری كه سبب شده در يك قسمتهائی برای انسان آسايش بياورد سبب شده‏
است كه در قسمتهای ديگر آسايش را از انسان سلب بكند زيرا همانطوری كه‏
اين سرعت ، يك انسان با حسن نيت و يك انسانی كه مقصد خوبی در زندگی‏
دارد را زودتر به مقصد می‏رساند ، انسان پليد با مقاصد پليد را هم زودتر
به مقصدش می‏رساند . يعنی درست است كه يك انسان سالم و با حسن نيت‏
دستش قويتر شده و پايش سريعتر گشته ولی يك انسان پليد هم همينطور شده‏
است . افزايش سرعت سبب شده است كه مثلا وسيله آدمكشی را هم در ظرف‏
چند ساعت از اين سر دنيا به آن سر دنيا منتقل بكنند و هزارها و بلكه‏
ميليونها آدم را يكجا بكشند . پس نتيجه نهائی چيست ؟ من خودم مطلبی را
كه عرض می‏كنم قبول ندارم ولی می‏خواهم بگويم كه چرا بعضيها ترديد كرده‏اند
؟ مثلا آيا پيشرفت طب واقعا پيشرفت انسان است ؟ بظاهر بله ، زيرا من‏
وقتی كه خودم و بچه‏ام را نگاه می‏كنم می‏بينم اگر بچه‏ام ديفتری بگيرد فورا
دارو پيدا می‏شود و معالجه می‏گردد . شك ندارم كه اين پيشروی است ولی‏
بعضيها مثل الكسيس كارل كه با مقياس انسانيت حساب می‏كنند معتقدند كه‏
پيشرفت طب دارد نسل انسان را تدريجا ضعيف می‏كند . كارل می‏گويد : در