فاجعه‏ای برای تاريخ رخ ندهد ، فاجعه‏ای كه باز گروهی از دانشمندان آن را
پيش بينی كرده‏اند و بلكه محتمل می‏دانند و می‏گويند همين پيشرفت فنی و
صنعتی بجائی رسيده كه ممكن است بشر به دست بشر نابود بشود با همه‏
دستاوردهای گذشته‏اش از علم و فن و صنعت و كتاب و تمدن و آثار تمدن ، و
شايد بعد از نو انسانهايی پيدا شوند كه زندگی را از روز اول شروع كنند ،
اگر چنين فاجعه‏ای رخ ندهد شكی نيست كه بشر از نظر ابزار كار باز هم‏
جلوتر می‏رود و شايد به مراحلی برسد كه برای بشر امروز هم قابل تصور نيست‏
. اين تكامل معلول تكامل تجارب بشر و تكامل علم بشر است ( علوم تجربی )
چون بشر از نظر آگاهيهای تجربی و اطلاع بر طبيعت پيش رفته و توانسته‏
است طبيعت را در خدمت و در تسخير خود بگيرد . به عبارت ديگر بشر در
رابطه‏اش با طبيعت پيشروی كرده است و هر چه جلو رفته است طبيعت عينی‏
را بيشتر در تسخير خود و در اختيار خود قرار داده است .
يك جهت ديگر تكامل ( اگر باز بشود نام آن را تكامل گذاشت كه مشكل‏
است ) اينست كه ساختمان جامعه بشری از يك حالت ساده تدريجا بسوی‏
پيچيدگی و پيچيده‏تر بودن پيش آمده يعنی همانطور كه در امور صنعتی و فنی‏
مثلا اولين هواپيمائی كه ساختند بسيار ساده بوده و اكنون كه اين سفينه‏های‏
فضاپيما را ساخته‏اند دستگاههای بسيار دقيقی است ، و همانطور كه در تكامل‏
طبيعی ، ساختمان بدن يك حيوان تك سلولی نسبت به ساختمان بدن يك انسان‏
كه روابط پيچيده‏ای دارد ، بسيار ساده است ، در جامعه بشری هم چنين است‏
.
بعضيها تكامل را اينگونه تعريف كرده‏اند : تكامل عبارت