میسازد و اين جهت بيشتر آنها را به همكاری و پيروی تشويق و نيروهای آنها
را بسيج میسازد .
در صفحه 78 توضيح میدهد كه شيوه غير از هدف است ، ممكن است كسی
هدفش مقدس باشد ولی شيوهاش نامقدس و خود سالاری ، ممكن هم هست هدف
نامقدس باشد ولی شيوه كه مربوط به اجراء است مردم سالاری باشد .
28 - در صفحه 81 بحث خوبی تحت عنوان هدف نگری و پيرونگری باز كرده
كه برخی از رهبران توجهشان فقط به هدف است و به پيرو توجهی ندارند و
بالعكس . دسته اول فقط به كمال مطلوب میانديشند و به خواستهای فردی و
تمايلات عاطفی و هوسهای اختصاصی پيروان توجه ندارند و احيانا با خشونت
با آنها روبرو میشوند . دسته دوم به دست آوردن دل پيروان و جلب رضای
خاطر آنان را مهمتر از هر مقصود میشمارند و چه بسا كه نيمه راه به همين
سبب تغيير جهت داده از مسير اصلی و هدف اساسی خود منحرف شوند .
میگويد ايجاد هماهنگی و تعادل ميان هدف نگری محض و پيرونگری محض از
اساسیترين مسائل رهبری ، و حل آن لازمه هر رهبری هنرمندانه و خوش فرجام
است .
29 - در صفحه 86 تحت عنوان : " بهروزی خواست مشترك انسانها "
توجيه ناروايی میكند از ريشه موفقيتها در رهبريهای بزرگ ، میگويد : "
انسانها معمولا همه در انتظار روزی بهتر و روزگاری ، مرفهترند ، روزگاری
كه در آن همه چيز به كام دل آسانتر گردد ، در آن از جور و ستم ، آلودگی و
نابسامانی ، رنج و بيماری اثری يافت نشود . . . قيامها ، عصيانها ،
نويدها ، اميدها ،
|