مجبورم از آنها خودداری كنم . عده ديگری آدمهای خوبی هستند اما احمقند ،
دريافت نمی‏كنند يا عوضی در يافت می‏كنند . تا اينجا تقريبا سخن حضرت‏
يأس آور است [ زيرا به نظر می‏رسد ] پس كسی پيدا نمی‏شود . ولی در ذيلش‏
می‏فرمايد : « اللهم بلی » . . . نه ، اين طور هم نيست كه هيچكس پيدا
نشود ، من اكثريت مردم را می‏گويم . ( از اينجاست كه آقای بروجردی‏
می‏گفت حضرت آنرا در خطبه‏ای در بصره انشاء كردند و الا اين در ذيل كلام‏
كميل هم هست ) . « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا
مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بيناته و كم ذا و اين ؟
اولئك و الله الا قلون عددا و الاعظمون عند الله قدرا ، يحفظ الله بهم‏
حججه و بيناته حتی يودعوها نظرائهم و يزرعوها فی قلوب اشباههم هجم بهم‏
العلم علی حقيقة البصيرش و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استوعره‏
المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنيا بابدان‏
ارواحها معلقة بالمحل الاعلی » ( 1 ) .
فرمود آری ، زمين هرگز خالی از حجت نيست ، حال يا حجت ظاهر در ميان‏
مردم و يا حجت مكتوم ، هست ولی مردم او را نمی‏بينند ، از نظرها پنهان‏
است . به وسيله همان حجتهاست كه خداوند دلائل خود را در ميان مردم حفظ و
نگهداری می‏كند و آنها هم آنچه را می‏دانند ، اين بذرها را در دل اشتباه‏
خودشان كه آنها نيز مانند خودشان هستند می‏كارند و می‏روند . چنين نيست كه‏
نكارند و بروند يعنی چنين نيست كه من آنچه دارم نگفته بگذارم و بروم .
آنگاه راجع به اين افراد كه از يك مبدء ملكوتی استفاده می‏كنند می‏فرمايد
:

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فيض السلام حكمت 139