اين مشرب صحبت كنيم ، كارمان از اينجا شروع می‏شود كه ما چكار داريم به‏
اين حرفها كه آيا امامت لطف از جانب خدا هست يا نه كه چون لطف است‏
امام بايد معصوم باشد و در نتيجه بايد تنصيص در كار باشد ؟ اين بايدها ،
تكليف برای خدا معين كردن است . ما نمی‏خواهيم برای خدا تكليف معين‏
كنيم بلكه می‏رويم دنبال آن چيزی كه وجود دارد . اگر پيغمبر تنصيص كرده ،
همان برای ما كافی است بدون اينكه لطف بودن آن ، عصمت و تنصيص عقلا بر
ما ثابت شود . می‏رويم سراغ اينكه ببينيم اصلا پيغمبر كسی را تعيين كرده‏
يا نه ؟ حال ببينيم استدلالهايی كه شيعيان در اين زمينه می‏آورند چيست ؟
اين استدلالها را ناچار بايد به طور سر بسته ذكر كنيم چون در اين استدلالها
اهل تسنن غالبا يا قبول ندارند كه چنين نصوصی باشد ( البته انكار مطلق هم‏
نمی‏كنند ولی می‏گويند خبر واحد است نه متواتر ) و يا اينكه معنی و مفهوم‏
آنها را توجيح می‏كنند و می‏گويند معنيش غير از آنی است كه شما می‏گوئيد .

بررسی نصوصی از رسول اكرم كه ناظر بر امامت علی ( ع ) است

يكی اين است كه پبغمبر اكرم خطاب به اصحابش فرمود : « سلموا علی علی‏
بامره المومنين » به علی سلام بدهيد به عنوان امارت مومنان و
اميرالمومنينی . اين جمله مربوط به قضيه غدير است . البته آن جمله حديث‏
غدير را عليحده ذكر می‏كنند . اهل تسنن اين جمله را به صورت متواتر قبول‏
ندارند . كاری كه علمای شيعه بعدها كرده‏اند همين بوده كه ثابت كنند
اينگونه احاديث متواترند . در تجريد بيش از اين ذكر نشده و اين حديث ،
ارسال مسلم گرفته شده است . شارح ( ملا علی قوشچی ) هم می‏گويد خير ما
قبول نداريم كه متواتر باشد ، يك خبر واحد است ، بعضی نقل كرده‏اند همه‏
نقل نكرده‏اند .