دستش را میگيرد و مانع میشود . اگر اينطور باشد هيچ فرقی بين بنده و
اميرالمؤمنين نيست چون هم من به طرف گناه میروم و هم او ، منتها برای
او يك مأمور فرستادهاند كه مانع میشود ولی برای من مأمور نفرستادهاند .
اگر مأمور خارجی مانع گناه كردن انسان شود كه هنر نشد . مثل اينست كه
شخصی دزدی میكند و من دزدی نمیكنم ولی من كه دزدی نمیكنم به خاطر اينست
كه هميشه پاسبانی همراه من است . در اين صورت من هم مثل او دزد هستم با
اين تفاوت كه او دزدی است كه پاسبان جلويم را نگرفته و من دزدی هستم كه
پاسبان جلويش را گرفته . اين ، هنری نيست .
مسئله عمده در مسئله عصمت ، عصمت از گناه است . عصمت از خطا مسئله
ديگری است كه آن نيز دو گونه است . يكی مسئله خطای در تبليغ احكام است
كه بگوئيم پيغمبر احكام را برای ما بيان كرده است ولی شايد اشتباه كرده
، شايد خدا به گونهای به او وحی كرده و او اشتباها به گونهای ديگر گفته
همانطور كه ما اشتباه میكنيم ، به ما میگويند برو اين پيغام را برسان ،
بعد ما میرويم عوضی میگوئيم . يعنی اصلا اعتمادی به گفته پيغمبر نيست از
باب اينكه ممكن است اشتباه كرده باشد . قطعا چنين چيزی نيست .
اما در ساير مسائل . در اينجا آقای مهندس خيلی سرعت قضاوت نشان
دادند و به اميرالمؤمنين ظلم كردند و واقعا ظلم فاحشی بود . شما چطور به
اين سرعت قضاوت كرديد كه اگر شما به جای امير المؤمنين بوديد ، عبد
الله بن عباس را انتخاب نمیكرديد و . . . ؟ در اينگونه مسائل تاريخی
قضاوتهای ظنی مانعی ندارد . انسان درباره شخصی قضاوت میكند كه من فكر
میكنم اگر فلان كس در پانصد سال پيش به جای ان كار ، اين كار را میكرد
بهتر بود .
|