منع كتابت حديث
جريانی را خود اينها بوجود آوردند كه فرضيهشان را ضعيف كرد و آن اينست كه عمر كتابت حديث پيغمبر را منع كرد و اين ، يك واقعيت تاريخی است . ما اگر نخواهيم از زبان يك شيعه با بدبينی صحبت كنيم خودمان را میگذاريم به جای يك مستشرق اروپايی كه نه شيعه است و نه سنی . او خيلی هم بخواهد خوشبين باشد اينطور خواهد گفت كه عمر از باب اينكه اصرار زياد داشت كه تنها مرجع ، قرآن باشد و رفتن زياد مردم به دنبال حديث سبب میشد كه مراجعهشان به قرآن كم شود ، جلوی كتابت حديث را گرفت . اين از قطعيات تاريخ است و فقط حرف ما شيعيان نيست . در زمان عمر جرئت نمیكردند حديثی از پيغمبر بنويسند و بگويند اين را پيغمبر گفته ، يا بنشينند و روايت حديث از پيغمبر كنند ( البته نقل حديث ممنوع نبود ) ، تا زمان عمر بن عبدالعزيز كه در سال 99 هجری به خلافت رسيد و در سنه 101 هجری از دنيا رفت و دستور به كتابت حديث داد . تازه بعد از آنكه عمر بن عبدالعزيز اين سنت عمری را بهم زد و گفت احاديث پيغمبر بايد نوشته شود ، افرادی كه سينه به