پاورقی : 1 - حكمت 139 ( فيض الاسلام ) .
فرشتگان را به شگفت وامی دارد . چه سری و چه رازی در كار است ؟ درباره
اولين انسان تعبير : « و نفخت فيه من روحی »به كار رفته ، از روح خود
چيزی در او دميدم . اين نشان میدهد كه در بافتمان وجود اين موجود غير از
عناصر مادی يك عنصر علوی دخالت دارد كه با تعبير " دميدم از روح خودم
" بيان شده است يعنی يك چيز اختصاصی من عند اللهی در ساختمان اين
موجود دخالت كرد . به علاوه چرا تعبير خليفه الله دارد : « انی جاعل فی
الارض خليفه »، خليفه برای خودم .
بنابراين در قرآن يك چنين برداشت عظيمی برای انسان هست كه اولين
انسانی كه پا در اين عالم میگذارد ، به عنوان حجت خدا ، پيغمبر خدا و
موجودی كه با عالم غيب پيوستگی و ارتباط دارد پا میگذارد . تكيهگاه كلام
ائمه ما روی همين اصالت انسان است به اين معنا كه اولين انسانی كه روی
زمين آمده است ، از آن سنخ بوده و آخرين انسانی هم كه روی زمين باشد از
همين تيپ خواهد بود و هيچگاه جهان انسانيت از موجودی كه حامل روح :
« انی جاعل فی الارض خليفة غباشد خالی نيست . ( اصلا محور مسئله اين است
) . ساير انسانها كأنه موجوداتی هستند فرع بر وجود چنين انسانی ، و اگر
چنين انسانی نباشد ، انسانهای ديگر هم هرگز نخواهند بود . اينچنين انسان
را حجت خدا تعبير میكنند : « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة »
كه اين جمله در نهج البلاغه است ( 1 ) و در كتب زيادی نقل شده است و من
اين را از مرحوم آقای بروجردی شنيدم ولی يادم نيست كه در جای ديگری هم
ديدهام يا نه ، يعنی دنبالش نبودهام . ايشان میفرمود اين جمله از آن
جملههايی است كه حضرت در بصره بيان
پاورقی : 1 - حكمت 139 ( فيض الاسلام ) . |