گفت . عثمان گفت بله من حاضرم به كتاب خدا ، سنت رسول و سيره شيخين
عمل كنم ، با اينكه به قول آقای محمد تقی شريعتی ، عثمانی كه گفت من به
سيره شيخين رفتار میكنم اتفاقا به سيره شيخين رفتار نكرد . اگر مقايسه
بكنيم ، سيره شيخين هم شبيهتر بود چون شيخين تا حد زيادی سيره پيغمبر را
عمل میكردند . ولی اميرالمؤمنين برای اينكه اگر الان اين شرط را قبول بكند
انحرافاتی را هم كه در دوره شيخين پيدا شده امضا كرده است و ديگر
نمیتواند با آنها مبارزه كند ، آن شرط را نمیپذيرد . مثلا مسئله تفاضل
يعنی از بين بردن تساوی و فرق گذاشتن ميان مهاجرين و انصار و غير اينها
در زمان عمر تأسيس شد و اميرالمؤمنين با آن سخت مخالف بود . اگر
میگفت من به سيره شيخين عمل میكنم مجبور بود آنچه را كه در زمان عمر
پيدا شده تثبيت كند و حال آنكه نمیخواست تثبيت كند . دروغ هم كه
نمیخواست بگويد كه امروز بگويد عمل میكنم و فردا زيرش بزند . اين بود
كه گفت نمیخواهم .
بنابراين وقتی كه علی ( ع ) بعد از عمر حاضر نيست به مردم بگويد كه من
به سيره اين دو خليفه كه انحرافات زمان آنها خيلی كمتر بود عمل میكنم ،
[ طبيعی است كه ] بعد از عثمان كه اوضاع به كلی دگرگون شده بود و به قول
خودش آينده داشت چندين چهره نشان میداد و مردم نيز میخواستند كه علی (
ع ) آن طوری كه آنها دلشان میخواهد عمل كند ، به ايشان بگويد كه من اگر
حكومت را در دست بگيرم ، آن طوری كه خودم میفهمم عمل میكنم نه آن
گونهای كه شما دلتان بخواهد . پس [ اين سخنان اميرالمؤمنين ] نه معنايش
اين بود كه حضرت [ حكومت را ] رد كرد بلكه میخواست
|