صحبت نقصانگی دين نيست كه مسائل دينی در بعضی موارد ناقص باشد و چون‏
ناقص است ، با رأی و گمان خودمان حكمی بدست آوريم . در اصول كافی بابی‏
است به نام " باب . . " . ( 1 ) كه هيچ مسئله‏ای نيست كه لااقل صورت‏
كلی آن در كتاب و سنت وجود نداشته باشد . كلی مسائل آمده است ، مصداق‏
را بايد كشف كرد . اجتهاد از نظر شيعه همين است يعنی كليات اسلام كافی‏
است ، مجتهد بايد كليات را بر جزئيات تطبيق كند . ولی قياس اينست كه‏
حتی كليات هم كافی نيست ، بايد با مشابهتها و گمانها حدس زد و به طور
تخمينی حكم را استنباط كرد .
بنابراين [ علمای شيعه ] می‏گويند كه ما و شما هر دو اعتراف داريم كه‏
پيغمبر اكرم در آن بيست و سه سال نتوانست تمام احكام اسلام را ولو به‏
صورت كلی برای مردم بيان كند . شما می‏گوئيد رسول اكرم همين طور رها كرد
و رفت . ما می‏گوئيم اينطور نبوده بلكه به همان دليل كه پيغمبر ( ص )
مبعوث شد ، از جانب پيغمبر افرادی معين شدند كه جنبه قدسی داشتند و
پيغمبر اكرم تمام حقايق اسلام را برای اولين آنها يعنی علی ( ع ) بيان كرد
و آنان آماده بودند كه به تمام سؤالات جواب بدهند . علی ( ع ) هميشه‏
می‏گفت هر چه از اسلام می‏خواهيد بپرسيد تا من به شما بگويم .

امام يعنی كارشناس امر دين

حال ما اين مطلب را به زبان امروز بيان می‏كنيم . [ علمای شيعه ]
می‏گويند اينكه شما منكر امام با اين مشخصات هستيد ، در

پاورقی :
1 - [ باب الرد الی الكتاب و السنة و انه ليس شيی‏ء من الحلال و
الحرام الا و قد جاء فيه كتاب او سنة ] .