وجود نداشته ) مال يك عده مردم فقير است كه در دريا كارگرند و من اطلاع‏
داشتم كه در جلوی روی اينها ، در مسير اينها ، در ساحلی كه اين كشتی پهلو
می‏گيرد ، زورمندی، ملكی هست كه كشتيها را يك يك غصب می‏كند. من خواستم‏
اين كشتی را معيوب كنم كه بعد به عذر اين عيب آن را نگيرند،مثل آدمهايی‏
كه خودشان را معيوب نشان می‏دهند كه آنها را به سربازی نبرند. برای اينكه‏
او غصب نكند من اين كار را كردم. غرضم اين جهت است: " « و كان ورائهم‏
ملك يأخذ كل سفينة غصبا »". " وراء " در آنجا يعنی " جلو " . مسلم‏
آنجا مقصود " پشت سر " نيست. ادبای مفسرين مثل كشاف و طبرسی در مجمع‏
البيان تصريح كرده‏اند كه كلمه " وراء " به هر دو مورد اطلاق می‏شود .
در اينجا كلمه " وراء " را به معنی " پشت سر " هم بگيريم درست‏
است و به معنی " جلوی رو " هم بگيريم درست است . اگر بگوييم جهنم از
پشت سر آنهاست ، به اعتبار خود اينهاست ، يعنی به اعتبار فكر اينهاست‏
، يعنی چون اين افكار قيامت و بهشت و اين حرفها را پشت سر خودشان‏
انداخته‏اند و برای اينها يك فكر پشت سر انداختنی بوده ، می‏گويد آن‏
چيزهايی كه پشت سر انداخته‏ايد وجود دارد ، و اگر " وراء " به معنی "
جلو " باشد كه ظاهر اين است كه همين دومی اينجا درست است آن به‏
اعتبار خود حقيقت است : درست است كه اينها خيال می‏كنند كه اينها را
پشت سر انداخته‏اند و از اين حرفها گذشته‏اند اما واقعيت در جلوی رويشان‏
هست ، يعنی اينها همين طور كه دارند می‏روند توجه ندارند كه به سوی جهنم‏
دارند می‏روند و جهنم در جلويشان قرار گرفته است .
" « و لا يغنی عنهم ما كسبوا شيئا » " . معلوم می‏شود همه مخالفتهای‏
اينها با قرآن سر پول ومال دنيا بوده . اين سرمايه‏ها و ثروتهايی كه اينها
در دنيا به