دوستيهايی كه بر مبنای مطامع مادی است تا وقتی می‏تواند ادامه داشته باشد
كه پای مطامع مادی در ميان باشد ، وقتی كه اينها رفت علت دوستی از ميان‏
می‏رود ، خصوصا اگر با آشكار شدن حقايق همان علت دوستی به علت دشمنی‏
تبديل شود . مثلا می‏ديد كه اين شخص به او فلان منفعت را می‏رساند ، اين‏
سبب می‏شد كه دوستی‏اش زيادتر بشود . در قيامت كه حقايق برايش آشكار
می‏شود می‏بيند همان چيزی كه در دنيا محبتش را جلب می‏كرد برايش آتش‏
آورده است ، يعنی همان ملاك دوستی ، ملاك دشمنی می‏شود . به هر ميزان كه‏
آن پيوند در دنيا بيشتر منشأ دوستی بوده ، در قيامت بيشتر منشأ دشمنی‏
می‏شود . اين در صورتی است كه مناط و ملاك ، مطامع مادی باشد . اما اگر
دو نفر نه بر مبنای ماديات بلكه بر مبنای معنويات ، بر اساس توحيد و
بندگی خدا و عقيده و ايمان در دنيا با يكديگر دوست باشند در قيامت اين‏
دوستی به تنها از بين نمی‏رود بلكه شديدتر می‏شود چون علت باقی است . تا
علت باقی است معلول باقی است . در آنجا بينش ( آنها ) قويتر و شديدتر
است چون ايمانشان تبديل به شهود می‏شود : " « فكشفنا عنك غطائك فبصرك‏
اليوم حديد غ" (1) طبعا آن دوستی كه بر مبنای خدا و عقيده درست و ايمان‏
صحيح واقعی بوده است باقی می‏ماند .
بنابراين دوستانی كه در راه ايمان و خدا و در راه حق و حقيقت يكديگر
را دوست دارند در قيامت هم يكديگر را دوست دارند و بلكه شديدتر .
در قرآن كريم جزء لذايذ اهل بهشت اين را ذكر می‏كند كه آنها برادرانه‏
در كنار يكديگر هستند: " « و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا علی سرر

پاورقی :
. 1 ق / . 22