و ما نمیشنويم و به عكس ، ولی به هر حال ديدن اين عالم به اين صورت كه
الان ما داريم میبينيم يك چيزی است كه انسان و غير انسان همه میبينند و
اين اسمش میشود " شهادت " . پيغمبران برای اين آمدهاند كه انسانها را
مؤمن به غيب بكنند ، يعنی غير از اين آشكار و بيان و ظاهر ، نهانی هم
هست ، همه هستی و وجود در همانچه كه شما به چشم میبينيد و لمس میكنيد ،
در محسوس و ملموس خلاصه نمیشود ، بلكه اساس عالم در غيب است ، اين
شهادت يك ظهوری است از غيب . از چه راه ( مؤمن كنند ) ؟ آيا از راه
طرد كردن شهادت ؟ بگويند اين را رها كنيد تا به غيب برسيد ؟ يا نه ،
خود عالم شهادت آيه است ، نشانه است ، علامت است برای عالم غيب ،
يعنی ما از همين عالم شهادت به عالم غيب پی میبريم . اين است كه در
تعبير قرآن هميشه كلمه " آيه " میآيد . كلمه " آيه " رساترين كلمهای
است كه در اين زمينه میشد گفت . آيه را در جايی میگويند كه يك چيزی
ماهيتش اشاره به جای ديگر باشد . سر چهارراهها يا سر كوچهها و خيابانها
میبينيم مثلا يك فلش نصب كردهاند ، يك وقت فلش سفيد در زمينه آبی
است ، اين را كه شما نگاه میكنيد خودش اشاره است ، میگويد راه از اين
طرف باز است ، يا اگر ( مستطيل ) سفيد در زمينه قرمز باشد علامت عبور
ممنوع است . اين را میگويند " آيه " يعنی چيزی كه وجودش علامت است ،
اصلا وجودش وجود علامتی است ، اشاره به يك چيز ديگر است ، يك مطلبی را
دارد به ما میفهماند .
تفاوت يك نفر موحد و غيرموحد در اين است كه غيرموحد وقتی كه به اين
عالم نگاه میكند مثل اين است كه يك بچه سه ساله يا يك آدم بیخبر از
اين علائم قراردادی ( به اين علائم نگاه میكند ) . اگر يك آدم دهاتی كه به
عمرش شهر را نديده و با مقررات راهنمايی و رانندگی آشنا
|