در واقع برهان بر وجود قيامت است ، برهان بر قيامت و معاد از طريق‏
توحيد ، كه اين مطلب مكرر در آيات قرآن به عبارات مختلف آمده است .
قرآن اين طور می‏فرمايد : ما عالم را به باطل نيافريده‏ايم ، به حق‏
آفريده‏ايم . ما در خلق آسمانها و زمين نخواسته‏ايم كه لاعب باشيم ، بازی‏
كنيم ، لعبی در كار نيست ، عبثی در كار نيست . اين چند تعبير در قرآن‏
آمده است . در خلقت ، باطل در كار نيست ، حق است ، اين آسمان و زمين‏
به حق آفريده شده‏اند نه به باطل . ما كه خلق كننده هستيم در خلق عالم‏
لاعب يعنی بازی كننده نبوده‏ايم . " « افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم‏
الينا لا ترجعون »" ( 1 ) ( باز كلمه " عبث " آمده است ) شما خيال‏
كرده‏ايد كه مرجوع نمی‏شويد پس عبث آفريده شده‏ايد ؟ اين چند كلمه همه در
مورد قيامت آمده، يعنی قرآن اين طور می‏گويد كه اگر قيامتی نباشد معنايش‏
اين است كه هستی بر باطل است ، هستی بازيچه است ، هستی بيهودگی است .
اما در اينجا كلمه " لاعب " آمده است : " « و ما خلقنا السموات و
الارض و ما بينهما لاعبين »" .
اينجا بايد مطلبی را توضيح بدهيم . به چه می‏گويند " بازی " ؟ اين‏
كلمه " لعب " بايد روشن بشود تا بعد مطلب آيه قرآن روشن بشود . بچه‏
يا بزرگ كه معمولا بازی بيشتر كار كودك‏است می‏آيد مشغول بازی می‏شود .
كاری را شروع می‏كند . مثلا می‏آيد اتاقك می‏سازد، شتر يا اسب درست می‏كند.
بازی‏اش كه تمام می‏شود خرابش می‏كند می‏رود . باز دفعه ديگر همان را درست‏
می‏كند . شما اگر درست در كار اين بچه دقت كنيد كه چه هدفی در اين كارش‏
نهفته است، هيچ هدفی ، هيچ حكمتی در كار خود آن بچه پيدا نمی‏كنيد ، يعنی‏
اثری واقعا بر آن مترتب باشد ،

پاورقی :
. 1 مؤمنون / . 115