نيست كه بگوييم خدا در ( آسمان است ) . اينكه میگفتند ملائكه بچههای خدا
هستند نظير افكار يونانيهاست . يونانيها قبل از سقراط اساطيری داشتند كه
معروف است ، و مردم بتپرستی بودند و ارباب انواع را میپرستيدند و
تمام آنچه كه در زندگی يونانی بشری خودشان داشتند به خداها ( ارباب
انواع ) نسبت میدادند ، مثلا اگر خودشان رئيس و مرئوس داشتند ، زن و
مرد داشتند ، پسر و دختر داشتند ، عروسی و عزا داشتند ، در اساطير
مذهبیشان همه اين حرفها را آورده بودند : فلان خدا با فلان خدا ازدواج كرد
و فلان خدا از او متولد شد ، شب عروسیشان را ژوپيتر چنين كرد زنوس چنان
كرد . در شب عروسی فلان خدا ، فلان خدای ديگر رقصيد ، عين اين قصهها را
آوردهاند . خيال میكردند خداها در آسمانها هستند و خدايی كه در آسمان
است مثل بشر است و احكام بشر را دارد .
اينها هم كه میگفتند ملائكه بچههای خدا هستند علتش اين بود كه خدا را
در آسمان خيال میكردند . ( با خود میگفتند ) لابد آنچه كه در زمين وجود
دارد در آسمان هم وجود دارد . اينجا كه توالد و تناسل هست آنجا هم هست
، ملائكه هم بچههای خدا هستند . بگو او در آسمان همان قدر خداست كه در
زمين . برای او آسمان و زمين يك نسبت دارد " « و هو الذی فی السماء
اله و فی الارض اله »" او همان كسی است كه در آسمان اله است و در
زمين اله ، در همه جا مثل هم اله است ، در همه جا به يك نسبت وجود
دارد . پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله فرمود : « " لو دليتم بحبل الی
الارض السابعة لهبطتم علی الله " » اگر با ريسمانی شما را به هفتمين
طبقه زمين فرو ببرند ، بر خدا فرود میآييد ، يعنی خيال نكنيد خدا بالاست
. خدا آن قدر در بالاست كه در پايين . خدا به مركز زمين آن قدر نزديك
است كه به اوج آسمانها . " « و هو الحكيم العليم »" و او ذات حكيم و
ذات عليم
|