پاورقی : . 1 مريم / . 30
همراه خودشان هستند و دائما دارند مینويسند : " « يكتبون »" دائما در
حال نوشتناند ، چون انسان دائما در حال كار و فعل و عمل است .
" « قل ان كان للرحمن ولد فانا اول العابدين »" . راجع به تفسير اين
آيه هم مفسرين وجوهی ذكر كردهاند . ابتدا دو مقدمه عرض بكنم : يك اينكه
اين فكر كه خدا دارای فرزند است ، میدانيم كه وجود داشته است ، يكی در
مسيحيت : " « المسيح ابن الله »" ( 1 ) گفتند مسيح پسر خداست ، و
ديگر در كفار جاهليت میگفتند فرشتگان فرزندان خدا و " بنات الله "
هستند ، و بت پرستیشان از فرشته پرستی سرچشمه میگرفت و فرشته پرستیشان
از اين فكر كه فرشتگان دختران خدا هستند ، منتها وقتی كه تاريخ خيلی طول
میكشد ، نسلهای بعد كه میآيند در مقابل بت میايستند توجه ندارند كه اين
بتها هيكلهايی است كه برای فرشتگانی ساختهاند و فرشته را پرستش میكنند
چون دختر خداست . اين فكرها در آنها نيست . ولی آنهايی كه واردتر بودند
، تا میگفتند چرا بتها را پرستش میكنيد ، میگفتند به اعتبار اينكه مثل و
مثال و تمثيل فرشتگان هستند . فرشتگان را چرا میپرستيد ؟ چون دختران خدا
هستند ، بچههای خدا هستند . ( پرستش ) بچه خدا مگر اشكالی دارد ؟ ! آقا
زاده را مردم احترام میكنند ، خدازاده را نبايد احترام كرد ؟ هر احترامی
كه به آقا مردم میكنند میگويند به آقازاده هم بايد همان قدر احترام كرد .
خوب ، هر كاری كه در مورد خدا بايد انجام داد در مورد خدازاده هم بايد
انجام داد .
پس اين يك مقدمه كه اين فكر فرزند داشتن خدا ريشهای در بت پرستیهای
عرب جاهليت هم داشته است . مطلبی كه ( متمم اين مقدمه است ) اين است
كه در مسأله " پرستش " دو طرز تفكر مختلف در
پاورقی : . 1 مريم / . 30 |