می‏بينيم . يكی دو نسل گذشت . كم كم شيطان اين وسوسه را برای مردم به‏
وجود آورد كه خود اسقلينوس اگر در آسمان هست جسدش در اينجاست ، هر چه‏
از خودش می‏خواستيد از مجسمه‏اش بخواهيد . به تدريج مردم چسبيدند به اين‏
مجسمه به عنوان اينكه روح اسقلينوس در اين مجسمه وجود دارد و از او مثلا
حاجت بخواهند ، نزد او استغفار كنند . كم كم اين فكر برايشان پيدا شد كه‏
" اين التراب و رب الارباب " ما كجا و خدای يگانه كجا ؟ ! بياييم‏
عبادتها را هم برای همين مجسمه انجام بدهيم . ديگر خدا را به كلی فراموش‏
كردند و همه عبادتها برای اين ( مجسمه شد ) . كم كم اين شد دو تا ، دو تا
شد پنج تا ، پنج تا شد ده تا . به اين ترتيب ( بتها و بت پرستی ) به‏
وجود آمد .
اين است كه قرآن با بت پرستهای مكه هم كه صحبت می‏كند صحبت فرزند
نداشتن خدا را می‏كند .
مقدمه ديگر اين است كه آيا اين آيه استدلال و برهان است يا جدل است ؟
فرق است ميان برهان و جدل . خود قرآن دستور جدل هم می‏دهد : ( « و جادلهم‏
بالتی هی احسن ») ( 1 ) . برهان اين است كه انسان مقدمه‏ای را كه عين‏
حقيقت است پايه قرار می‏دهد و از آن نتيجه می‏گيرد ، مثل اينكه شما
می‏خواهيد برای يك بچه در يك مسأله رياضی استدلال بكنيد كه فلان زاويه‏
برابر است با فلان زاويه . با يك مقدمات صد در صد قطعی استدلال می‏كنيد .
جدل اين است كه انسان مقدمه‏ای را در كلام خودش می‏آورد كه آن مقدمه‏
حقيقت نيست ولی طرف آن را قبول دارد ، بعد روی قول خود طرف ، طرف را
محكوم می‏كند ، با مطلبی كه گوينده آن را قبول ندارد ولی طرف قبول دارد .
طرف را می‏خواهد محكوم كند بر

پاورقی :
. 1 نحل / . 125