" « ام ابرموا امرا فانا مبرمون »" يا "« و مكروا مكرا و مكرنا مكرا
" ( 1 ) معنايش اين است كه " بازی چرخ بشكندش بيضه در كلاه " .
می‏نشينند نقشه می‏كشند ، با همديگر سری حرف می‏زنند ، نجوا می‏كنند "
« ام يحسبون انا لا نسمع سرهم و نجويهم »" اينها وقتی كه رفتند خيلی‏
محرمانه و سری تو دل خودشان نقشه‏ها را كشيدند و به احدی نگفتند يا وقتی‏
هم خواستند بگويند رفتند نجوا كردند و بيخ گوشی حرفها را گفتند كه فاش‏
نشود، خيال كردند بازيهايی را كه بشری با بشری در می‏آورد با خدا می‏شود در
آورد . آيا واقعا اينها چه فكر كردند ؟ ! خيال می‏كنند خدا آواز آن خطور
قلبشان را نمی‏شنود ؟ اينجا قرآن تعبير به شنيدن می‏كند : آن آواز آن‏
خطورهای قلبشان را هم خدا می‏شنود ، يعنی آن كلماتی كه در قلبشان خطور
می‏دهند كه شأن كلمه اين است كه مسموع باشد ما همان كلمات بی‏صدا را هم‏
می‏شنويم و همچنين نجواها كه بيخ گوشی حرفها را به يكديگر می‏رسانند ، ما
همين جا حاضر و شاهد هستيم و بعلاوه فرستادگانی داريم ، فرشتگانی داريم كه‏
مأمور همه انسانها هستند و همه چيز را ثبت و ضبط می‏كنند و مكتوبهای آنها
كه با قلمهای ملكوتی می‏نويسند باقی خواهد ماند و در قيامت قرآن می‏گويد
تمام كوچك و بزرگ كار هر كسی نمايان است . " « ام يحسبون انا لا نسمع‏
سرهم »" اين تلخ شمرندگان حق و مكروه شمرندگان حق خيال می‏كنند كه ما
راز آنها را كه در دلشان خطور می‏دهند نمی‏شنويم ؟ ! نجواها ، بيخ‏
گوشی‏هايشان را نمی‏شنويم ؟ چرا ، ما می‏شنويم . غير از ما فرستادگانی هم‏
داريم كه آنها را ثبت و ضبط می‏كنند و ثبت و ضبط شده را در قيامت به‏
خودشان ارائه می‏دهند . " « بلی و رسلنا لديهم يكتبون »" فرستادگان ما
نزد خودشان هستند ،

پاورقی :
. 1 نمل / . 50