(معروف است، مرد عارف و با حالی بوده در مشهد ، منبر هم ميرفته) رسيدم‏
و گفتم آقای ميرزا ، اين ملا در اين شعر چه می‏خواهد بگويد ؟ اين داستان‏
هدفش چيست ؟ فقط يك جمله در جواب من گفت : " « و فی انفسكم افلا
تبصرون »" می‏خواهد بگويد مطلب در خودت است ، كجا اين طرف و آن طرف‏
می‏روی ؟ !
اين خودش يك منطقی است در قرآن كه " « و فی انفسكم »" . بزرگترين‏
آيتهای الهی در جان و روح آدمی است ، يا بگوييم بزرگترين آئينه‏های الهی‏
خود انسان است و لهذا در اينجا كلمه " ايقان " به كار رفته . آنجا
فرمود : " « و فی الارض ايات للموقنين و فی انفسكم »" ، در اينجا هم‏
می‏فرمايد : " « و فی خلقكم و ما يبث من دابة ايات لقوم يوقنون » "
برای مردمی كه به يقين می‏رسند ، يعنی اين يك چيزی است كه انسان را به‏
مرحله يقين می‏رساند . مقصود از " مرحله يقين " اين است كه ايمان مطلق‏
مثل ايمان از پشت پرده‏هاست ، ايمان داريم كه در پشت پرده‏ها چيزی هست‏
، ولی يقين آن مرحله‏ای است كه يا شهود است يا مثل شهود ، يعنی ديگر
پرده‏ها برداشته شده است ( لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا ) ( 1 ) .
انسان يك موجود ملكوتی است، اگر انسان خودش را آنچنان كه هست بشناسد،
به عالم ملكوت آشنا شده و عالم ملكوت را شناخته است ، و شناختن انسان‏
خودش را مساوی است با پی بردن به عالم ملكوت، و اگر كسی پی نبرده است‏
به دليل اين است كه خودش را آنچنان كه بايد نشناخته است . در داستان‏
ابراهيم عليه‏السلام می‏خوانيم: " « و كذلك نری ابراهيم ملكوت السموات و
الارض و ليكون من الموقنين »" (2) صحبت ارائه ملكوت كه (پيش) می‏آيد

پاورقی :
. 1 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد ( چاپ مصر ) ، ج / 10 ص 142.
. 2 انعام / . 75