آنچه كه خدا میخواهد ، به چيزی خشنود باشد غير از آنچه كه خدا ( به آن )
خشنود است ، او نمیتواند پيغمبر باشد . بنابراين محال و ممتنع است كه
آنچه خدا به آن راضی است از طاعات و عبادات ، امام حسين كاری به آنها
نداشته باشد ، آنچه كه خدا ( از آن ) ناراضی است ، از گناهان ، معصيتها
، شرابخواريها ، دروغگوييها ، غيبتها ، باز امام حسين نسبت به اينها
حساسيتی نداشته باشد ، در مقابل ، امام حسين حساسيت داشته باشد نسبت به
مسائل مربوط به شخص خودش و هر كسی كه در مسائل مربوط به شخص او كاری
كرده باشد . چنين كسی نه خدا را شناخته است و نه امام حسين را ، و به
اين شكل در خانه امام حسين رفتن ، اولين كسی كه انسان را طرد میكند خود
امام حسين است . اگر اينجور بود پس بايد اميرالمؤمنين وقتی كه مردمی
رفتند به در خانه او آن طور كه مورخين نقل كردهاند ، و چنين چيزی بوده
است و گفتند " انت انت " تو همان خودش هستی ، پيدا كرديم ، خودش
است ، خداست ( بالاخره به در خانه علی آمدند ، چه از اين بهتر ! آمدند
در خانه علی و گفتند اساسا خودتی ، خدا خود تو هستی ) بايد علی بگويد
اينها به در خانه من آمدهاند ، من نبايد اينها را از در خانهام رد كنم .
چكار میكند ؟ فورا از اسب پياده میشود ، میافتد سجده میكند به علامت
خضوع و بندگی ( كه ) من بندهای از بندگان خدا هستم . بعد هم اينها را
شديد تهديد میكند كه اگر از اين حرفها توبه نكنيد چنين و چنانتان میكنم ،
يعنی میكشمتان ، و كشت . پس بگوييم اينها رفته بودند در خانه علی ! اين
، در خانه علی رفتن نيست . علی خانهای غير از خانه خدا ندارد ، در
خانهای غير از در خانه خدا ندارد . امام حسين در ديگری باز نكرده غير از
در خانه خدا كه بگوييم از در خانه خدا نمیرويم ، از در خانه امام حسين
میرويم ! اگر دری غير از در خانه خدا باز كرده باشد كه
|