شناخته بشوند و در حقيقت اينها جزء اصول خدا شناسی است. اينجاست كه ما
بايد با توجه به مجموع آيات قرآن كريم در مورد شفاعت ببينيم آن شفاعتی
كه منفی و مسلوب است چه نوع شفاعتی است و شفاعتی كه اثبات و تأييد
میشود چه نوع شفاعتی است ، همچنين در مورد شفاعتی كه اثبات و ايجاب
میشود قرآن چه شرايطی را ذكر میكند ، آنگاه ( ببينيم ) قرآن كريم در مورد
شفاعتی كه منفی است و آن را نفی كرده است چه میگويد ، آيا اعتقاد به
چنين شفاعتی كفر و شرك است يا صرفا يك اعتقاد خرافه و باطل است ولی
با شرك و كفر سر و كار ندارد ؟ و مسألهای كه در عصر ما مسأله مهمی شده
اين است كه شفاعت خواستن چگونه است ؟ يك وقت هست ما از جنبه كلی و
نظری بحث میكنيم كه در قرآن يك نوع شفاعت نفی و نوع ديگر اثبات شده و
در قيامت نوعی از شفاعت وجود دارد . مسأله ديگر كه مسأله عملی است اين
است كه شفاعت خواستن ( استشفاع ) كه كار ما هست يعنی اينكه شخصی از
شفيعی طلب شفاعت كند و طبعا بايد شفيع را بخواند و از او طلب شفاعت
كند ، استشفاع فی حد ذاته چگونه است ؟ آيا استشفاع در هر موردی اشكال
دارد ولو انسان از پيغمبر بخواهد استشفاع كند ؟ و يا اينكه نه ، استشفاع
هم تابع شفاعت است ؟ از شفيعی كه قرآن شفاعت او را تأييد كرده ،
شفاعت خواستن اشكالی ندارد و اما از شفيعی كه خداوند شفاعت او را تأييد
نكرده ، شفاعت خواستن اشكال دارد . آنچه كه در عصر ما خيلی رايج شده
است مسأله شفاعت خواستن است كه در نظر بعضی چنين آمده است كه شفاعت
خواستن به طور كلی نوعی شرك بر عبادت خداوند است و چون شرك است پس
قهرا در حد كفر است .
حال مطلب را از اساس و ريشه بحث میكنيم ، چون اين ( آيه ) از
|