پاورقی : . 1 محمد / . 36
دنيا لعب است ( « انما الحيوش الدنيا لعب و لهو » ) ( 1 ) ، چطور ؟
كار حكيمانه چگونه است ؟ مثلا میآييم در زمينی خانهای میسازيم دارای هال
، مهمانخانه ، آشپزخانه ، حمام و . . . هر كه از ما بپرسد اين كار را
برای چه میكنی ، ديگر نمیگوييم " هيچ چيز " ، میگوييم معلوم است ،
میخواهم زندگی كنم ، انسان كه میخواهد زندگی كند جا لازم دارد . چرا اين
طور میسازی ؟ آدم مهمان برايش میآيد ، مهمانخانه میخواهد ، حمام میخواهد
، . . . اينجا اين كار شكل حكيمانه به خودش میگيرد ، يعنی روی يك نقشه
عقلانی و روی اثر و فايدهای كه بر اين كار برای آن شخص مترتب است صورت
میگيرد . اينجا ديگر " خيال " اين كار را نكرده ، " عقل " اين كار را
كرده است و چون هدف درستی از اين كار دارد ، ما اين كار را " حكيمانه
" میگوييم . باز هم اين كار حكيمانه نسبت به " كننده " حكيمانه است
، از نظر كسی كه اين كار را میكند و از نظر انتساب اين كار به شخصی كه
اين كار را انجام میدهد حكيمانه است ، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و
گچها و آهنهايی كه در اين خانه به كار رفته چطور ؟ يعنی اگر ما خودمان را
مجزا كنيم و توجهی به اينها بكنيم ، برای اينها چه كار حكيمانهای صورت
گرفته ؟ از نظر اين آجرها كه قبلا خاك بود و هنوز در كوره نرفته بود و به
صورت آجر در نيامده بود و امروز به صورت آجر درآمده و جرم اين ديوار را
تشكيل میدهد چگونه است ؟ يعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به
ذات خودش باشد ، برای او فرق نمیكند ، باز برای او كاری است لعب ،
يعنی از نظر طبيعت و ذات آن اشياء لعب است . از نظر كننده ، اين كار
حكيمانه است نه از نظر خود آن كار . به تعبير ديگر ما با اين كار خودمان
اين در و ديوار را به كمال خودشان سوق ندادهايم ، اينها را
پاورقی : . 1 محمد / . 36 |