" رحمة من خالقك، خالق السموات و الارض "، درست است، ولی فرمود: "
« رحمة من ربك رب السموات و الارض »" چون اسم " رب " آن شأن
پروردگار را ذكر میكند كه به موجب آن خداوند متعال اشياء را پرورش
میدهد و تكميل میكند . عنايت به اين است : " « انا كنا مرسلين »" ما
پيامبران را فرستادهايم . اين ارسال پيامبران مظهر چه اسمی از اسمهای
ماست ؟ اين پيغمبرها در خدمت چه اسمی از اسمهای ما هستند ؟ اين
پيغمبرها چه شأنی از شؤون ما را اداره میكنند ؟ مربیاند ، تكميل كننده و
پرورش دهنده هستند . اين رب تو ، اين پروردگار تو ، اين پرورش دهنده
همه آسمانها و زمين ، به حكم اينكه رب و پرورش دهنده است ، پيغمبران
را برای تكميل و تربيت و پرورش استعدادهای بشر فرستاده است .
در مسأله " رب " كه همان مفهوم پرورش است بحث جامعی هست ( اغلب
، مفهوم متداول ما شايد عكس اين قضيه است ) و آن اين است كه ما هميشه
در مسأله تربيت نظرمان به جنبه منفی است . خيال میكنيم تربيت فقط يعنی
جلوگيری . بيشتر خانوادهها عقيدهشان اين است كه تربيت بچه فقط همان چشم
غره رفتن به او و ترساندن اوست و او را مانع شدن كه يك تلاش و حركتی
داشته باشد : اينجا نخند ، آنجا چنين نكن ، در آن همواره " نكن " است
، يعنی تربيتشان از " لا " ( نه ) درست میشود در صورتی كه اين تربيت
نيست .
راسل تربيتهای مبنی بر ترس را گويا تعبير از او باشد میگويد تربيت
خرس مابانه ، نه تربيتی كه بر اساس پرورش است . مثلی ذكر میكند ،
میگويد گاهی خرسها را ( كه ) میخواهند رقص بياموزند از اين راه میآموزند
( اين حيوان كه نمیفهمد رقص چيست و چگونه بايد برقصد و عشق و شوقی هم
به اين كار ندارد ) : او را روی يك صفحه فلزی قرار میدهند ، بعد اين
صفحه را تدريجا گرم میكنند ، او مجبور میشود
|