مورد دروغهايی به كار برده میشود كه عنوان تهمت دارد . ريشه " افك "
انحراف است . در قرآن هر جا " « يؤفكون »" به كار برده میشود يعنی
" « يصرفون »" . مثلا اگر مردمی از راهی بروند كه راه درست باشد بعد
كسی بيايد اينها را از آن راه برگرداند و به جای ديگر ببرد ، اينجا تعبير
" افك " يا " افك " به كار برده میشود . بديهی است كه اثر دروغ
منحرف كردن افراد است ، يعنی انسان وقتی كه به كسی دروغ میگويد میخواهد
او را مشتبه كند ، میخواهد او را از آنچه كه راست و حقيقت است به چيز
ديگر منحرف و منصرف كند . از اين جهت به " دروغ " " افك "
میگويند ، و كلمه " افك " بيشتر در مطلق دروغها استعمال نمیشود . مثلا
فرض كنيد يك كسی ديشب فلان غذا را خورده میگويد نخوردم ، پيش طبيب
میرود ، طبيب میگويد ديشب چه خوردی ، يك چيز ديگر میگويد . اين هم يك
دروغ است ، يك افك است . ولی معمولا " افك " را در موردی میگويند
كه پای تهمتی در ميان باشد ، مثلا برای اينكه شخصی ، كتابی ، دينی را
خراب و لكهدار كنند و مردم را از او منصرف و منحرف نمايند به او تهمت
میزنند و دروغ میبندند ، و بدترين انواع دروغ همين است . اين است كه ما
در قرآن " « ويل للمكذبين »" داريم نسبت به كسانی كه پيغمبران را
تكذيب میكنند ، اينجا هم به اين تعبير به شكل ديگری داريم : " « ويل
لكل افاك »" به مكذب كار ندارد ، به خود دروغگو كار دارد ولی
دروغگويی كه تهمت میزند : وای به حال هر دروغ بند گنهكار ، يا : تباه
باد هر دروغ بند تباهكار گناهكار . اين جمله را قرآن میگويد چون خود قرآن
|