نفی می‏كند ، به شكل ديگری و از جای ديگری آنها را خارج می‏كند ، و بر عكس‏
، زمين آنچه از ذخاير در باطن خود دارد همه را در اختيار می‏گذارد : "
« و يخرج الارض افلاذ كبدها »" ( 1 ) آن يك امر استثنايی نيست ، عملی‏
شدن و اجرا شدن همان " « و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم‏
بركات من السماء و الارض »" است .
ما الان نمی‏توانيم درست پيش بينی كنيم كه چقدر از بدبختيها و
نكبتهايی كه از ناحيه عالم به ما می‏رسد بستگی دارد به اعمال ناشايستی كه‏
ما خودمان در روی زمين انجام می‏دهيم ، ولی از نظر قرآن اين مطلب يك‏
حقيقت مسلم و غيرقابل ترديد است . اين است كه در اين آيات : "
« فكيف كان عذابی و نذر غ" اين داستانها را كه خيلی مختصر و با جمله‏های‏
كوتاه ، خيلی سريع و با لحنی تند و خشن و كوبنده بيان می‏كند بدون اينكه‏
در صدد اين باشد كه داستان را تشريح كند ، همه برای اين است كه اين‏
مطلب را بفهماند كه اعراض كردن از آنچه كه انبياء برای مردم آورده‏اند ،
از آن دعوت و از آن نعمتی كه به وسيله آنها به مردم ارائه شده است و به‏
عبارت ديگر كفران اين نعمت چه عكس العملی در گذشته داشته است و در
آينده هم خواهد داشت . پس در اين آيات بنا بر اين نيست كه مطلب‏
ديگری مثلا قسمتی از يك داستان گفته بشود كه در جای ديگر گفته نشده است.
عمده ( هدف ) اين است كه روح آن داستان در اينجا خوب منعكس بشود .
آن قسمتی كه در جلسه پيش خوانديم مربوط به قوم نوح بود و در چند آيه‏
كوتاه و مختصر بيان شد. فورا سراغ قوم عاد می‏ورد: " « كذبت عاد غ" عاد
هم تكذيب كرد " « فكيف كان عذابی و نذر »" عذاب و انذار من چگونه‏

پاورقی :
. 1 منتخب الاثر ، صفحه 472 ، حديث . 4