رابطهای ( است ) ميان انذار يعنی اتمام حجت و ابلاغ دعوت از يك طرف و
سرپيچی و تمرد و انكار و نزول عذاب الهی از طرف ديگر ، و برای اينكه
معلوم باشد كه اين صرفا امری مربوط به گذشته نيست، شامل آينده هم میشود،
با لحنی ملايم و آرام بر خلاف آن لحن شديد و تند در ساير آيات میفرمايد :
"« و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر »" ما قرآن را هم سهل و آسان
قرار داديم برای تذكر و تنبه ، آيا متنبهی پيدا میشود ؟ بعد از آن جمله
" « فكيف كان عذابی و نذر »" در آن داستان حضرت نوح بلافاصله فرمود :
" « و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر »" . بعد بار ديگر بعد از
جمله " « فكيف كان عذابی و نذر »" در قصه عاد ، فرمود : " « و لقد
يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر »" . اينها كه ذكر میشود در واقع
میخواهد به امت اسلام بفرمايد كه قرآن هم به دليل اينكه ذكر الهی و انذار
الهی و ابلاغ الهی است تمرد مردم و بیاعتنايی به او عواقب وخيمی دارد ،
يعنی ضمنا اعلام خطر به امت اسلام هم هست ، و از خود همين آيه و آيهای كه
بعد داريم : " « سيهزم الجمع و يولون الدبر »" كه پيغمبر اكرم اين آيه
را درباره بدريها قرائت میفرمود ( فهميده میشود كه ) اينكه يك عذاب
نازل بشود ضرورت ندارد كه به آن صورتهای شديد باشد كه بادی بيايد و شهری
را زير و رو كند ، انواعی از بدبختيها را میتوان " عذاب " ناميد يعنی
واقعا عذاب است، و بعد عرض كرديم كه اين " « فكيف كان عذابی و نذر
" فرعی يا جزئی از يك اصل كلیتر و عمومی تر است كه قرآن كريم راجع به
نعمتها میفرمايد كه اگر ما نعمتی برای بشر میفرستيم بشر تا هر اندازه
شاكر و حق شناس و قدردان آن نعمت باشد خدا آن نعمت را افزايش میدهد و
به هر اندازه كه كفران نعمت كند آن نعمت كه زايل میشود هيچ ، به جای آن
، نقمت مینشيند و اين قاعدهای است كلی ، شامل همه نعمتها میشود و در
رأس آنها و از همه مهمتر نعمت ارشاد و
|