زمين ، حتی آسمان از آسمان ديگر نازل شده ، اما معنی اين " نزول " اين
نيست كه اين ( شیء ) با همين شكل ، با همين خصوصيت ، با همين قدر و با
همين حد در يك جای ديگر بوده ، آن را از آنجا برداشتهاند آوردهاند اينجا
، مثل اينكه اين آدم در يك جايی بوده ، او را از آنجا برداشتهاند ، به
يك وسيلهای مثلا با هواپيما آوردهاند اينجا گذاشتهاند ، نه ، اين " نزول
" همين چيزی است كه در اينجا قرآن از آن تعبير به " فرق " میكند ،
تفصيل و تجزيه است ، ( « فيها يفرق كل امر حكيم ») ، فرق و جدايی است.
اين تشبيه ، ضعيف است ولی باز نسبتا میتواند چيزی را بفهماند : شما
خودنويستان را جوهر میكنيد . در مخزن اين خودنويش شما جوهر زيادی هست .
بعد با اين خودنويستان شروع میكنيد به نوشتن ، يك نامه مینويسيد : "
حضور مبارك دوست عزيزم جناب آقای الف . . . " اگر از شما بپرسند كه
اين كلمات چيست ؟ مگر غير از همين جوهرهاست كه روی صفحه كاغذ قرار
گرفته ؟ اصلا غير از اين جوهر كه چيزی نيست . آيا اين جوهر الان به وجود
آمد ؟ اين جوهر نبود ؟ ( پاسخ میدهيد ) چرا بود . اين جوهرها در مخزن كه
بود حد نداشت ، شكل نداشت ، از يكديگر جدا نبودند ، اين خصوصيات نبود
، اين بود كه در آنجا فقط اسمش جوهر بود و بس ، ولی وقتی همان جوهر نه
چيز ديگری در اينجا میآيد حد و شكل و كيفيت میپذيرد ، اين میشود " حضور
" آن میشود " محترم " . در اينجا ديگر " محترم " غير از " حضور "
است . هيچ وقت انسان " حضور " را با " محترم " اشتباه نمیكند ،
چنانكه " الف " را با " ب " و " ب " را با " ج " اشتباه
نمیكند . اينها كه در سابق متحد و يكی بودند و در آنجا اساسا جدايی و چند
تايی نبود و وحدت بود ، در مرحله نوشتن بر آن كثرت و فرق و جدايی
حكمفرما شد . البته با همين مخزن هم میشد شما بجای " حضور محترم . . .
" چيز ديگری بنويسيد و شكل ديگری به آن
|