پاورقی : . 1 نحل / . 125
اساس عقيدهای كه خود او به آن اعتقاد دارد و حال آنكه حقيقت نيست ،
مثل داستان معروف حضرت رضا عليهالسلام در مجلس مباحثه با علمای مذاهب
كه مأمون تشكيل میداد و جلسات مفصلی بود ، قرآن هم كه فرموده است : "
« و جادلهم بالتی هی احسن »" . وقتی كه حضرت با جاثليق مسيحی راجع به
حضرت عيسی كه آنها مدعی الوهيت او بودند صحبت میكردند فرمودند حضرت
عيسی همه چيزش خوب بود ولی يك عيب در كار عيسی بود . او تعجب كرد :
عيسی ؟ ! چه عيبی ؟ ! عيسايی كه قرآن اين همه او را تعظيم كرده ! فرمود
او در عبادت كمی كوتاه میآمد . گفت : چه میگويی ؟ ! من تو را عالم خيال
میكردم ، عيسی دائما در حال عبادت بود . فرمود كی را عبادت میكرد ؟ او
خدا بود ، خدا كی را میخواست عبادت كند ؟ اين ، گرفتن طرف است به قول
خود طرف. اين را میگويند جدال و مجادله ، و قرآن دستور میدهد : " « ادع
الی سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن »" (1)
به راه خدا دعوت كن ، اما همه را كه از يك راه نمیشود برد ، همه را از
يك در نمیشود وارد كرد ، از يك در نمیروند ، يكی اهل حكمت و تعقل و
استدلال است، با او از طريق حكمت و تعقل و استدلال قوی وارد شو. يكی جاهل
و غافل است ، غافل را بايد موعظه كرد . يكی هم به اصطلاح مكابر است يعنی
روی قوزش افتاده ، مجادله و مغالطه كاری میكند، با او از طريق جدال وارد
شو ، ولی جدال هم حسابی دارد : " « و جادلهم بالتی هی احسن »" جدال به
نحو احسن .
حال مفهوم آيه اين است : بگو اگر خداوند ، اگر رحمن ، خدای رحمن
فرزندی داشته باشد من اولين عبادت كنندهاش هستم . تعبير آيه
پاورقی : . 1 نحل / . 125 |