داشته باشيد خدا اين طور است ، اگر يقين نداشته باشيد نه . همان طور كه
زمخشری گفته و ديگران از او استفاده كردهاند ، گاهی ما خودمان اين تعبير
را به كار میبريم ( اين تعبير شايع است ) ، میگوييم فلان قضيه اين طور
شده اگر بدانی . اين " اگر بدانی " نه معنايش اين است كه اگر تو
ندانی چنين قضيهای اتفاق نيفتاده ، يعنی چنين چيزی هست و بايد تو بدانی.
" « ان كنتم موقنين »" هم اين است : اگر يقين داشته باشيد، يعنی بايد
اين مطلب را درك كنيد .
" « لا اله الا هو يحيی و يميت ربكم و رب ابائكم الاولين »" پشت سر
ربوبيت مطلقه الهی الوهيت مطلقه الهی ذكر میشود . الوهيت ، استحقاق
ذات پروردگار است برای پرستش و استحقاق نداشتن هيچ موجود ديگر برای
پرستش ، يعنی به دليل اينكه او رب مطلق است به همين دليل او معبود
مطلق است . به همين دليل كه ربی غير از او نيست و تدبيری جز به دست او
نيست پس معبودی جز او نيست چون هر معبودی را كه انسان عبادت میكند به
حساب اين است كه خيال میكند تدبير كار در دست اوست ، امری را در دست
او مستقلا خيال میكند ، ولی وقتی كه فهميد تدبير امر مطلقا در دست خداست
، رب مطلق خداست ، قهرا معبود مطلق هم اوست . " « لا اله الا هو » "
پس معبودی جز او نيست . " « يحيی و يميت »" دو شأن و دو صفت ديگر
از پروردگار ذكر كرده است ، احياء و اماته ، اوست كه میميراند و اوست
كه زنده میكند ، او هم میميراند و هم زنده میكند . احياء و زندگی در دست
اوست ، همه چيز در دست اوست . باز بار ديگر : " « ربكم و رب ابائكم
الاولين »" الله رب شما ، اوست كه شما را در همين حدی كه يك موجود
جسمانی هستيد در رحم مادر پرورش داد ، اوست كه شما را از دوره كودكی به
دوره جوانی و از دوره جوانی به دوره پيری برد ، نه تنها پروردگار شما ،
پروردگار شما و پروردگار پدران
|