پاورقی : . 1 ( چون در متن سخنرانی آيه به صورت ديگری قرائت شده بود لذا میبايست ترجمه آن اصلاح میشد . )
باشد ، او مالك شفاعت از ناحيه خدا شده باشد . تا خدا به كسی اجازه
ندهد او نمیتواند شفاعت كند . سوم شرايطی كه در مشفوع لهم است .
پس اگر تنها همين آيه هم میبود اجمالا نشان میداد كه شفاعتی وجود دارد
، چون میفرمايد : " « و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعة الا من شهد
بالحق و هم يعلمون »" ، همچنانكه آن آيه هم كه فرمود : " « من ذا الذی
يشفع عنده الا باذنه »" كيست كه در نزد او بدون اجازه او شفاعت كند ،
يعنی هستند كسانی كه با اجازه او شفاعت میكنند . " « و لا يشفعون الا لمن
ارتضی »" رسل شفاعت نمیكنند مگر درباره كسی كه خدا اصل دين و ايمان او
را بپسندد ، يعنی در صراط توحيد باشد . اين ( آيه ) هم استثنائش ثابت
میكند كه قطعا شفاعتی هست .
حال برويم سراغ شفاعتهای منفی : از طرف ديگر يك سلسله شفاعتهای منفی
در قرآن هست كه قرآن در كمال صراحت آن شفاعتها را نفی كرده و فرموده
است: " « يوم لا بيع فيه و لا خلة و لا شفاعة »" روزی كه در آنجا ( بيعی
و) دوستی و شفاعتی (نيست) (1). از اين طرف اينجا فرموده (شفاعتی نيست)
، از آن طرف فرموده شفاعت میكنند .
عرض كرديم كه شفاعت منفی و شفاعت مثبت هر دو بايد شناخته بشود ،
شناختن هر دو جزء معارف اسلامی است . ما بايد ببينيم عقايدی كه در آن
زمان درباره شفاعت داشتهاند چگونه عقايدی بوده است . هر كسی آن طور
اعتقاد به شفاعت داشته باشد اعتقادش باطل است ، و آن اين است : برای
آنها مسأله اذن خدا برای شفيع و ديگر اينكه خود شفيع چه صلاحيتی بايد
داشته باشد و مشفوع له چه صلاحيتی بايد
پاورقی : . 1 ( چون در متن سخنرانی آيه به صورت ديگری قرائت شده بود لذا میبايست ترجمه آن اصلاح میشد . ) |