قبيلههايی قوی و بعضی مثل بنیعدی كه عمر وابسته به آن بود و بنیتيم كه
ابوبكر وابسته به آن بود از قبيلههای ضعيف و كوچك و منحط قريش بودند و
لذا وقتی به كسی میگفتند از " بنیعدی " و " بنیتيم " ( هستی ) يك
مقدار تحقيرآميز تلقی میشد . به هر حال بطنهای مختلفی بود .
در ميان قريش طبقهای وجود داشت كه در آن از بنیهاشم ، بنیاميه ،
بنیمخزوم و قبيلههای ديگر افرادی بودند و يك همبستگی طبقهای قوی داشتند
. قرآن هم تكيهاش بيشتر روی " همبستگی طبقاتی " آنهاست نه " همبستگی
قبيلهای " آنها . در قرآن يك كلمه از همبستگی قبيلهای قريش نيامده
است ، اسمی از " بنیهاشم " يا " بنیاميه " يا بنیفلان نيست ، اما
اسم ملأ قريش هست . اينها آنقدر به يكديگر وابسته بودند كه ( مثلا )
ابولهب با اينكه از قبيله پيغمبر صلی الله عليه و آله بود و لااقل عصبيت
قبيلهای اقتضا میكرد حامی پيغمبر باشد ولی از طبقه ابوسفيان و ابوجهل بود
و به آنها پيوست . بالاتر اينكه عباس بن عبدالمطلب عموی ديگر پيغمبر
صلی الله عليه و آله با اينكه در حد ابولهب نبود و بلكه بر عكس ، به
پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله علاقهمند بود و مسلم در باطن خودش حامی
ايشان بود و به نفع مسلمين هم كار میكرد ، ولی جنگ بدر كه بپا شد يكی از
كسانی كه سهمی از بودجه جنگ بدر را عليه مسلمين پرداخت همين عباس بن
عبدالمطلب بود و خودش هم در جنگ بدر عليه مسلمين شركت كرد و اگر غير
از اين میبود نمیتوانست در مكه زندگی كند . او در بدر اسير شد و عده
ديگری از بنیهاشم از جمله عقيل برادر اميرالمؤمنين عليهالسلام كه تا
آنوقت جزء كفار بود اسير شدند . پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله به او
فرمود فديه خود و خويشاوندانت را بده ( چون عباس پولدار آنها بود ) و
هر كس فديه میداد آزاد میشد . گفت : ندارم . فرمود : يادت هست وقتی
میخواستی
|