زمان ما . " « يوم تبدل الارض غير الارض و السموات و برزوا لله الواحد
القهار »" ( 1 ) هر چيزی يك وجهه زمانی دارد و يك وجهه دهری : " ما
عندكم ينفد و ما عندالله باق " اشياء نسبت به شما فانی هستند و نسبت‏
به خداوند باقی . اين است كه می‏گويد اگر بقايی نباشد و اگر ابديتی نباشد
و اگر معادی نباشد و اگر بازگشت به خدا نباشد ( ديگر در بازگشت به خدا
نيستی معنی ندارد ، در بازگشت به هستی مطلق كه نمی‏تواند نيستی وجود
داشته باشد ) و اگر هستی همين يك رويه نيستی را می‏داشت يك چيز لغو
بيهوده‏ای بود ، اما اينچنين نيست . اين است كه استدلال می‏كند بر قيامت‏
به دليل اينكه ما كه زمين و آسمان را باطل نيافريده‏ايم ( باطل يعنی‏
بی‏غايت و بی‏هدف ) ، ما كه بازيگر نبوديم كه مثل بچه‏ها بخواهيم بازی‏
كنيم يك چيزی را خلق كنيم ، ما كه بيهوده كار نيستيم . گفتيم اينجا از
راه توحيد استدلال بر معاد است ، يعنی اگر كسی خدا را بشناسد به عنوان‏
يك موجود كامل الذات ، به عنوان يك موجود منزه از لعب و عبث و فعل‏
باطل ( خودش حق است ، فعلش هم حق است ) و به عنوان يك موجود حكيم ،
آن وقت می‏داند كه قيامت و عالم بقا نمی‏تواند نباشد . اين است كه‏
می‏فرمايد : " « و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين »" .
اين در جواب آنها بود كه گفتند : " « ان هی الا موتتنا الاولی و ما نحن‏
بمنشرين »" جز همين يك مرگی كه ما به چشم خودمان می‏بينيم مرگ ديگری و
طبعا حيات بعد از مرگ و حيات بعد از آن مرگ دوم (« احييتنا اثنتين غ)
(2) وجود ندارد، تو چرا اين حرفها را می‏زنی كه روزی خواهد آمد

پاورقی :
. 1 ابراهيم / . 48
. 2 غافر / . 11