خيلی هم مقام است برای بشر. كأنه (البته اين تعبير (رسا) (1) نيست): "
ای بشر بيا تا جهان را با هم بسازيم " . برای اينكه به ياری خدای خودتان‏
برخيزيد. البته اين در معنا و در واقع بر می‏گردد به ياری خود انسان ، آدم‏
خودش را ياری می‏كند ، جهان را هم كه می‏سازد برای خودش می‏سازد نه برای‏
خدا ، ولی تعبير چنين تعبيری است يعنی اينقدر در آن اشفاق و استعطاف‏
خوابيده است كه حد ندارد .
اين را ما مكرر گفته‏ايم كه فرق بين خدا به نحوی كه انبياء برای بشر
معرفی می‏كنند و خدا آن گونه كه فيلسوفان معرفی می‏كنند ( فيلسوفانی كه‏
متأثر از اسلام نيستند مثل فيلسوفان قديم يونان ) ( اين است كه ) خدايی‏
كه يك فيلسوف مثل ارسطو يا افلاطون معرفی می‏كند موجودی است كه رابطه‏اش‏
( با عالم ) فقط اين است كه عالم را خلق كرده و صانع عالم است ، اما
خدا آن گونه كه انبياء به بشر معرفی می‏كنند خيلی به انسان نزديك است و
در حال داد و ستد با انسان است : اين را بده و آن را بگير ، به من مهر
بورز به تو مهر می‏ورزم ، مرا دوست داشته باش من تو را دوست دارم ، ما
و تو با همديگر يكی هستيم . كأنه خويشاوندی را به خويشاوند خودش معرفی‏
می‏كند . " برای اينكه به خدای خودتان و پيامبرش ايمان بياوريد و برای‏
اينكه به ياری خدای خودتان برخيزيد " . بعضی گفته‏اند " « و تعزروه »"
به پيغمبر بر می‏گردد ، ولی مفسرين جواب داده‏اند به قرينه " « تسبحوه
" نمی‏تواند به پيغمبر برگردد . " « و تعزروه »" به ياری خدای خودتان‏
برخيزيد . اين تعبير در آيات ديگر قرآن هم هست : " « ان تنصروا الله‏
ينصركم »" ( 2 ) اگر خدای خودتان را ياری كنيد او هم شما را ياری‏

پاورقی :
. 1 ( اين كلمه در نوار نامفهوم است . )
. 2 محمد / . 7