شهيد صدر و انقلاب اسلامى در ايران

نويسنده : حسن التل 

شهيد صدر از بارزترين چهره هايى كه اسلام را از جهت فكرى و روش سلوك تكان داد و در راه استعلاء و بسط آن تمام آنچه در وجود داشت را فدا نمود. وى مبارزه را از درون اسلام ، در كشف معايب و گرفتاريهايى كه جهان اسلام با آن مواجه بود، آغلز نمود، همانند مبارزه با وعاظ و مداحان پادشاهان كه رضايت حكام را بر دعوت اسلامى ترجيح مى دادند. اين حركت و فساد آنقدر ادامه يافت كه در موسسات دينى رسمى به اشكال مختلف نفوذ نمود.

اولين چيزى كه شهيد صدر به آن تكيه نمود، پايه ها و اساس سلوك اسلامى بود كه اين حقيقت در شخصيت وى در ابعاد مختلف دعوت بسوى حركت و رهبرى و تفكر جمع گرديده بود. لذا وى به روش دفاعى براى حفظ اسلام اكتفاء ننمود و از اين حالت خارج و به مبارزه طلبى زبانى ، فكرى روى آورد و نشاط اسلامى را از خندق دفاع به سوى درگيرى رو در رو و نمايان بيرون آورد، بصورتى كه انعكاس اين روش بواسطه شهيد صدر دشمنان را به حالت تدافعى و مقابله با اسلام وادرارنمود.
شهيد و انقلاب : مى توان گفتكه مبارزات شهيد سيد محمد باقر صدر متاءثر از انقلاب اسلامى در ايران قبل و بعداز پيروزى و شخصيت امام روح ا... خمنى در زمان حضور در نجف و بعد ازآن تا پيروزى انقلاب اسلامى بود و اين مبارزات يكى از دلايل عمده شهادت وى بود. اين مبارزات در ابعاد و مسيرهاى مختلفى جريان داشت ولى در آخر به يك مسير سرازير مى شده و آن اقامه حكومت اسلامى بود، به صورتى كه اگر شهيد صدر در ايران بود نه در عراق و دولت اسلامى عادل بوسيله مرجعيت صالح اقامه مى گشت ـ كه همانطور نيز شد ـ وى از بارزترين مبارزانى بود كه در انقلاب اسلامى در ايران و مرجعيت امام خمينى ذوب مى شد.
اول : تاءثيرات شهيد صدر از مرجعيت امام خمينى : ارتباط امام خمينى و شهيد صدر بسيار قوى بود بصورتى كه امام خمينى وى را متفكر و نخبه اسلامى در بسيارى از علوم و دانشهاى زمانه خود مى دانست . شهيد صدر ايستادگى و پايدارى را با توجه به مرجعيت امام خمينى در قبل و بعد از انقلاب و در هنگام شهادت ، پيرامون امام و انقلاب و دولت اسلامى كه وى آنرا هدف اصلى مى شمرد، داشت . در زمان تحقيق اين دولت وى در حالى به شهادت رسيد ه مطمئن بود اسلامى به زندگى سياسى ، نيرومندانه بازگشته ، لذا هيچ اهميتى نمى داد كه اين موفقيت در ايران يا در عراق يا درجاهاى ديگر اتفاق بيفتد.
وى براى اقامه حكومت اسلامى طرح قربانى شدن كه در راس آن خود بپاخيزد را پى ريزى نمود. بصورتى كه شاگرد وى سيد كاظم حائرى از وى نقل ميكند اينتسكه ((نقشه اى كه اجراى آنرا اكنون لازم مى دانم اينست كه ثلث از طلاب و يارانم كه به آنچه مى گويم ايمان دارند بايد آماده بايد آماده فدا شدن باشند. و به حرم شريف در حالى كه قسم خورده باشيم كه زنده باز نگرديم ، حركت نماييم ومن در آنجا به سخنرانى بر ضد حكومت ظلم بپردازم و در اين حال آن ثلث از ياران كه در اطراف من قراردارند بپاخيزند و به قيام عليه ظلم و طغيان بپردازند. وسلاح حمل نمايند تا عمال حكومت آنها بدليل مواجه با نظام در صحن شريف به قتل رسانند و بعد از شهادت اين گروه ثلث ديگر ياران بايد راه آنها را ادامه دهند.
البته شهيد صدر براى اقامه اين عمل دو شرط رالازم مى دانست . ژ شرط اول : توجيه حوزه علميه در پذيرش اين عمل زيرا در صورت رد و بطلان اين عمل از سوى حوزه اثر شرعى خود را از دست مى دهد .
شرط دوم : اينكه يكى از مراجع بزرگ را براى انجام اين عمل موافقت نمايد تا اين عمل در ذهن است حالت شرعى كامل شود.
سيد صدر پيرامون ذوب شده در مرجعيت به طلاب خود مى گويد كه ((بر شما واجب است كه ازارتباط روحى و شخصى با مراجع بپرهيزيد بلكه مقياس ارتباط شما بايد مصلحت اسلامى باشد و هر مرجعى كه توانايى خدمت به اسلام را يابد بر شما واجب است كه همراه او ايستادگى كنيد و در او ذوب شويد. كه مرجعيت آقاى خمينى مثالى است كه تحقق يافته است )) البته علت توجه شهيد صدر به مرجعيت امام خمينى وضرورت ذوب در آن را از ناحيه خدمت به اسلام مى داند. به صورتى كه در هنگام خروج امام از نجف شهيد صدر اظهار داشت كه خروج آقاى خمينى ازنجف خسارت بزرگ بود)) شهيد صدر در نامه اى كه بعداز پيروزى انقلاب به شاگردان خود در ايران مى نويسد، كه در آن تجارب و عبارتهاى بزرگى براى متصديان امور وجود دارد مى گويد: ((برهمه شما و كسانى كه در سايه اين تجربه زندگى مى كنند واجب است كه تمام توان خود را از خدمات و امكان در خدمت به اين تجربه قرار مى دهند تا اهداف اسلامى به قوت اقامه گردد)) و درجاى ديگر آن نامه مى گويد: ((در صورتى كه آقاى خمينى به بنده دستور زندگى در يك روستايى در ايران دهد و در آنجا خدمت به اسلام نمايم در آن هيچ شك نمى كنم زيرا آنچه بنده در راه آن كوشش مى نمودم بوسيله آقاى خمينى تحقق يافت )).

دوم : توجه شهيد صدر به مبارزات ملت مسلمان ايران : شهيد صدر را مى توان تنها مرجعى دانست كه در تائيد انقلاب به روشنى و مستقيم و براى رويارويى با حكام عراقى و عليرغم اطلاع از خطرات آن گام برداشت . تلاش وى براى پيروزى اسلام و اقامه حكومت اسلامى از آنجا ناشى مى شد كه معتقد بود، اسلام دين استقلال و آزادى و نبرد با طغيان و ستكبران و تلاش در راه عدل و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است وهيچ شكى نيستكه اين برنامه ها احتياج به حكومت اسلامى قوى دارد.
شهيد صدر در نامه اى كه به امام خمينى در پاريس مى فرستد از ملت ايران انچنين سخن مى گويد: ((اگر چه ما در نجف هستيم اما با تمام وجود به اهداف و آرزوهاى اين ملت ايمان داريم ... و هيچ ملتى از آزادى خود بهتر و روشنتر از ملت مسلمان ايران حول هويت اسلامى خود تعبير ننموده است .... اين قيام دوران معاصر از آن هويت مومن بالاى اين ملت ناشى مى شود و اين از بزرگترين ذخائر اسلامى است .)) شيخ نعمانى اعمال شهيد صدر را بعد از پيروزى ذكر مى كند ازجمله : 1 ـ هنگامى كه اطلاعيه پيروزى انقلاب اسلامى اعلان گرديد. شهيد صدر به نشانه توجه وى به اين انقلاب و حادثه بزرگ تاريخ درس خودر ار تعطيل نمود. 2 ـ تلاش نمود كه افكار را در اين حركت وادار نمايد و پيروان خود رابه انجام راهپيمائى در تاءييد انقلاب و ابراز خوشحالى دعوت نمود. 3 ـ نامه اى به شاگردان خود كه به ايران مهاجرت نمودند، نوشت و در آن از آنها خواست تا آنچه در توان دارند در راه خدمت به انقلاب حول مرجعيت امام خمينى بذل نمايند. 4 ـ در دوره اى كه دشمنان انقلاب اسلامى به تحريك اعراب ايران به عصيان دعوت مى كردند نامه اى به آنها نوشت و در آن آنها را از افكار جاهلى حول قيوميت و مليت باز داشت و آنها را متوجه مرجعيت امام خمينى نمود. 5 ـ و از همه مهمتر نشانه هاى توجه وى به انقلاب اسلامى ايران نوشتن كتاب ((السلام يقود الحياه )) بود كه سبب اينكه در محيط انقلاب بعد از پيروزى افرادى نفوذ كرده بودند كه براى انقلاب خطرناك بودند، آنرا نگاشت .
سوم نقش فكرى شهيد صدر در انقلاب اسلامى ايران : نقش شهيد صدر از لحاظ سيطره مستقيم علمى در انقلاب ايران بصورتى بود كه وى رابه رفيق امام خمينى و عرب انقلاب اسلامى ايران و خمينى عراق ملقب نمودند كه اين نتيجه تاليفات و افكار و بيانيه هاى وى بود.
جمشيدى در در شائول نجاش نقل مى كند كه از مهمترين كتابهاى شهيد كتاب اقتصادنا بود كه مرجعى مهم براى دانشمندان ايرانى در ايفاء نقش دولت در اقتصاد قلمداد مى گرديد. همچنين كتاب اسلام يقود الحياه اساس فلسفى ، فقهى انقلاب ايران بود كه مشتمل بر شش جزء بود.
الف : زواياى فقهى نسبت به قانون اساسى ايران كه اين كتاب توسط سيد محمود هاشمى از شاگردان شهيد صدر براى امام فرستاده شد.
ب : چهره اقتصاد جامعه اسلامى كه خطوط اقتصادى اسلام را ذكر مى نمايد.
ج : شرح خطوط اقتصادى جامعه اسلامى ه': خلافت انسان و گواهى انبياء و: منابع قدرت در دولت اسلامى ى : عوامل اساسى بانك در جامعه اسلامى صدر، مطهرى و انقلاب اسلامى : هر يك از اين متفكران توجه شايانى به انقلاب اسلامى و رهبريت امام خمينى داشتن . شهيد صدر با اراده بسيار بالا و عجيب مجموعه اى از درسهاى عميق را تدوين نمودند كه دوايى براى معالجه بيماريهايى كه جامعه اسلامى را فراگرفته بود با جامعه اسلاى بتواند آرزوها و اهداف اساسى خود را اقامه نمايد همچنين شهيد مطهرى نيز آنچه را كه از لحاظ علمى در اختيار داشت آنرا به ملت ايران تقديم نمود وى مى پنداشت كه جمهورى اسلامى تزيت كه اهداف اسلامى را محقق مى سازد، لذا اينكه تلاش خود را براى ساخت مبانى اسلامى اين حركت بزرگ بكار برد و آنرا در راه بيان اهداف انقلاب اسلامى و برنامه هاى آن در مقابل افكار منحرف و باطل عرضه نمود.
امام خمينى و صدور بيانيه اى پيرامون شهادت صدر: در اين بيانيه امام خمينى مى گويد كه هيچ جاى تعجب براى شهادت اين بزرگواران كه عمرى را در جهاد راه خدا و اهداف اسلامى صرف نمودند بواسطه ايادى جنايتكار كه زندگيشان باخون مظلومان ممزوج گشته است و عجب اين است كه مجاهدى در بستر خود و بدور از جنايتكاران بميرد.


شجره طيبه خاندان شهيد صدر

نويسنده :آيت الله رضا استادى

در اين مقاله ، مولف به معرفى شجرنامه آيت الله العظمى شهيد سيدمحمدباقر صدر مى پردازد كه با سى و يك واسطه به حضرت امام موسى ابن جعفر(ع ) منتهى مى شود. مولف ضمن معرفى هر يك از اجداد شهيد صدر، شرح حال آنها و فرزندانشان را نيز به طور خلاصه توضيح مى دهد. در اين شرح حال ، نويسنده ابتدا به معرفى فرزندان هر يك از اجداد شهيد صدر مى پردازد و پس از ذكر تعداد فرزندان ; تحصيلات و مدارج علمى ، محل تولد، محل اقامت ، محل تحصيل ، اساتيد و تاءليفات هر كدام را نيز به طور خلاصه شرح داده و در مورد پايگاه حوزوى آنها توضيح مى دهد. نويسنده به اين ترتيب ، سلسله انساب شهيد صدر را كه با سى و يك واسطه به امام موسى كاظم (ع ) مى رسد، بررسى مى كند.
براساس اين شجرنامه ، خاندان صدر همگى از اعاظم فضلا و مراجع زمان خود بوده اند و از پايگاه عظيمى در حوزه هاى علوم دينى برخوردار بوده اند. هرگز بين اين خانواده و نهاد مقدس حوزه و مرجعيت ، انقطاعى صورت نگرفته است و تمامى اجداد ايشان ، به نحوى از مقامات معنوى برخوردار بوده اند. جد شهيد صدر، آيت الله العظمى سيداسماعيل صدر، آخرين فرزند سيدصدرالدين عاملى بوده است كه در سال 1255 (ه' . ق ) در اصفهان به دنيا آمده و در حوزه نجف ، به محضر درس ميرزاى شيرازى و شيخ مهدى كاشف الغطاء رفته و در سال 1312 ه' . ق پس از درگذشت ميرزاى شيرازى ، يكى از مراجع تقليد بزرگ شيعه ، به شمار مى آمده است . مرحوم سيداسماعيل همچنين داراى چهار پسر بوده كه آخرين آنها، مرحوم سيدحيدر صدر پدر بزرگوار آيت الله شهيد محمدباقر صدر مى باشد. وى در 1309 ه' . ق در سامرا به دنيا آمد و در كربلا از محضر آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى (موسس ) بهره گرفت . سيدحيدر صدر صاحب چند اثر تاءليفى از جمله حاشيه بر كفايه الاصول مى باشد. مرحوم سيدحيدر داراى دو پسر و يك دختر بود. آيت الله سيد اسماعيل صدر، و آيت الله محمدباقر صدر و شهيده سيده ، بنت الهدى صدر. سيد اسماعيل ، برادر بزرگ شهيد صدر از اساتيد بزرگوار ايشان بوده و داراى تاءليفات بسيارى نيز مى باشد. شهيد صدر پسر دوم سيدحيدر نيز در سال 1353 (ه'. ق ) متولد شد و در سال 1400 در 47 سالگى به شهادت رسيد.
مولف براى تاءليف اين شجرنامه ، از چندين منبع اصلى و چند منبع فرعى استفاده كرده است . جامع الانساب سيد محمد على روضاتى ، تكمله امل الامل سيدحسن صدر، بقيه الراغبين سيدشرف الدين ، منتهى الامال محدث قمى ، غايه الاختصار ابن زهرى حسينى و روضات الجنات ، از جمله اين منابع هستند.

منبع: alsadr.com

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved