بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

8/3/1392





بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 اولاً خوشامد عرض ميكنم به همه‌ی برادران و خواهران عزيز، نمايندگان محترم. و برای گذر از مقطع يكسالگیِ نمايندگیِ دوستان محترم - كه ان‌شاءاللّه اين يك سال، مورد رضای الهی و حسنه‌ای در پرونده‌ی اعمال شما باشد - دعا ميكنم. همچنين برای رئيس محترم مجلس و هيئت رئيسه كه مجدداً اعتماد شما نمايندگان محترم را جلب كردند و مسئوليت پذيرفتند، دعا ميكنم كه خداوند متعال برای آنها و برای شما خير مقدر فرموده باشد و همه‌ی شما را به آنچه كه كسب رضای اوست، موفق بدارد.
 عمده در كارهای ما همين است برادران و خواهران عزيز! اين موقعيتهای ظاهری و اين عناوين و رياست و مديريت و نمايندگی و اعتبار مردمی و اينها ميگذرد؛ آنچه كه برای ما و شما باقی ميماند، عمل ما است؛ كه اگر عمل نيك و عمل صالح با نيت خوب و درست انجام داده باشيم، در اين سالهائی كه بر ما ميگذرد، با اين عناوين و با اين خصوصيات، ضرر نكرديم. اگر چنانچه خدای نكرده اين دوران مسئوليت و مأموريت و نام و نشان و عنوان، برای ما دستاوردی نداشته باشد، يا اگر خدای نكرده بر روی ما تأثير منفی گذاشته باشد و ما را بدهكار كرده باشد، اين بدترين سرنوشتی است كه ممكن است برای امثال ما و شما، اين مسئوليتها رقم زده باشد. بايد به اين مسئله به طور دائم توجه داشته باشيم.
 البته اين فرصت - فرصت نمايندگی مردم - يك فرصت مغتنمی است. هر كسی در جامعه‌ی اسلامی و نظام اسلامی بتواند يك مأموريتی به دست بياورد و آن مأموريت را بدرستی انجام دهد، واقعاً بايد خدا را شاكر باشد؛ ولی بايد توجه داشت كه اين فرصت، امتحان بزرگی هم هست. ما در حال امتحان دادنيم. در برجستگی‌های دوران زندگی است كه امتحانهای سخت پيش می‌آيد. در روال عادی زندگی امتحان هست، ليكن امتحانهای برجسته و نفسگير معمولاً مال آنجائی است كه انسان وارد مقاطع حساس ميشود؛ كه از جمله‌اش همين مسئوليتهای ماها است. گاهی يك نفر سالهای طولانی از عمر خود را با امانت و طهارت گذرانده است، بعد ميرسد به يك مقطع امتحان؛ اگر نتواند در اين مقطع امتحان، توانائی خودش را در مهار نفس نشان دهد، لغزش پيدا خواهد كرد. اين مقطع حساس، نمايندگی مجلس است؛ مسئوليتهای دولتهائی است؛ مسئوليتهائی از قبيل مسئوليت اين بنده‌ی حقير است. اينها آن مقاطع حساس زندگی ما است؛ اينجاها بايد مواظب خودمان باشيم، مراقب باشيم. گاهی انسان در حال عادیِ زندگی، خوب زندگی ميكند؛ اما وقتی به پرتگاه رسيد، وقتی به نقطه‌ی حساس رسيد، وقتی به پيچ خطرناك رسيد، نميتواند درست كنترل كند. اين را بايد به ياد داشته باشيم. «فی تقلّب الأحوال علم جواهر الرّجال»؛(۱) ما خودمان را هم در يك چنين مقاطعی ميتوانيم درست محك بزنيم. معمولاً انسان به خودش خوشبين است. ما عيبهای خودمان را نمی‌بينيم؛ معمولاً محسّنات خودمان را بزرگتر از آنچه كه هست، می‌بينيم. اينطور جاها وقتی كه بين خودمان و خدا خلوت كنيم، ميتوانيم ضعفهای خودمان را، نقصهای خودمان را پيدا كنيم. يك جا پول هست، يك جا قدرت هست، يك جا وجاهت هست، يك جا شهوات جنسی هست؛ اينها امتحانهای سخت است. آنچه كه برای نمايندگان محترم مجلس، برای مسئولان دولتی، برای مسئولان قضائی، برای نيروهای مسلح، برای روحانيون، برای آن كسانی كه مجموعه‌ای از اينها را با هم دارند، مهم است، اين است كه با ديد نافذِ خودشان مواقع امتحان و مواضع امتحان را بشناسند؛ بدانند كه اين نقطه، نقطه‌ی امتحان است؛ غفلت نكنيم. اگر توانستيم از اين پيچ خطرناك، از اين نقطه‌ی حساس، از اين لب پرتگاه بسلامت عبور كنيم، خدا را شاكر باشيم، سپاسگزار باشيم. اين، آن نقطه‌ی اصلی و حرف اصلی ما با شما برادران و خواهران عزيز است. در درجه‌ی اول، اين نصيحت به خود بنده هم هست؛ به شما ميگويم تا ان‌شاءاللّه دل خود اين گوينده‌ی حقير تحت تأثير اين حرفها قرار بگيرد و نصيحت شويم، موعظه شويم؛ هم از طرفی قدر موقعيتی را كه به ما فرصت خدمت به مردم و خدمت به اسلام و خدمت به كشور و خدمت به نظام را ميدهد، بدانيم و اين را نعمت بزرگ خدا بشماريم؛ هم از آن طرف توجه كنيم كه در اختيار داشتن اين فرصت، يك خطراتی هم دارد. يك خودروی تر و تميزِ خوش‌فرمانِ تندرو زير پای انسان البته موفقيتی است، انسان را به مقاصد ميرساند؛ اما به همان اندازه خطرات هم دارد؛ بايد مراقب بود. اين، حرف اصلی ما به شما برادران و خواهران عزيز است. اميدواريم ان‌شاءاللّه اين حرفها در همه‌ی ماها مؤثر باشد.
 آنچه كه در مورد مجلس، در اين يك سالی كه از عمر آن گذشته است، ميتوانيم عرض كنيم، اين است كه بحمداللّه حضور تخصصهای متنوع - آنطوری كه به بنده گزارش شده است - در مجلس، توانسته است كمك كند به پخته شدن و به ثمر رسيدن طرحهای گوناگون و برنامه‌های گوناگون و لوايح تقديمی از سوی دولت و به نتائج بهتری رسيدن. خاصيت تخصص هم همين است؛ وقتی دانش هست، توانائی هست و احساس وظيفه‌ی خدمت پشت سرش هست، طبعاً محصول كار، محصول بهتری خواهد بود. اين، جای خرسندی و شكرگزاری است كه بحمداللّه مجلس از يك چنين توانی برخوردار است.
 مواضع سياسی مجلس هم در اين مدت - آنطوری كه مشهود بوده است - در زمينه‌های مختلف، مواضع خوبی بود؛ موضعگيری‌های درست و بجائی انجام گرفت. شما نماينده‌ی مجموعه‌ی ملتيد؛ خواسته‌های آنها و حرف دل آنها در رفتارهای شما تجلی پيدا ميكند. بحمداللّه آنچه كه مشاهده شده، بسيار خوب بوده.
 آنچه كه مهم است برادران و خواهران نماينده به آن توجه كنند و من هميشه در همه‌ی دوره‌ها يا اغلب دوره‌ها كه اين توفيق را داشتم كه با نمايندگان محترم گفتگو كنم، اين را تذكر دادم، اين است كه بدانيد شما مثل يك قله هستيد؛ آنچه از دل اين قله ميجوشد، بر دامنه و پيكره سرازير ميشود. رفتار، آداب، خُلقيات، چگونگی تعامل در مجلس شورای اسلامی، مثل بقيه‌ی قله‌هائی كه در كشور وجود دارد، بر روی رفتار، آداب، اخلاق و منش آحاد جامعه اثر ميگذارد؛ اين يك امر طبيعی است، يك امر هميشگی است. اگر در مجلس، عقل و فكر و طمأنينه و سكينه و آرامش و محبت حكمفرما باشد و از بلندگوهای مجلس اين قضيه در سطح جامعه منعكس شود، همين خصوصيات بتدريج در جامعه اثر ميگذارد. اگر در مجلس تشنج باشد، بغض باشد، كم‌كاری باشد، اين باز به نوبه‌ی خود در رفتار مردم منعكس ميشود؛ اين تأثير، طبيعی است. اين تأثير، دفعی و برجسته و نمايان نيست، اما بمرور و بتدريج آثار خودش را نشان ميدهد؛ اين، مسئوليت مسئولان محترم را افزايش ميدهد. لذا به نظر من، دوستان عزيز و نمايندگان محترم از اين نقطه‌نظر هم بر روی منش و رفتار خودشان يك مراقبت كاملی داشته باشند.
 كار كردن بر روی لوايح و طرحها، يك وظيفه‌ای است به عنوان ادای حق مردم - اين كه حالا يك امر قطعی و روشنی است - يعنی وقتی لايحه‌ای به مجلس می‌آيد يا طرحی را شما در مجلس تهيه ميكنيد و ميخواهيد اين را در يك بخشی از بخشهای كشور كه ميتواند جدول فعاليت كلان كشور را پر كند، به كار بيندازيد، دقت شما، مراقبت شما، اهتمام شما، تحقيق شما، مطالعه‌ی شما، كه به پخته شدن اين طرح يا لايحه كمك ميكند، يك حقی است برای مردم بر دوش شما. لايحه‌ای به مجلس می‌آيد - بنده خودم هم در مجلس بودم و اين موارد را از نزديك تجربه كردم - وقتی كه لايحه به كميسيون داده ميشود و در معرض ديد اين نماينده قرار ميگيرد، گاهی با اين لايحه مثل يك كار مربوط به شخص خود رفتار ميكند؛ دقت ميكند، مطالعه ميكند، تحقيق ميكند، با كارشناس می‌نشيند مباحثه ميكند، مطلب را در ذهن خود به صورت محقَّق ترسيم ميكند؛ گاهی هم نه، لايحه می‌آيد يا مثلاً طرحی در مجلس ميخواهد تصويب شود، اين نماينده خيلی محتوای لايحه و طرح را نميداند، خيلی احساس مسئوليت نميكند، رسيدگی نميكند؛ نه در كميسيون، نه در صحن مجلس. اين رأی «آری» يا «نه» او به يك چنين لايحه يا طرحی، خالی از شبهه نيست؛ رأی ممتنع او هم خالی از شبهه نيست. ما كه نيامديم اينجا بنشينيم رأی ممتنع بدهيم؛ ما آمده‌ايم بگوئيم اين بشود، اين نشود. رأی ممتنع مال آنجائی است كه انسان زحمت خودش را كشيد، كار خودش را كرد، بالاخره ذهنش به جائی نرسيد؛ خب، اينجا البته انسان رأی ممتنع ميدهد؛ مثل فقيه و مجتهدی كه زحمت خودش را ميكشد، به منابع مراجعه ميكند، ادله‌ی اجتهادی و ادله‌ی فقاهتی را می‌بيند، بعد ذهنش به جائی نميرسد؛ ميگويد خب، اينجا احتياط كنيد؛ ميگويد من رأی ندارم، فتوا ندارم. رأی ممتنع مال اينجا است؛ اما اينكه ما مطالعه نكنيم، كار نكنيم، بعد برای اينكه خودمان را اسير «آری» يا «نه» بی‌دليل و غير مستند نكرده باشيم، ميگوئيم خيلی خوب، ما رأی ممتنع ميدهيم! اين نميشود. پس يكی از كارهای بسيار مهم و لازم و اصلی در مجلس، همين كار بر روی لوايح است؛ چه لوايحی كه دولت ميفرستد، چه طرحهائی كه خود شما در مجلس آنها را تنظيم ميكنيد. واقعاً بايد كار شود. هر كس اگر اهل اجتهاد در اين فن است، به صورت اجتهادی؛ و اگر چنانچه خودش صاحب رأی نيست، با مشاوره گرفتن از اين و آن، به يك نتيجه‌ی قطعی برسد؛ اين يكی از كارهای بسيار اساسی است.
 البته اين گلايه وجود دارد، بنده هم مكرر اين گلايه را در دوره‌های گذشته به نمايندگان محترم مجلس و به رؤسای مختلف مجلس عرض كردم كه گاهی اوقات انسان می‌بيند خيلی از صندلی‌ها خالی است؛ به قدری كه از نصاب جايز فراتر است! حالا يك تعدادی صندلی قهراً هميشه يك عذری برايش وجود دارد، اما بالاخره اين يك نصابی دارد. گاهی كه انسان می‌بيند از اين نصاب بالاتر است، احساس ميكند كه بر طبق وظيفه عمل نشده است. گاهی هم بعضی در مجلس هستند - اين هم يك پديده‌ای است - در رأی‌گيری شركت نميكنند؛ آقايان آن عقب مجلس می‌نشينند، گعده ميكنند! اين هم مصلحت نيست. يعنی هم حضور جسمانی در مجلس، هم حضور قلب در مجلس - يعنی متوجه آن مسئله بودن، حرف موافق و حرف مخالف را شنيدن - لازم است؛ اينها جزو وظائفی است كه قوام نمايندگی به اينها است و نميشود از اينها صرف‌نظر كرد؛ اينها خيلی چيزهای مهمی است. واقعاً درخواست من از برادران و خواهران عزيز نماينده اين است كه به اين مسئله توجه كنند، اهتمام بورزند؛ هم برای حضور در مجلس، به معنای حضور جسمانی و مادی؛ هم به معنای حضور معنوی و روحانی، يعنی حضور قلب و حضور ذهن؛ اين مسئله‌ی مهمی است.
 يك مسئله‌ی  ديگر - همان طور كه عرض كرديم - اين است كه رفتار نمايندگان در تربيت جامعه و سوق دادن جامعه به اين طرف و آن طرف مؤثر است. اگر تقوا و امانت و اخلاق و احساس مسئوليت و نشاط كار، در مجلس ديده شود، اين در جامعه اثر ميگذارد؛ در درجه‌ی اول مردم را نسبت به نمايندگان مجلس علاقه‌مند و خوشبين و متعهد ميكند، در درجه‌ی بعد رفتار آنها را به رفتار اين نمايندگان عزيز - كه خب قله هستند، چهره هستند، برجسته هستند - نزديك ميكند.
 اگر در تعبيراتی كه نماينده‌ی محترم مجلس به كار ميبرد؛ چه در نطقهای پيش از دستور، چه در اظهارات، چه در بگومگوها، ملاحظه شد كه ادب وجود دارد، پرهيز از اهانت وجود دارد، پرهيز از تعبيرات ناپسند و سخيف وجود دارد - ديدن اينها را انسان احساس ميكند؛ وقتی انسان پای راديو نشسته است و دارد گوش ميدهد، ميفهمد كه اين آقا ميتوانست در اينجا اين تعبير اهانت‌آميز را به كار ببرد، ولی به كار نبرد - اين در منِ مستمع هم اثر ميگذارد؛ اما اگر چنانچه نه، خدای ناكرده عكس اين ديده شد؛ يعنی ناپرهيزی در بيان، در گفتار، در تعبيرات، تعبيرات اهانت‌آميز يا غير مؤدبانه، يا رفتار غير مؤدبانه ديده شد، اين بلافاصله اثر ميگذارد. يعنی آن شنونده با اينكه اين رفتار را تحسين نميكند، درعين‌حال خودش تحت تأثير قرار ميگيرد. مردم مثل بچه‌ای نيستند كه از رفتار پدر تأثير ميپذيرد، بدون اينكه زشتی يا خوبی آن رفتار را بفهمد؛ نه، مردم زشتی و خوبی رفتار را ميفهمند؛ طبيعت قضيه اينجوری است. شما ملاحظه كنيد؛ در محيطهای مختلف، جماعات مختلف، كسی يك كاری را ميكند؛ تعبيری را، حرفی را بر زبان می‌آورد؛ انسان خوشش هم نمی‌آيد، اما درعين‌حال تأثير ميگذارد؛ يعنی تكرار آن رفتار را برای انسان تسهيل ميكند، آسان ميكند؛ طبيعت قضيه اين است.
 يك مسئله‌ی ديگر هم «انصاف» است. البته اينهائی كه عرض ميكنيم، در واقع توضيح واضحات است و شما آقايان و خانمها به اين چيزها واقفيد؛ شايد خود شما، مردم را به اين چيزها توصيه ميكنيد؛ ولی ما هم وظيفه داريم كه اينها را عرض كنيم؛ ولو حالا شما بحمداللّه شايد هيچ احتياجی هم نداريد كه ما بگوئيم، اما لازم است بگوئيم. انصاف را بايد رعايت كرد؛ انصاف در مقابل آن دوستی كه در مجلس همكار شما است، انصاف در مقابل آن كسی كه بيرون مجلس است، انصاف در مقابل دولت، انصاف در مقابل قوه‌ی قضائيه. انصاف را بايد رعايت كنيد؛ «و لا يجرمنّكم شنئان قوم علی الّا تعدلوا».(۲) گاهی ما با كسی بديم، از كسی بدمان می‌آيد؛ خب، اين كار ميتواند موجّه باشد؛ بالاخره يك دليلی داريم، از كسی خوشمان نمی‌آيد؛ اما نسبت به همين كسی هم كه از او خوشمان نمی‌آيد و استدلال هم داريم برای اينكه از او خوشمان نيايد، بايد انسان انصاف به خرج دهد. كسی يك نقطه‌ی خوبی دارد؛ آن را تحت تأثير نقطه‌ی بدی كه از او در ذهن ما هست، قرار ندهيم؛ اين خيلی چيز مهمی است. بی‌انصافی و رفتار نامتناسب، منجر ميشود به عكس‌العمل مشابه در طرف مقابل. ما آدمهای ضعيفی هستيم ديگر؛ شما اگر چنانچه مثلاً نسبت به اين حقير يك وقتی بی‌انصافی كرديد، اين حقير آن مقدار قدرت و توانائی و ضبط نفس ندارم كه بگويم خيلی خوب، حالا او بی‌انصافی كرد، بكند؛ من هم وادار ميشوم به بی‌انصافی. اينجوری در جامعه، تبادل بی‌انصافی‌ها، به جای تبادل انصاف، به جای تبادل محبت، رائج ميشود. ببينيد، چون شما نماينده‌ی مجلسيد، اين تأثير وجود دارد؛ والّا اگر چنانچه شما جزو افراد معمولی جامعه بوديد، تأثير داشت، اما نه به اين اندازه. وقتی ما در روی سكوئی قرار گرفتيم و مردم به ما نگاه ميكنند، رفتار ما يك معنا دارد؛ وقتی كه نه، در جمعيت مردم، در سواد مردم گم هستيم، همان رفتار يك معنای ديگری دارد.
 يك مسئله هم كه بنده هميشه به دوستان مجلس عرض كردم، تعامل با قوه‌ی مجريه است. با قوه‌ی مجريه هم كه ما می‌نشينيم، چه با رئيس جمهور محترم، چه با وزرای محترم، چه با مجموع اينها، همين سفارش را به آنها ميكنيم كه با قوه‌ی مقننه تعامل كنند. هر كدام هم حقی دارند. مجلس دارای حق است، در يك محدوده‌ی مشخصی؛ قوه‌ی مجريه و دستهای كننده‌ی كار هم دارای حقند، در يك محدوده‌ی مشخصی. حدود يكديگر را بايد حفظ كنند، با يكديگر تعامل كنند؛ اين تعامل، جاده‌ی دوطرفه است - فرنگی‌ها و فرنگی‌مآبها ميگويند جاده‌ی دوطرفه؛ حرف بدی هم نيست، تعبير بدی هم نيست - بايد از هر دو طرف، اين تعامل وجود داشته باشد. البته درعين‌حال با همه‌ی حسن نيتهائی كه طرفين دارند، گاهی بی‌تفاهمی‌هائی وجود پيدا ميكند - اشكالی ندارد - ليكن اين عدم تفاهمها در همان حدی كه اقتضای طبيعی كار است، ايراد ندارد؛ نبايد تشديد كرد، ايجاد كدورت كرد؛ اينها را بايد مراقبت كرد.
 به شما عرض ميكنيم؛ قوه‌ی مجريه وسط ميدان ايستاده است - چه اين دولت، چه هر دولت ديگری - و كارها به عهده‌ی اوست، بارها بر دوش اوست، ملامتها به طرف او سرازير ميشود، سؤالها و مؤاخذه‌ها از او ميشود؛ لذا بايد ملاحظه‌ی او را كرد. به قوه‌ی مجريه هم ما هميشه سفارش ميكنيم؛ اين حق عظيمی كه در قانون برای مجلس قانونگذاری و برای كل قانون ملاحظه شده، بايد از طرف مجريان رعايت شود. قانون اساس كار است، قانون ريل حركت اين قطار است؛ شما بايد زحمت بكشيد اين ريل‌گذاری را بكنيد، آنها هم بايد بر روی اين ريل حركت كنند. شما كمك كنيد كه اين ريل جوری باشد كه اين قطار سر پيچ بتواند بپيچد. قطار شمال را آقايان ديده‌اند؛ يك جاهائی پيچهای سختی دارد، اما بالاخره جوری است كه قطار ميتواند حركت كند. از اين پائين تا آن بالای كوه قطار حركت ميكند، ميرود بالا و می‌آيد پائين، مشكلی هم برايش پيش نمی‌آيد؛ چون ريلها درست چيده شده است. اگر چنانچه اين انحناهائی كه لازم بود به وجود بيايد، به اين شكل به وجود نيامده بود، اگر مثلاً جوری تنظيم شده بود كه قطار نميتوانست حركت كند، مكرر شما شاهد سقوط قطار از آن بالا ميبوديد. اين را بايد در ريل‌گذاری ملاحظه كرد. شما ريل‌گذاريد، او روی اين ريل حركت ميكند و بايد قدر شما را بداند؛ اما شما هم بدانيد كه بالاخره بنا است روی اين ريل حركت شود. بنابراين دو طرفِ قضيه مهم است. عرض كرديم، اين مخصوص اين دولت نيست؛ در همه‌ی دولتها، و در چند دوره‌ی مجلس و دولت، بنده مكرر اين سفارش را به همه كردم؛ البته خب، بعضی انصافاً رعايت كردند، بعضی هم گاهی بی‌توجهی كردند.
 مجلس قطعاً در رأس امور است - همان طور كه امام (رضوان اللّه تعالی عليه) فرمودند - اما اين را هم توجه كنيد كه «مجلس در رأس امور است» معنايش اين نيست كه هر يك نماينده‌ای در رأس امور است؛ «مجلس» در رأس امور است؛ يك نماينده، يك نماينده است. يعنی نماينده‌ی محترم و عزيزی كه مردمِ يك جمع و گوشه‌ای از كشور با شوق و با شور جمع شدند و او را فرستادند مجلس، تصور نكند كه او در رأس امور است؛ نه، «مجلس» در رأس امور است؛ برخوردش را اينجوری مقايسه كند.
 بنابراين برگرديم به آن حرف اوّلمان، برادران و خواهران عزيز! آنچه برای من و شما ميماند و اين دعا را مستجاب ميكند: «و لا تهلكنی غمّا حتّی تغفر لی و ترحمنی و تعرفنی الاستجابة فی دعائی»،(۳) عمل امروز ما است كه با جديت باشد، با مجاهدت باشد، با اخلاص باشد، با احساس وظيفه باشد. اگر اينها شد، خدای متعال از برخی از كم و زيادها و مسامحه‌ها و مساهله‌ها خواهد گذشت؛ اما مهم اين است كه ما همتمان بر اين باشد كه ان‌شاءاللّه كار را تميز و طاهر و بی‌حاشيه و با نيتِ خوب و با جديت انجام دهيم.
 يك جمله هم درباره‌ی انتخابات عرض كنيم. همان طور كه رئيس محترم مجلس هم اشاره كردند، انتخابات هميشه مهم است و حالا هم  كه خب طبعاً به مناسبتهائی اهميت زيادی دارد. همه بايد تلاش كنند كه ان‌شاءاللّه اين انتخابات، پرشور و با حضور عمومی مردم انجام بگيرد. اين موجب ميشود كه كشور، هم مصونيت پيدا كند، هم اقتدار پيدا كند، هم امنيت پيدا كند. حضور مردم، تهديد دشمنان را از بين ميبرد. شما می‌بينيد كه برخی از سياستمداران غربی و بخصوص برخی از سياستمدارهای پشت پرده‌ی آمريكائی تحليلهائی ميكنند - كه خب، بعضاً منتشر هم ميشود، به رسانه‌ها منتقل هم ميشود - و ميگويند: نظام جمهوری اسلامی ايران به اين آسانی‌ها و به اين زودی‌ها تكان‌بخور نيست. چرا اين حرف را ميگويند؟ برای خاطر اينكه می‌بينند اين نظام، متكی به مردم است؛ سرّش فقط اين است؛ والّا اينكه خيال كنيم كه حالا در رأس نظام زيد وجود دارد يا عمرو وجود دارد، اينها در مقابل عظمت حضور مردم و پشتوانه‌ی نظام، در واقع هيچ است؛ شبيه هيچ است.
 وقتی مردم در يك نظامی متحدند، يكپارچه‌اند، پشتيبان نظامند، با نظامند، اين نظام مصونيت پيدا ميكند، اقتدار پيدا ميكند، قدرت پيدا ميكند، بركندن آن از جا ناممكن ميشود؛ مثل درختی است كه در اعماق زمين ريشه دوانده؛ اين را نميشود برداشت. بعضی از نظامها هستند كه پول هم دارند، امكانات هم دارند، به‌به و چه‌چه سياستمدارانِ استعمارگر دنيا را هم دارند، اما ريشه ندارند؛ خودشان هم ميدانند كه ريشه ندارند. نظام جمهوری اسلامی ريشه دارد؛ اين ريشه، مردمند. اجتماع مردم حول اين نظام، مايه‌ی عزت و بركت كشور و بركت نظام و بركت خود آن مردم است. مردم كمك ميكنند به اين كه نظام عزت پيدا كند؛ خود اين، عزت مردم است؛ خود اين، مصونيت و امنيت مردم است؛ خود اين، امكانی است برای حل همه‌ی مشكلات مردم؛ اين را بايد دانست؛ اين يك فرمول كلی است. بنابراين انتخابات كه مظهر حضور مردم است، بايد پرشور برگزار شود؛ همه‌ی تلاش و همت مسئولان بايد اين باشد.
 خوشبختانه قوانينی هم كه وجود دارد، قوانين خوبی است؛ قوانين معقولی است. همين طور كه مكرر عرض كرديم، بن‌بستی وجود ندارد. لذا مشاهده ميكنيد كه در همين انتخابات، تا اين مرحله‌ای كه تا الان پيش آمديم، روال قانونی جريان پيدا كرده. وقتی كه از نامزدهای محترم سؤال كردند كه اگر چنانچه شورای نگهبان نظری بدهد، شما تمكين ميكنيد، همه‌ی آنها گفتند: بله، ما تمكين ميكنيم. تمكين هم كردند. ما بايد واقعاً تشكر كنيم از همه‌ی اين نامزدها؛ آنهائی كه به نحوی صلاحيتشان احراز نشد. اينها گفتند از نظر شورای نگهبان تمكين ميكنيم، و به قول خودشان عمل كردند و تمكين كردند؛ اين نشان‌دهنده‌ی اهميت و ارجحيت قانون است، نشان‌دهنده‌ی كاربری قانون است؛ چون قانون بر مملكت حاكم است. ممكن است بنده يا جنابعالی از قانون ناراضی هم باشيم - گاهی اينجوری است - اما وقتی انسان در مقابل قانون تمكين كرد، حل اختلاف ميشود، فصل‌الخطاب ميشود؛ اين نعمت بزرگی است، اين بركت بزرگی است.
 مردم هم در كشور ما بحمداللّه آگاهی و هوشياری دارند. نميخواهيم تملق بيجا بگوئيم؛ اما حقيقت قضيه اين است كه آشنائی ذهنی مردم ما با مسائل سياسی، از متوسط كشورهای دنيا در سطح عالم بالاتر است. آنطور كه ما اطلاع داريم از وضع كشورها - كه برای ما گزارش ميكنند و از منابع آشكار و منابع پنهان به دست می‌آيد - چه كشورهای اروپائی، چه كشورهای آمريكائی، چه كشورهای آسيائی، مردم آگاهی‌های مختلفی دارند، كم و زياد دارد، يك متوسطی دارد؛ اما آگاهی مردم ايران و بصيرت مردم ايران در مسائل سياسی، از متوسط جهانی بالاتر است. نميخواهيم ادعای معصوميت كنيم برای آحاد مردم، اما اين ادعای قابل قبولی است و واقعی است؛ نگاه ميكنند، بصيرت دارند، تشخيص ميدهند. خوشبختانه امروز وسيله‌ی تشخيص هم در اختيار مردم است. خب، اين صدا و سيما است؛ برنامه‌ها را ضبط ميكند، برنامه‌ها را پخش ميكند، حرفها را نشان ميدهد، شخصيتها را نشان ميدهد؛ مردم ميتوانند نگاه كنند، به يك نتيجه‌ای برسند؛ اين نتيجه ممكن است درست باشد، ممكن است نادرست باشد؛ ممكن است زيد به يك نتيجه برسد، عمرو به يك نتيجه برسد؛ خب، طبعاً يكی‌اش درست است، يكی‌اش غلط؛ اما خدای متعال به هر دو اجر خواهد داد. وقتی انسان نگاه كرد و ملاحظه كرد و تشخيص داد و بر اساس تشخيصِ خود محض رضای خدا عمل كرد، خدای متعال به انسان اجر ميدهد. اين وظيفه‌ی ماها است - همه‌ی آحاد مردم - كه نگاه كنيم ببينيم واقعاً به چه نتيجه‌ای ميرسيم، بر طبق آن نتيجه عمل كنيم.
 البته آقايانی هم كه در تلويزيون به عنوان نامزد ظاهر ميشوند و حرف ميزنند، وظائف سنگينی دارند؛ آنها هم بايد مراقب باشند. حرفی كه از دهان انسان خارج ميشود، بايد واقعی، صميمی، متكی به اطلاعات درست و برآمده‌ی از زبان صادق و راستگو باشد. اينجور نباشد كه حالا برای اينكه توجه مردم را جلب كنيم، هرچه به دهانمان آمد، بگوئيم؛ اينها را بايد مراقبت كنند. نامزدها كاری كه ميدانند درست است، ميتوانند انجام دهند، آن را بگويند - حالا به عنوان وعده، به عنوان برنامه، به عنوان هرچه - سعی كنند مردم را با واقعيت مواجه كنند؛ هم واقعيت اوضاع، هم واقعيت خودشان. اگر اين شد، خدا بركت خواهد داد؛ اگر اين شد، خدای متعال كمك خواهد كرد؛ چون كارها دست خدا است، همه چيز به اراده‌ی الهی برميگردد؛ «كلّ اليه راجعون»، «ازمّة الأمور طرّ بيده / و الكلّ مستمدّة من مدده».(۴) اگر چنانچه ما صادقانه عمل كرديم، اراده‌ی الهی هم كمك خواهد كرد. گاهی كمك به اين بنده‌ی حقير اين است كه توفيق اين مسئوليت را پيدا كنم، گاهی كمك به من اين است كه توفيق اين مسئوليت را پيدا نكنم؛ هر دويش كمك الهی است. اگر چنانچه ما صادقانه عمل كرديم، خدای متعال به ما كمك خواهد كرد و آنچه كه صلاح و خير است، به ما خواهد داد. اينجور نباشد كه حالا برای اينكه مردم به ما متوجه شوند، همه‌ی آنچه را كه ماورای ما است، تخريب كنيم؛ چه آنچه كه مربوط به نامزدهای ديگر است، چه آنچه كه مربوط به واقعيتهای موجود جامعه است. بايد درست عمل شود. آن وقت ما انتخاب خواهيم كرد.
 البته اين حرفها هم كه فلانی، رهبری، اين بنده‌ی حقير، طرفدار زيد است يا طرفدار عمرو است، از آن حرفهائی است كه هميشه بوده و واقعيت هم ندارد؛ اكثر آنهائی هم كه ميگويند، ميدانند كه واقعيت ندارد. از كجا ميدانند كه بنده طرفدار چه كسی‌ام؟ كسی كه از من نميشنود؛ نه در گذشته شنفته است، نه تا حالا شنفته، نه بعد از اين خواهد شنفت. حدسياتی ميزنند؛ اين حدسيات هرچه گفته نشود، هرچه بر زبان آورده نشود، بهتر است؛ نميدانند كه. بنده هم يك رأی دارم مثل بقيه. آن روز من در جمع برادران دانشجوی پاسدار اين را گفتم: ممكن است نظر شما به يك نفری باشد، نظر من به يك نفر ديگر باشد؛ چه اشكالی دارد؟ شما يكی را بپسنديد، من يك كس ديگر را بپسندم؛ هيچ اشكالی ندارد. شما يك شناختی از زيد داريد كه من آن شناخت را از او ندارم؛ هيچ مانعی ندارد. اينجور نيست كه هرچه شما فهميديد، بنده هم بايد همان را بفهمم؛ يا هرچه من فهميدم، شما هم بايد همان را بفهميد؛ نه، اينها تشخيصها است. آنچه كه بين ما و خدا حجت است، اين است كه بتوانيم درست تشخيص دهيم.در خبرهای راديوهای بيگانه و آنچه كه در اين نوشتجات منعكس ميشود - كه لابد می‌بينيد، ميشنويد - روی مقاصدی كه دارند، همين چيزها را هی تبليغ ميكنند، هی فضا را داغ ميكنند. خب، اهداف آنها معلوم است. البته اينجور هم نيست كه ما ندانيم مقصود آنها از اين كارها چيست. ما كار خودمان را انجام ميدهيم. ما بلديم چه كار كنيم. جامعه‌ی اسلامی و نظام اسلامی ميفهمد دارد چه كار ميكند. نظام اسلامی دارد راه خودش را ميرود. هدف مشخص است، راه مشخص است، تدابير مشخص است. نظام، كار خودش را انجام ميدهد؛ حالا ديگران توی سر خودشان ميزنند، بزنند؛ آن تأثيری در كار نظام ندارد؛ ليكن آگاهی و هوشياری در اين مراحل، مهم است.
 اميدوارم ان‌شاءاللّه خدای متعال برای اين كشور، برای شما، برای آحاد مردم، خير اراده فرموده باشد و بركات خودش را بر شما، بر ما، بر همه نازل كند و ان‌شاءاللّه فردای اين كشور و اين ملت از امروزِ او و از ديروزِ او بهتر باشد.
    والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌
 
۱) نهج‌البلاغه، حكمت ۲۱۳
۲) مائده: ۸
۳) مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۵۶۲
۴) منظومه‌ی حكيم سبزواری‌

منبع : دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved