شهید آوینی

عوان مقاله: انقلاب اسلامی و جهانی دیگر(2)

(حسن رحیم پور ازغدی)

بسم الله الرحمن الرحیم


اسلام جهاد و شهادت دارد،‌ از دين درك سياسي - اقتصادي دارد، در تاريخ اسلامي موضع سياسي ـ اقتصادي و حقوق بشر دارد كه متن و قانون مدني مشخصي دارد و از اصالت، سنديت و مرجعيت آن متن دفاع مي­كند در عين حال اجتهاد دارد، به آزادي­هاي فردي و اجتماعي، به وحدت و برادري احترام مي گذارد و در عين حال با لاادري­گري نظري يعني شكاكيت مخالف است، با عنصر يقين به مبارزه با شکاکیت مي­آيد و باعنصر جهاد هم با اباحه­گري عملي به مبارزه مي پردازد، به ليبراليسم و كمونيسم و فاشيسم يك جا «نه» مي گويد و اهل سازش و نرمش نيست، لذا این دين برای آنها خيلي خطرناك است.



اسلام جهاد و شهادت دارد،‌ از دين درك سياسي - اقتصادي دارد، در تاريخ اسلامي موضع سياسي ـ اقتصادي و حقوق بشر دارد كه متن و قانون مدني مشخصي دارد و از اصالت، سنديت و مرجعيت آن متن دفاع مي­كند در عين حال اجتهاد دارد، به آزادي­هاي فردي و اجتماعي، به وحدت و برادري احترام مي گذارد و در عين حال با لاادري­گري نظري يعني شكاكيت مخالف است، با عنصر يقين به مبارزه با شکاکیت مي­آيد و باعنصر جهاد هم با اباحه­گري عملي به مبارزه مي پردازد، به ليبراليسم و كمونيسم و فاشيسم يك جا «نه» مي گويد و اهل سازش و نرمش نيست، لذا این دين برای آنها خيلي خطرناك است. به همین خاطر است که بعد از سقوط كمونيسم، دشمن اصلي آنها در تمام دنيا اسلام امام(ره) است چه در شاخه­ی شيعه و چه در شاخه­ی سني. چرا که امروز خون شيعه و سني مخلوط مي­شود و اين انرژي مسلمين را در سراسر جهان آزاد مي­كند و اعلام مي­كند دوران دویست ساله تحقير واهانت به ما تمام شد.

امروز همه جا مدل­هاي جديد شكنجه را روي مسلمانان آزمايش مي­كنند، ولي ديگر تاثيري نخواهد داشت. از اين به بعد به مسلمانان و حقوق آنها بايد احترام گذاشت. ايدئولوژي مقاومت نه سوسياليسم است نه ناسيوناليسم و نه هيچ ایسم غربي و شرقي دیگر. ايدئولوژي مقاومت براي اولين مرتبه خود «دين» است که پايگاه نظري مقاومت، معنويت و جهاد في سبيل الله است و براي اولين بار در آسيا، آفريقا و اروپا تمام مبارزين ضد استعمار و ضد استكبار زير شكنجه­ها تكبير مي­گويند. امروز وقتي به مبارزان شوک الكتريكي مي­دهيد و ناخن­هايشان را مي­كشيد و پیکرشان را روي آتش كباب مي­كنيد زير لب آيات قرآن را مي­خوانند. دوره و تاريخ عوض شده است و ديگر سفره­هاي نفتي و منابع زيرزميني مسلمانان، حاضر و آماده نيست که بي­خطر پای ان بنشينند. خاورميانه و كل جهان اسلام امروز منطقه­ی قرمز شده است.

آنها اسلامي را مي­خواستند كه رئيس­جمهور آمريكا بتواند در عيد فطر به مسلمانانش تبريك بگويد. رئيس­جمهور آمريكا چند سال پيش اعلام كرد جنگ صليبي شروع شده است. وقتی انعكاس و بازتاب شديد ان را دریافت، سال گذشته عيد فطر به مسجدي در خود آمريكا رفت، با كفش هم داخل مسجد شد و دستی بر سر بچه يتيمی مسلمان هم كشيد به این مفهوم که ما با مذهب و سنت مشكل نداریم بلکه با بنيادگرايي مشكل داريم. ما با دين ايدئولوژيک شده مشكل داريم و چنان­چه اسلام شما با حكومت، نفت، اقتصاد، رسانه­ها، فرهنگ، دانشگاه و پارلمان كاري نداشته باشد و از نوع راديكاليزم امام(ره) نباشد، آنرا قبول داريم بلکه تشویق هم مي­كنيم، سوبسيد هم براي آن مي­دهيم به شرط آن كه بتوانيم حاكمان­تان را مستقيما عزل و نصب كنيم يا دورادور هدايت كنيم.

در اوايل قرن بیستم يكي از نظریه­پردازان­شان گفته بود كه ديگر لازم نيست بركشورهاي اسلام حكومت كنيم بلکه ما بايد بر حاكمان و نخبگان­شان حكومت كنيم. زمانی که حاكمان و نخبگان رعيت ما باشند، ملت­هاي­ آنها نیز که تابع آنها هستند تحت اختیار ما خواهند بود. اين تئوري بعد از چند دهه به شكست منتهي شده است. لذا در عراق و فلسطين وافغانستان مجبورند سر تمام كوچه­ها و خيابان­ها بايستند تا این مناطق را کنترل کنند.

بنابراین امروز علاوه بر اینکه ديگر نمي­توانند كشورهاي اسلامي را از راه دور كنترل كنند، بنيادگرايي اسلامي در عوضِ كمونيسم، با بر چسب اقتدارگرايي، تروريسم و محافظه­كاري فعال به جاي منفعل آماج جنگ سرد و گرم سرمايه­دارهاي آمريكايي، انگليسي و اسرائيلي قرار گرفته است. مسلمانان در جوامع خویش در حال مبارزه با سكولاريزم و دين­زدايي هستند. دينداري منفعل به دينداري فعال تبديل شده است. مسلمانان اهل عمل شده­اند و اين مشخصات همان چيزي است كه آنها به بنيادگرايي ديني تعبیر می­کنند و در سطح وسيع جهاني منشا آن را امام(ره) می­دانند.

نكته ديگر اين است كه اساسا «بنيادگرايي» بر خلاف سنت و محافظه كاري يك مقوله مدرن و پديده­ای جديد و مخلوق دنياي نوين است. گفته می­شود انقلاب امام(ره) مبارزه با مدرنيزم است. در حالی که این انقلاب مبارزه با مدرنيزم به مفهوم عام آن نيست. چرا که امام(ره) همه­ی این مفاهیم را در نظام­سازي ديني خود جاي داد. مبارزه امام(ره) با سكولاريزم، استعمار و استبداد است و آنها می­گويند اين نهضت ضد عقل ، ضد آزادي، ضد صنعت و ضد دموكراسي است.

عده­اي هم معتقدند که ما گرفتار نوعی بنيادگرايي شده­ایم كه نمي­توان آن را در حوزه­ی سنت قرار داد و در بسياري از موارد كاملا مدرن است و حتي در جهت نیل به اهدافش از ابزار و تاكتيك­هاي مدرن استفاده مي­كند، به دنبال تشكيل حكومت مدرن و امروزي ولي با محتواي اسلامی و ديني است. قصد دارد يك نظام حقوقي سياسي همه­جانبه و مدرن را در خدمت ايدئولوژي خویش قرار دهد و ارزش­هاي ديني را در برابر ارزش­هاي سكولار غربي مطرح مي­كند. در عين حال عقل­گرا، تجربه­گرا و عمل­گرا است. اصالت را به آخرت مي دهد ولي در عين حال بسیار شفاف و قاطع در مورد امور دنيوي مردم اظهار نظر مي­كند و مطالبه دارد و دنياگرايي را به اين مفهوم با معنويت يك كاسه كرده است.

اين بنيادگرایي به سقوط اخلاقي و مافيای سرمايه­داري در غرب معترض است. به دنبال يك نظم نوين جهاني است، شعار دفاع از مستضعفين را سرداده است، اهل مبارزه و مقاومت است، تنها موعظه نمي­كند، از مرگ و شكنجه نمي­ترسد، تكيه­گاه اصلي آن ارتش، گروه­هاي چريكي و سرمايه نيست، بلكه تمرکز اساسی آن بر مردم و به خصوص طبقات محروم و متوسط است که سلاح­شان فرياد و خون است، نظامي حرفه­اي نيستند بلکه شبه نظامي­اند همچون زمان جنگ تحمیلیِ ما كه رزمندگان، مردمی بودند كه بيل و قلم و كار خود را كنار گذاشته بودند. جالب آن جا بود که غربي­ها از پس ارتش­هاي منظم و كلاسيك برميآيند ولي از پس اين ارتش كه امام(ره) بنا كرد برنیامدند.

نهضت امام(ره) نهضتي است كه جهاني مي­اندیشد و جهاني عمل مي­كند و معتقد است كه هيچ مرز حقيقي بين انسان­ها وجود ندارد. از حقوق، مسئوليت و سرنوشت جهاني بشر صحبت می­کند و در برابر جهاني­سازيِ استكباري غرب، جهاني­سازي اهداف اسلامي و انساني را مطرح كرده است و از جامعه عقيدتي بدون مرز صحبت مي كند.

بعضي از فرمايشات امام(ره) سال­ها است كه نه گفته و نه شنيده مي­شود. برخی از اين تعابير امام(ره) را عرض مي­كنم و به چند ماده­ی قانون اساسي هم اشاره می­كنم كه انقلاب بر همين اساس آغاز شده است. اينها حرف­هاي همين امام بزرگوار است و تا پایان عمر شریف­شان بارها و بارها اين صحبت­ها را تکرار کردند. خيلي صريح از صدور انقلاب گفته است و در عين حال عنوان نموده­اند که این به معناي لشكركشي نيست. حرف­هایمان را محكم و مستدل مي­گوییم و از مستضعفین جهان حمايت مي­كنيم و با آنها دردل هم مي­كنيم.

در مقدمه قانون اساسي چنین آمده است :

قانون اساسي با توجه به محتواي اسلامي- انقلابي ايران كه حركتي براي پيروزي تمام مستضعفين بر مستكبرين بوده است در سراسر جهان زمينه تداوم اين انقلاب را در داخل وخارج كشور فراهم مي­كند به ويژه در گسترش روابط بين­الملل با ديگر جنبش­هاي اسلامي و مردمي مي­كوشد تا راه تشكيل امت واحد جهاني را هموار كند. استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامي جهان قوام می­يابد.

اصل سوم قانون اساسي:

دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور همه امكانات خود را براي مورد ذيل به كار برد. در این بند شانزده عنوان ذکر می­کند كه يك عنوان آن اين است : تنظيم سياست خارجي كشور بر اساس معيارهاي اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان جهان و حمايت بي دريغ از همه مستضعفان جهان.

اصل يازدهم قانون اساسي:

به حكم آيه كريمه «ان هذه امتكم واحده و انا ربکم فاعبدمون» همه­ی مسلمانان يك امتند و جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت اقتصادي، سياسي و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.

اصل یک صد و پنجاه و دو:

سياست خارجي جمهوری اسلامی ايران بر اساس نفي هر گونه سلطه­جويي و سلطه­پذيري، حفظ استقلال همه­جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت­هاي سلطه­گر و روابط صلح­آميز متقابل با دولت­هاي غيرمحارب استوار است.

اصل یک صد و پنجاه و چهار:

جمهوری اسلامی ايران سعادت انسان را در كل جامعه­ی بشری را آرمان خود مي­داند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه­ی مردم جهان مي­داند. بنابراين در عين خودداري از هرگونه دخالت در امور داخلي ملت­هاي ديگر از مبارزه­ی حق­طلبانه مستضعفين جهان در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي­كند.

نمونه­هاي ديگري هم وجود دارد که در قانون اساسي رسما آمده است. برخی گفته­اند، نوشته­اند و مي­گويند كه اين حرف­ها از درون تنش­زا هستند. امام(ره) را متهم مي­كنند كه منشا تنش­هاي بين­المللي بوده است، در امور داخلی كشورهاي ديگر دخالت و همه را عليه خود و ايران تحريك كرده است ومنافع ملي و كشور را به خطر انداخته است. در مورد فتوای سلمان رشدي حضرت امام(ره) خود فرمودند که مي­ترسم ده سال ديگر بگويند با اين حكم و فتوا منافع ملي كشور به خطر افتاد. ما يك رسالت ديني و اجتماعي و انقلابي داشتيم و داريم.

بعضي از بيانات امام(ره) را كه گفته می­شود از اشتباهات امام(ره) بود كه تنش ايجاد كرد راعنوان می­کنم:

«نهضت ما براي اسلام و دنباله­ی نهضت انبياست. براي يك محل نبوده، همان­گونه كه پيامبر اكرم(ص) اهل عربستان است ولي دعوتش مال عربستان نبود، مال همه عالم بود. انقلاب ما، مال همه­ی ‌عالم است. همه­ی مسلمين جهان تحت تاثير انقلاب ما قرار خواهند گرفت.»

«ما اعلام مي­كنيم كه مكتب­مان را در سراسر جهان گسترش خواهيم داد. ما ملتي بوديم تحت فشار همين ابر قدرتها، داريم به پيش مي­رويم . اعتلاي ما به اين نيست كه شكم ما سير شود فقط. اعتلاي ما به اين است كه مسلك و مذهب­مان را پيش ببريم و در سرتاسر جهان گسترش بدهيم و مي­دهيم. ما مكتب­مان را گسترش خواهيم داد به همه­ی ‌ممالك اسلامي بلكه هر جا كه مستضعفين هستند. اين انفجار عظيم در همه توده­هاي زير ستم انفجار ايجاد خواهد كرد. ايران الگو خواهد شد در سراسر دنيا و ما مي خواهيم الگو شود و الگو خواهد شد و نهضت ما همه عالم را خواهد گرفت.»

اين آخرين نمونه در سال 1362 ، زمانی كه ما در سال­هاي سخت جنگ گرفتار بوديم و هيچ اميدي نبود كه سرانجام جنگ به كجا مي رسد و در محاصره­ی سياسي - نظامي - اقتصادي قرار داشتیم. به دوستان گفتم اين صحبت­هاي امام(ره) با فرمايشات پيامبر اكرم(ص) در جنگ خندق و احزاب كه مسلمانان در محاصره بودند قابل مقایسه است.

در روايت نقل شده است كه پوست بز به رندان مي­كشيدند تا از گرسنگي نميرند و پيامبر(ص) از فرط گرسنگي سنگ به شكم مي­بستند. در آن شرايط گفته می­شود زمانی که پيامبر(ص) در حال كلنگ زدن بودند كلنگ­شان به سنگي خورد و چند جرقه­اي جهید. ایشان فرموند كه من از پرتو اين جرقه فتح امپراطوري ايران را ديدم و در جرقه بعدي فتح روم را ديدم. بعضي خنديدند، مسخره كردند و گفتند ایشان گرسنه­اند و چند سال بعد اين اتفاق افتاد.

امام(ره) مي فرمايند : «ملت عزيز، با خون خود پرچم اسلام را در همه­ی كشورها به اهتزاز در مي­آورد. مقصد ما اين است كه اسلام و احكام جهان­گير اسلام پياده شود و همه­ی بشريت در رفاه باشند و همه آزاد باشند.»

«من اميدوارم كه ما بتوانيم پرچم اسلام را در همه­ی دنيا بر پا كنيم و همه از او تبعيت كنند.»

«ما مي­خواهيم در تمام قشرها و در همه­ی ممالك اسلامي اين حقيقت پياده شود. آرزو اين است كه از سرحدات ممالك اسلامي به جاهاي ديگر هم كشانده شود. (يعني كشورهاي غير اسلامي) ما اميدواريم يك حكومت اسلامي كه در پناه عدل باشد نه در پناه سرنيزه و توپ و تانك در جهان پيدا شود و همه­ی بشر با هم باشند. به ما اين وعده را داده­اند كه وقتي امام عصر(عج) ظهور كنند اين اختلافات از بين مي­رود و همه برادر مي­شوند و ديگر زورمند نخواهد بود و حال اميدواريم قدري از اين مطلب را يك ورقي از آن را، آن قدر كه قدرت داريم پيش از ايشان اجرا كنيم. اميداواريم كه ملت­ها كه با ما هستند دولت­ها هم با ما باشند. من اميدوارم اين نقطه­ی عطف به كل ممالك اسلامي و همه­ی مستضعفان جهان گسترش پيدا كند. امروز اسلام در دست شماست و در همه­ی دنيا مي­توانيد آن را بالا ببريد.»

«ما انقلاب­مان را به تمام جهان صادر مي­كنيم چرا كه انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لااله­الاالله در تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبران هست، هستيم.»

«ما بايد در صدور انقلاب­مان به همه­ی جهان كوشش كنيم و تفكر اينكه انقلاب­مان را صادر نمي­كنيم كنار بگذاريم زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرقي نمي­گذارد، پشتيبان تمام مستضعفين جهان است.»

«تمام قدرت­ها و ابرقدرت­ها كمر به نابودي ما بسته­اند و اگر ما در بسته بمانيم قطعا با شكست مواجه خواهيم شد. ما بايد حساب­مان را سريعا با قدرت­ها و ابرقدرت­ها يك سره كنيم و به آنها نشان دهيم كه با همه­ی گرفتاري­هاي مشقت­بار با آنان برخورد مكتبي مي­كنيم.»

«ما از محاصره­هاي اقتصادي و نظامي و حتي دخالت نظامي ابرقدرت­ها نمي­ترسيم. فرضا كه وارد شوند در اينجا. ما با قدرت در مقابل­شان ايستادگي مي­كنيم . ساير ملت­هاي اسلامي هم در مقابل­شان هستند. با قدرت به پيش مي­رويم تا احكام اسلام را در كشور و در منطقه و بلكه در تمام دنيا پياده كنيم .»

«ما قدرت اسلامي را به همه ابرقدرت­ها خواهيم فهماند.»

«براي اسلام خدمت كنيد تا اگر خداي نخواسته شكست خورديم و به شهادت رسيديم براي اسلام باشد و شهيد باشيم و اگر ان شاءالله پيروز شديم اسلام پيروز شده باشد و سرافراز باشيم در همه جا. اسلام را در همه­ی جهان و در همه­ی كشورها پياده خواهيم كرد.»

«ما هنوز در بين راه هستيم و بايد راهي طولاني را طي كنيم. آن راه طولاني اين است كه پرچم اسلام را در همه­ی قطب­هاي زميني به اهتزاز درآوريم. من اميدواريم كه موفق شويم و با اتكا به خداوند اين راه طولاني را طي خواهيم كرد.»

«من اميدواريم اين عدالتي كه به يُمن اسلام واولياي اسلام بين بشر آمد ما بتوانيم بعد از 2500 سال ظلم و بعد از پنجاه سال خيانت در ايران و ساير جهان به تدريج پياده كنيم.» «اميدواريم اين نهضت به همه­ی بلاد اسلامي صدور كند اين مكتب همه­ی مسلمين است بلكه همه مستضعفين »

«مستضعفان جهان بدانند كه حق گرفتني است و همه متسضعفان بايد در مقابل مستكبران بايستند و حق خودشان را بگيرند. حق شما را به شما اعطا نخواهند كرد.»

«ما مي­خواهيم تمام مردم جهان مستقل باشند.»

«اين انقلاب بايد جهاني شود و مقدمه براي ظهور حضرت باشد.»

«ما دسته­ی كوچكي هستيم و تبليغات­مان ناقص. مبلغان حاكم و رسانه­هاي گروهي همه دست آنهاست، پول دارند، همه چيز دارند. ولي ما مايوس نيستيم همان طور كه با يك عده قليل قدرت شيطاني محمدرضا را به همت جرات شكستيم و كنار زديم اينها را هم در سطح جهان كنار خواهيم زد.»

«بايد همه ابرقدرت­ها بدانند كه ما تا آخرين منزل و تا آخرين قطره خون ايستاده ايم و بر خلاف ميل تمامي آنان حكومت نه شرقي، نه غربي را در اكثر كشورهاي جهان پايه­ريزي خواهيم كرد.»

اين جمله در سال 1366 يعني یک سال و نیم به رحلت امام(ره) بیان شده است: «هيهات كه خميني در برابر تجاوز ديوسيرتان و كافران و مشركان به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا(ص) و امت اسلام ساكت و آرام بماند و يا نظاره­گر صحنه­هاي ذلت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خود را براي اداي واجب حق و فريضه­ی دفاع از مسلمانان آماده كرده­ام. من در انتظار فیض عظيم شهادتم. قدرت­ها و ابرقدرت­ها و نوكران­شان بدانند كه اگر خميني يكه و تنها هم بماند راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت­پرستي است را ادامه مي­دهد و به ياري خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه­هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهان­خواران و سرسپردگانش سلب خواهم كرد.»

«خداوندا بر من منت بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه فرو ريختن كاخ ستم همه­ی جباران و افول ستاره­ی عمر متجاوزان در سراسر مبارزه گردان و همه ملت­ها را از بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار كن . . . »

«ما به تمام جهان تجربه­هاي­مان را صادر خواهيم كرد. نتيجه­ی مبارزات و دفاع عليه ستمگران را بدون هيچ چشم داشتي به همه مبارزان راه حق در سراسر جهان انتقال مي­دهيم.» يعني به شما مي­آموزیم كه چگونه مي­توان ديكتاتورها و اشغال­گران را از پای در آورد.

«مسلما محصول صدور تجربه­هاي انقلاب ما، شكوفه­هاي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براي ملت­هاي دربند است.»

«روشنفكران اسلامي با علم و آگاهي بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه­داري و كمونيزم را بپيمايد.»

«همه­ی آزادي­خواهان جهان بايد با روشن­بيني، راه سيلي زدن بر گونه­ی ابرقدرت­ها و قدرت­ها به خصوص آمريكا را ترسيم كنند.»

«من با اطمينان مي­گويم كه اسلام ابرقدرت­ها را به خاك مذلت خواهد كشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده­ی خود را يكي پس از ديگري برطرف خواهد كرد و ما سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهيم كرد.»

«ما مي­خواهيم بين­الملل اسلامي ايجاد كنيم و سرِ خصم را به سنگ بكوبانيم.»

«ما با خواست خدا دست ستمِ ستمگران را در همه­ی كشورهاي اسلامي مي­شكنيم و با صدور انقلاب­مان كه صدور انقلاب راستين و بيان احكام اسلام است به سيطره­ی جهان­خواران و عمال­شان پايان خواهيم داد.»

«ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين­الملل اسلامي بارها اعلام نموده­ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان هستيم. درصدد كم كردن سلطه جهان خواران بوده و هستيم . حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه­طلبي و تفكر تشكيل امپراطوري بزرگ اسلامي مي­گذارند از آن باكي نداريم واستقبال مي­كنيم.»

«به صراحت من مي­گويم ما درصدد خشكاندن ريشه­هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه­داري و كمونيزم در سرتاسر جهان هستيم. ما تصميم گرفته­ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ همه نظام­هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده­اند نابود كنيم و نظام اسلام رسول­الله(ص) را در جهان استكبار ترويج كنيم و دير يا زود ملت­هاي در بند شاهد پيروزي­هاي ما خواهند بود.»

«ما با تمام وجود از گسترش باج­خواهي كارگزاران آمريكايي حتي اگر با مبارزه­ی قهرآميز هم باشد جلوگيري مي­كنيم. ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج اين منبر بزرگي كه بر بلنداي بام انسانيت بايد صداي مظلومان را به همه عالم منعكس كند و آواي توجيد را طنين افكند صداي سازش با آمريكا و كفر و شرك نواخته شود.»

«از خدا مي­خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزاني دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين بلكه از كليساهاي جهان نيز ناقوي مرگ بر آمريكا و شوروي به صدا درآيد.»

بنابراین ما انقلابي داريم که بنيان­گذار، تئوريسين، رهبر و حاكم آن يك نفر و امام(ره)است. است انقلاب­هایي ديگر در دنيا وجود داشته است كه تئوريسین آن يك نفر، قهرمان آن کسی ديگر و حاكم آن ديگری بوده است. آن انقلابي كه مردم و كشورهاي اسلامي به دنبال آن آمدند همان است كه امام(ره) در متن آن است. او اين­گونه حرف زده­ است. صريحا مي­فرمايند كه نهضت ما رو به توسعه است و انقلاب ما ملت­ها را به فكر رهايي انداخته است. مي­فرمايند يكي از واجب­ترين كارها اين است براي صدور انقلاب حاكم در ايران این است که درست خدمت كنيم و عدالت را تا جايي كه مي­توانيم اجرا كنيم. يك الگوی مناسبی نشان دهيم و بعد گسترش دهيم. هر کس در هر جا كه قدرت دارد به اندازه­ی وظيفه درست عمل كند و طبق حقوق مردم عمل نماید. این بهترين راه براي صدور انقلاب است.

اما در عين حال مساله صدور انقلاب الگوي­سازي است. ايشان مي­فرمايند ما مي­خواهيم معنويت را صادر كنيم. ما مي­خواهيم بين ملت­ها و دولت­ها آشتي بدهيم. يعني دولت­ها ملي و مردمي بشوند. ما مي­خواهيم دست ابرقدرت­ها از مخازن مسلمين كوتاه شود. ابزار اصليِ ما هم معرفي اسلام است. ما مي­خواهيم حرف بزنيم. صدور انقلاب يعني حرف­زدن با مسلمانان. نمي­خواهيم اسلحه برداريم و به جايي حمله يا كودتا كنيم. عبارت ایشان اين است كه با عمل و اخلاق­مان انقلاب را صادر مي­كنيم. ملت­ها با ارزش­هاي اسلامي موافق هستند. در جايي عنوان می­کنند که فطرت بشريت با ما است و مردم دنيا همراه ما هستند. مي­فرمايند:

«امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا و جنگ استضعاف و استكبار، جنگ پا برهنه­ها و مرفهين بي­درد در سراسر جهان شروع شده است. من دست و بازوي همه­ی عزيزاني كه در سراسر جهان كوله­بار مبارزه را بر دوش گرفته­اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نموده­اند مي­بوسم و سلام و درودهاي خالصانه­ی خود را به همه­ی غنچه­هاي راه آزادي در دنيا نثار مي­كنم و به ملت عزيز ايران عرض مي­كنم كه خداوند آثار و بركات معنويت و انقلاب شما را به جهان صادر كرده است و قلب­هاي پُر فروغ شما كانون حمايت از محرومان جهان شده و شراره­ی كنيه انقلابي­تان جهان­خواران چپ و راست را به وحشت انداخته است.»

امام(ره) را بايد همه­جانبه ببینیم و تحت تأثير جوسازي­های دشمن قرار نگيريم. انقلاب امام(ره) تمام معادله­هاي قواي سياسي و فرهنگي و حتي نظامي را در دنيا بر هم زده است. اگر گمان كنیم که چنان­چه راه امام(ره) را ادامه ندهيم و با هنر، ادبيات و گفتمان نظام سرمايه­داريِ غرب صحبت کنیم به نظر می­رسد در درجه­ی اول كلاهِ خودمان را برداشته­ايم. يعني در ميدان آنها بازي مي­كنيم. بازي­اي كه قواعدش را آنها نوشته­اند و داور آن خود آنها هستند و هر وقت و هر گونه که بخواهند سوت پايان بازي را مي زنند. بايد میدان بازي را همان­گونه كه امام(ره) معرفي كرد عوض كنيم تا قاعده­ی بازي هم در اختیار آنها نباشد.

والسلام


Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo