next page

fehrest page

back page

احکام ظرفها

(مساله 225) ظرفي که از پوست سگ يا خوک يا مردار ساخته شده، خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و کارهائي که بايد با چيز پاک انجام داد، استعمال کنند. ولي به کار بردن و استعمال آنها در غير آنچه که مشروط به طهارت است، اشکالي ندارد.

(مساله 226) خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها حتي در زينت اتاق و نگاهداشتن آنها حرام است و بر صاحب ظرف واجب است که آن را بشکند و از وضع ظرف بودن خارج کند.

(مساله 227) ساختن ظرف طلا و نقره و مزدي که براي آن مي گيرند، حرام است.

(مساله 228) خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول و عوضي که فروشنده مي گيرد، حرام است.

(مساله 229) گيره استکان که از طلا يا نقره مي سازند، اگر بعد از برداشتن استکان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن، چه به تنهائي و چه با استکان حرام است. و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعي ندارد.

(مساله 230) استعمال ظرفي که روي آن را آب طلا يا آب نقره داده اند، اشکال ندارد.

(مساله 231) اگر فلزي را با طلا يا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز بقدري زياد باشد که ظرف طلا يا نقره به آن ظرف نگويند، استعمال آن مانعي ندارد.

(مساله 232) اگر انسان غذائي که در ظرف طلا يا نقره است به اين منظور که غذا خوردن در ظرف طلا ونقره حرام است در ظرف ديگر بريزد، اين استعمال جايز است، ولي اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و خالي کردن ظرف براي آن نباشد که غذا خوردن از ظرف طلا يا نقره جايز نيست، اين استعمال حرام مي باشد، ولي خوردن غذا از ظرف دو م مانعي ندارد.

(مساله 233) استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و کارد و قاب قرآن، اگر از طلا يا نقره باشد، اشکال ندارد و همچنين عطر دان و سرمه دان و مثل اينها.

(مساله 234) استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچاري اشکال ندارد و براي وضو و غسل هم در حال تقيه مي شود ظرف طلا و نقره را استعمال کرد، بلکه گاهي واجب است.

(مساله 235) استعمال ظرفي که معلوم نيست از طلا يا نقره است يا از چيز ديگر، اشکال ندارد.

(مساله 236) همانطور که استعمال ظرف طلا و نقره و ساختن و خريدن و فروختن و نگاه داشتن و هر گونه استفاده از آ ن و اجرت براي ساختن و اصلاح آن حرام است، ساختن اشيائي از قبيل تخت و زين اسب ولوح وامثال آن از طلا و نقره، هر چند که ظرف نيست نيز حرام است و راکد نگهداشتن اين قبيل منابع ثروت جائز نيست واسراف است وآنچه که در روايات حکم به جواز آن شده است، ساختن و استعمال اشيائي است که حقير يا تابع چيز ديگري مانند حلقه شمشير وقاب قرآن است.

 

وضو

(مساله 237) در وضو واجب است صورت ودستها را بشويند و جلوي سرو روي پاها را مسح کنند.

(مساله 238) درازاي صورت را بايد ازبالاي پيشاني جائي که موي سر بيرون مي آيد تا آخر چانه شست. و پهناي آن به مقداري که بين انگشت وسط وشست قرار ميگيرد بايد شسته شود، و اگر مختصري از اين مقدار را نشويد، وضو باطل است وبراي آنکه يقين کند اين مقدار کاملاً شسته شده بايد کمي اطراف آن را هم بشويد.

(مساله 239) اگرصورت يا دست کسي کوچکتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد بايد ملاحظه کند که مردمان معمولي تا کجاي صورت خود را مي شويند، او هم تا همانجا را بشويد. واگر دست و صورتش هر دو برخلاف معمول باشد، ولي با هم متناسب باشند، لازم نيست ملاحظه معمول را بکند، بلکه به دستوري که در مساله پيش گفته شد وضو بگيرد و نيز اگر در پيشاني او مو روئيده يا جلوي سرش مو ندارد بايد به اندازهمعمول، پيشاني را بشويد.

(مساله 240) اگر احتمال دهد چرک يا چيز ديگري در ابروها و گوشه هاي چشم و لب او هست که نمي گذارد آب به آنها برسد چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد پيش از وضو، وارسي کند که اگر هست برطرف نمايد.

(مساله 241) اگر پوست صورت از لاي مو پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد، شستن مو کافي است و ساندن آب به زير آن لازم نيست.

(مساله 242) اگر شک کند که پوست صورت از لاي مو پيدا است يا نه، بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند(مساله 243) شستن توي بيني و مقداري از لب و چشم که در وقت بستن، ديده نمي شود واجب نيست، ولي براي آنکه يقين کند از جاهائي که بايد شسته شود چيزي باقي نمانده، واجب است مقداري از آنها را هم بشويد. وکسي که نمي دانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضو هائي که گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهائي که خوانده صحيح است.

(مساله 244) بايد صورت و دست ها را از بالا به پائين شست و اگر از پائين به بالا بشويد، باطل است.

(مساله 245) اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه تري دست بقدري باشد که به واسطه کشيدن دست، آب کمي بر آنها جاري شود، کافي است.

(مساله 246) بعدازشستن صورت بايد دست وبعد ازآن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.

(مساله 247) براي آنکه يقين کند آرنج را کاملاً شسته، بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد.

(مساله 248) کسي که پيش از شستن صورت دستهاي خود را تا مچ شسته،در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد. واگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است.

(مساله 249) در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مي باشد و اينکه کدام شستن اول يا دوم يا سوم است. بستگي به قصد گيرنده وضو دارد، نه به تعداد دفعاتي که آب به صورت مي ريزد.

(مساله 250) بعد از شستن هر دو دست بايد جلوي سر را با تري آب وضو که در دست مانده،مسح کند و احتياط واجب آن است که با دست راست باشد هر چند لازم نيست که از بالا به پائين مسح نمايد.

(مساله 251) يک قسمت از چهار قسمت سر. که مقابل پيشاني است جاي مسح مي باشد و هر جاي اين قسمت را به هر اندازه مسح کند کافي است، اگر چه احتياط مستحب آن است که از درازا به اندازه درازاي يک انگشت و از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت بسته، مسح نمايد.

(مساله 252) لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موي جلوي سر هم صحيح است، ولي کسي که موي جلوي سر او به اندازه اي بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش مي ريزد، يا به جاهاي ديگر سر، که خارج از جلو سر است مي رسد، بايد بيخ موها را مسح کند، يا فرق سر را باز کرده، پوست سر را مسح نمايد و اگر موهائي را که به صورت مي ريزد يا به جاهاي ديگر سر مي رسد، جلوي سر جمع کند و بر آنها مسح نمايد يا بر موي جاهاي ديگر سر، که جلوي آن آمده مسح کند، باطل است.

(مساله 253) بعد از مسح سر بايد با تري آب وضو که در دست مانده، روي پاها را از سر يکي از انگشتها تا بر آمدگي روي پ، مسح کند.

(مساله 254) پهناي مسح پا به هر اندازه باشد کافي است، ولي بهتر آن است که به اندازه پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد، و بهتر از مسح تمام روي پا است.

(مساله 255) اگر در مسح پا همه را روي پا بگذارد و کمي بکشد، صحيح است.

(مساله 256) در مسح سر و روي پا بايد دست را روي آنها بکشد و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بکشد وضو باطل است، ولي اگر موقعي که دست را مي کشد سر يا پا مختصري حرکت کند، اشکال ندارد.

(مساله 257) جاي مسح بايد خشک باشد و اگر بقدري تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند، مسح باطل است. ولي اگر تري آن بقدري کم باشد که رطوبتي که بعد از مسح در آن ديده مي شود بگويند فقط از تري کف دست است. اشکال ندارد.

(مساله 258) اگر براي مسح رطوبتي در کف دست نمانده باشد، نمي تواند دست را با آب خارج تر کند، بلکه بايد از اعضاء ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد.

(مساله 259) اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مي تواند سر را با همان رطوبت مسح کند و براي مسح پاها از اعضاء ديگر وضو رطوبت بگيرد.

(مساله 260) مسح کردن از روي جوراب و کفش باطل است، ولي اگر به واسطه سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند کفش يا جوراب را بيرون آورد، مسح کردن بر آن اشکال ندارد و اگر روي کفش نجس باشد بايد چيز پاکي بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح کند.

(مساله 261) اگر روي پا نجس باشد و نتواند براي مسح، ‌آن را آب بکشد، بايد تيمم نمايد.

 

وضوي ارتماسي

(مساله 262) وضوي ارتماسي آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد يا آنها را در آب فرو برد و به قصد وضو بيرون آورده، ولي مسح با تري آن دست اشکال دارد، بنابراين دست چپ را نبايد ارتماسي شست.

(مساله 263) در وضوي ارتماسي هم بايد صورت و دستها از بالا به پائين شسته شود، پس اگر و قتي که صورت و دستها را در آب فرو مي برد قصد وضو کند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن ازآب قصد وضو کند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را زا طرف آرنج بيرون آورد.

(مساله 264) اگر وضوي بعضي از اعضاء را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي انجام دهد، اشکال ندارد.

 

دعاهائي که موقع وضو گرفتن مستحب است

(مساله 265) کسي که وضو مي گيرد مستحب است موقعي که نگاهش به آب مي افتاد بگويد: ِبسمِ اللهِ و باللهِ و الحمدلِله الذي جَعل الماءَ طهُوراً وَ لم يجَعلهُ نَجِساً و موقعي که پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد: اللهّم اجعلني منَ التوابينَ و اجعلني مِن المُتطهرينَ و در وقت مضمضه کردن يعني آب در دهان گردانيدن بگويد: اللهمّ لقنِي حُجتي يومَ القاکَ وَ اطلِق لساني بذکرکَ و در وقت استنشاق يعني آب در بيني کردن بگويد: اللُهّم لاتُحرم عَلي ريحَ الجنهِ و اجعلني ممّن يشُم ريحَها و رو حَها و طيبَها و موقع شستن رو بگويد: اللّهُم بّيض وجهي يومَ تسودُ فيه الوجوهُ و لاتُسَود وَجهي يومَ تبيضُ فيه الوُجوهُ ودر وقت شستن دست راست بخواند: اللهّم اعطني کتِابي بيَميني و الخُلد في الجنانِ بيَساري و حَاسبني حساباً يسيراً و موقع شستن دست چپ بگويد: اللهُم لاتُعطني مغلولهً الي عنُقي و اعوذُ بک مِن مقطعاتِ النيرانِ و موقعي که سر را مسح مي کند بگويد:اللّهم غَشني بِرحمتکَ و برَکاتک و عفوکَ و در وقت مسح پا بخواند: اللّهُم ثبَتني علي الصراط يومَ تزلُ فيه الاقدامُ و اجعَل سعيي فيما يرضيکَ عَني يا ذالجلالِ و الاکرامِ.

 

شرائط وضو

 شرائط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:

شرط اول – آن که آب وضو پاک با شد.

شرط دوم – آنکه مطلق باشد و معناي مطلق و مضاف در فصل آبها گذشت.

شرط سوم – آنکه آب وضو مباح باشد.

(مساله 266) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد، و اگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند.

(مساله 267) اگر غير از آب گل آلود و مضاف، آب ديگري براي وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم کند و اگر وقت دارد، احتياط واجب آن است که آب را بگذارد تا صاف و ته نشين شود و وضو بگيرد.

(مساله 268) وضو با آب غصبي و يا آبي که معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه، حرام و باطل است، ولي اگر سابقاً راضي بوده و انسان نمي داند که از رضايتش برگشته يا نه، وضو صحيح است و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاي غصبي بريزد وضوي او صحيح است.

(مساله 269) وضو گرفتن از حوض مدرسه اي که انسان نمي داند آن حوض را براي همه مردم وقف کرده اند يا براي محصلين همان مدرسه، در صورتي که معمولا مردم از آب آن وضو بگيرند، اشکال ندارد.

(مساله 270) کسي که نمي خواهد در مسجدي نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براي همه مردم وقف کرده اند يا براي کساني که در آنجا نماز مي خوانند نمي تواند از حوض آن وضو بگيرد، ولي اگر معمولا کساني هم که نمي خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو مي گيرند، مي تواند از حوض آن، وضو بگيرد.

(مساله 271) وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافر خانه ها و مانند اينها براي کساني که ساکن آنجا ها نيستند، در صورتي صحيح است که معمولا کساني هم که ساکن آنجا ها نيستند با آب آنها وضو بگيرند.

(مساله 272) وضو گرفتن در نهرهاي بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحب آن ها راضي است، اشکال ندارد ولي اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهي کند، احتياط واجب آن است که با آب آنها وضو نگيرند.

(مساله 273) اگر فراموش کند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد، صحيح است، اگر چه خودش آب را غصب کرده باشد.

شرط چهارم – آنکه ظرف آب وضو، مباح باشد.

شرط پنجم – آنکه ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد.

(مساله 274) اگر آب وضو در ظرف غصبي يا طلا يا نقره باشد و غير از آن، آب ديگري ندارد بايد تيمم کند و اگر وضو بگيرد در ظرف غصبي باطل است و در ظرف طلا يا نقره بنابر احتياط واجب بايد تيمم کند و اگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا و نقره وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد، وضوي او به احتياط واجب باطل است و در صورتي که با مشت يا چيز ديگر، آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بريزد، وضوي او صحيح است هر چند به وسيله آب برداشتن، مرتکب معصيت شده است.

(مساله 275) اگر در حوضي که مثلا يک آجر يا سنگ آند غصبي است، وضو بگيرد صحيح است، ولي اگر وضوي او تصرف در غصب حساب شود. گناهکار است.

(مساله 276) اگر در صحن يکي از امامان يا امامزادگان که سابقا قبرستان بوده، حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند که زمين صحن را براي قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.

(مساله 277) اگر پيش از تمام شدن وضو، جائي را که شسته يا مسح کرده نجس شود، وضو صحيح است.

(مساله 278) اگر غير از اعضاء وضو جائي از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نکرده باشد، احتياط مستحب آن است که اول آن را تطهير نکرده باشد، احتياط مستحب آن است که اول آن تطهير کند بعد وضو بگيرد.

(مساله 279) اگر يکي از اعضاءوضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پيش از وضو آنجا را آب کشيده يا نه. چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده وضو باطل است و اگر مي داند ملتفت بوده، يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه وضو صحيح است، و در هر صورت جائي را که نجس بوده بايد آب کشيد.

(مساله 280) اگر در صورت يا دستها بريدگي يا زخمي است که خون آن بند نمي آيد، و آب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب کر يا جاري فرو برد و قدري فشار دهد که خون بند بيايد، و انگشت خود را روي زخم يا بريدگي در زير آب از بالا به پائين بکشد تا آب بر آن جاري شود.

شرط هفتم – آنکه وقت براي وضو و نماز کافي باشد.

(مساله 281) هر گاه وقت بقدري تنگ باشد که اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده مي شود، بايد تيمم کند ولي اگر براي وضو و تيمم يک اندازه وقت لازم باشد بايد وضو بگيرد.

(مساله 282) کسي که د ر تنگي وقت نماز بايد تيمم کند، اگر به جاي تيمم وضو بگيرد صحيح است چه براي آن نماز وضو بگيرد يا براي کار ديگر.

شرط هشتم – آ نکه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد، و اگر براي خنک شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد، باطل است.

(مساله 283) لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولي بايد در تمام وضو متوجه باشد که وضو مي گيرد، بطوري که اگر از او بپرسند چه مي کني ؟ بگويد وضو مي گيرم.

شرط نهم- آنکه وضو را به ترتيبي که گفته شد بجا آورد، يعني اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و بايد پاي راست را پيش از پاي چپ مسح کند و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است.

شرط دهم- آنکه کارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد.

(مساله 284) اگر بين وضو بقدري فاصله شود که وقتي مي خواهد جائي را بشويد يا مسح کند، رطوبت جاهائي که پيش از آن شسته يا مسح کرده خشک شده باشد، وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جائي که جلوتر از محلي است که مي خواهد بشويد يا مسح کند، خشک شده باشد مثلاً موقعي که مي خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت تر باشد، وضو صحيح است.

(مساله 285) اگر کارهاي وضو را پشت سر هم به جا آورد ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشک شود، وضوي او صحيح است.

(مساله 286) راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوي او صحيح است.

شرط يازدهم- آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد، وضو باطل است.

(مساله 287) کسي که نمي تواند وضو بگيرد بايد نائب بگيرد که او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتي که بتواند بايد بدهد، ولي خود او نيت وضو کند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد نائبش دست او را بگيرد و به جاي مسح او بکشد، و اگر اين هم ممکن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت، سر و پاي او را مسح بکند.

(مساله 288) هر کدام از کارهاي وضو را که مي تواند به تنهائي انجام دهد، نبايد در آن کمک بگيرد.

شرط دوازدهم – آنکه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.

(مساله 289) کسي که مي ترسد که اگر وضو بگيرد، مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند نبايد وضو بگيرد. بلکه اگر نداند که آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد. و بعد بفهمد ضرر داشته، احتياط واجب آن است که تيمم کند و با آن وضو نماز نخواند و اگر با آن وضو نمازي بجاآورده، دوباره آن را انجام دهد.

(مساله 290) اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمي وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار، وضو بگيرد.

شرط سيزدهم – آنکه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد.

(مساله 291) اگر مي داند چيزي به اعضاء وضو چسبيده ولي شک دارد که از رسيدن آب جلوگيري مي کند يا نه، بايد آن را برطرف کند يا آب را به زير آن برساند.

(مساله 292) اگر زير ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو آن چرک را بر طرف کنند، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرک زير مقداري را که از معمول بلندتر است. برطرف نمايند.

(مساله 293) اگر درصورت ودستها وجلوي سر وروي پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود، شستن و مسح روي آن کافي است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلکه اگر پوست يک قسمت آن کنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتي که کنده نشده برساند، ولي چنانچه پوستي که کنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود، بايد آن را قطع يا آب را به زير آن برساند.

(مساله 294) اگر انسان شک کند که به اعضاي وضوي او چيزي چسبيده يا نه چنانچه احتمال او درنظر مردم بجا باشد مثل آنکه بعد ازگل کاري،شک کند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسي کند يا بقدري دست بمالد که اطمينان پيدا کند که اگر بوده بر طرف شده يا آب به زير آن رسيده است.

(مساله 295) جائي را که بايد شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد، اگر چرک آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد، و همچنين است اگر بعد از گچ کاري و مانند آن چيز سفيدي که جلوگيري از رسيدن آب به پوست نمي نمايد بر دست بماند، ولي اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه، بايد آنها را بر طرف کند.

(مساله 296) اگر پيش از وضو بداند که در بعضي از اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه وضوي او صحيح است، ولي اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

(مساله 297) اگر در بعضي از اعضاء وضو مانعي باشد که گاهي آب به خودي خود زير آن مي رسد و گاهي نمي رسد و انسان بعد از وضو شک کند که آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، واجب است، دوباره وضو بگيرد.

(مساله 298) اگر بعد از وضو چيزي که مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوي او صحيح است، ولي اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است که دوباره وضو بگيرد.

(مساله 299) اگر بعد از وضو شک کند چيزي که مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.

 

احکام وضو

(مساله 300) کسي که در کارهاي وضو و شرائط آن مثل پاک بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شک مي کند، بايد به شک خود اعتنا نکند.

(مساله 301) اگر شک کند که وضوي او باطل شده يا نه. بنا مي گذارد که وضوي او باقي است، ولي اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتي از او بيرون آيد که نداند بول است يا چيز ديگر، وضوي او باطل است.

(مساله 302) کسي که شک دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.

(مساله 303) کسي که شک ميداند وضو گرفته و حدثي هم از او سر زده، مثلاً بول کرده، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد، و اگر در بين نماز است، بايد نماز را بشکند و وضو بگيرد و اگر بعد از نماز است بايد وضو بگيرد و بنابر احتياط واجب نمازي را که خوانده دوباره بخواند.

(مساله 304) اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته يا نه نماز او صحيح است، ولي بايد براي نماز هاي بعد وضو بگيرد.

(مساله 305) اگر در بين نماز شک کند که وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.

(مساله 306) اگر بعد از نماز شک کند، که قبل از نماز وضوي او باطل شده يا بعد از نماز نمازي که خوانده صحيح است.

(مساله 307) اگر انسان مرضي دارد که بول او قطره قطره مي ريزد يا نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري کند، چنانچه يقين دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي کند، بايد نماز را در وقتي که مهلت پيدا مي کند بخواند و اگر مهلت او به مقدارکارهاي واجب نماز است، بايد در وقتي که مهلت داردفقط کارهاي واجب نماز را بجا آورد و کارهاي مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نمايد.

(مساله 308) اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمي کند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مي شود، وضوي اول کافي است ولي چنانچه مرضي دارد که در بين نماز چند مرتبه غائط از او خارج مي شود که اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست، بايد ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد، وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند.

(مساله 309) کسي که غائط پي در پي از او خارج مي شود که وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي سخت است، اگر بتواند مقداري از نماز را با وضو بخواند، بايد براي هر نماز يک وضو بگيرد.

(مساله 310) کسي که بول پي در پي از او خارج مي شود، اگر بين دو نماز قطره بولي از او خارج نشود مي تواند با يک وضو هر دو نماز را بخواند و قطره هايي که بين تنماز خارج مي شود، اشکال ندارد.

(مساله 311) کسي که بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، مي تواند چند نماز را با يک وضو بخواند، مگر اختياراً بول يا غائط کند يا چيز ديگري که وضو را باطل مي کند، پيش آيد.

(مساله 312) اگر مرضي دارد که نمي تواند از خارج شدن باد جلوگيري کند، بايد به وظيفه کساني که نمي توانند از بيرون آمدن غائط خودداري کنند، عمل نمايد.

(مساله 313) کسي که غائط پي در پي ا ز او خارج مي شود، بايد براي هر نمازي وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود، ولي براي بجا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط که بايد بعد از نماز انجام داد، در صورتي که آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.

(مساله 314) کسي که بول او قطره قطره مي ريزد بايد براي نماز به وسيله کيسه اي که در آن، پنبه يا چيز ديگري است که از رسيدن بول به جاهاي ديگر جلوگيري مي کند، خود را حفظ نمايد. واحتياط واجب آن است که پيش از هر نماز مخرج بول را که نجس شده آب بکشد، و نيز کسي که نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري کند، چنانچه ممکن باشد بايد به مقداري نماز از رسيدن غائط به جاهاي ديگر جلوگيري نمايد. و احتياط واجب آن است که اگر مشقت ندارد، براي هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.

(مساله 315) کسي که نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري کند، در صورتي که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيري نمايد، اگر چه خرج داشته باشد. بلکه اگر مرض او به آساني معالجه شود، احتياط واجب آن است که خودرا معالجه نمايد.

(مساله 316) کسي که نمي تواند ازبيرون آمدن بول وغائط خودداري کند، بعد از آنکه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهائي را که در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد. ولي اگر در بين وقت نماز، مرض او خوب شود، بايد نمازي را که در آن وقت خوانده، دوباره بخواند.

 

چيزهائي که بايد براي آنها وضو گرفت

(مساله 317) براي شش چيز بايد وضو گرفت:

اول:براي نمازهاي واجب غير از نماز ميت.

دوم: براي سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثي از او سر زده مثلاً بول کرده باشد، ولي براي سجده سهو واجب نيست وضو بگيرد.

سوم: براي طواف واجب خانه کعبه.

چهارم: اگر نذر يا عهد کرده يا قسم خورده باشد که وضو بگيرد.

پنجم: اگر نذر کرده باشد که جائي از بدن خود را به خط قرآن برساند.

ششم: براي آب کشيدن قرآني که نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، درصورتي که مجبور باشد دست ياجاي ديگر بدن خود رابه خط قرآن برساند، ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد، بايد بدون اينکه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بکشد و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداري کند.

(مساله 318) مّس نمودن خط قرآن، يعني رساندن جائي از بدن به خط قرآن براي کسي که وضو ندارد حرام است. ولي اگر قرآن را به زبان فارسي يا به زبان ديگر ترجمه کنند، مس آن اشکال ندارد.

(مساله 319) جلوگيري بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست، ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيري کنند.

(مساله 320) کسي که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زباني نوشته شده باشد مس نمايد. و مس اسم مبارک پيغمبر و امام و حضرت زهرا(عليهم السلام) هم اگر هتک و بي احترامي باشد، حرام است. و بنابر احتياط مستحب چنانچه بي احترامي هم نباشد، مّس ننمايد.

(مساله 322) کسي که يقين دارد وقت داخل شده، اگر نيّت وضوي واجب کند و بعد از وضو بفهد وقت داخل نشده، وضوي او صحيح است.

(مساله 323) مستحب است انسان براي نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان(عليهم السلام) وضو بگيرد، و همجچنين براي همراه داشتن قرآ ن و خواندن و نوشتن آن و نيز براي مس حاشيه قرآن و براي خوابيدن، وضو گرفتن مستحب است و نيز مستحب است کسي که وضو دارد دوباره وضو بگيرد و اگر براي يکي از اين کارها وضو بگيرد، هر کاري را که بايد با وضو انجام داد، مي تواند بجا آورد مثلاً مي تواند با آن وضو نماز بخواند.

 

چيزهائي که وضو را باطل مي کند

(مساله 324) هفت چيز وضو را باطل مي کند:

اول: بول

دوم:غائط

سوم: باد معده و روده که از مخرج غائط خارج مي شود.

چهارم: خوابي که به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود ولي اگر چشم نبيند و چشم گوش بشنود وضو باطل نمي شود.

پنجم: چيزهائي که عقل را از بين مي برد مانند ديوانگي و مستي و بيهوشي.

ششم: اسستحاضه زنان که بعداً گفته مي شود.

هفتم: کاري که براي آن بايد غسل کرد، مانند جنابت.

 

احکام وضوي جبيره

چيزي که با آن زخم و شکسته را مي بندند و دوائي که روي زخم و مانند آن مي گذارند، جبيره ناميده مي شود.

(مساله 325) اگر در يکي از جاهاي وضو، زخم يا دمل يا شکستگي باشد. چنانچه روي آن باز است و براي آن ضرر ندارد، بايد بطور معمول وضو گرفت.

(مساله 326) اگر زخم يا دمل يا شکستگي در صورت و دستها باشد و روي آن باز باشد و آب ريختن روي آن ضرر داشته باشد. اگر اطراف آن را بشويد کافي است. ولي چنانچه کشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، بهتر آن است که دست تر بر آن بکشد و بعد پارچه پاکي روي آن بگذارد و دست تر را روي پارچه هم بکشد. و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمي شود آب کشيد، بايد اطراف زخم را بطوري که در وضو گفته شد، از بالا به پائين بشويد و بنابر احتياط مستحب پارچه پاکي روي زخم بگذارد و دست تر روي آن بکشد، و اگر گذاشتن پارچه ممکن نيست، شستن اطراف زخم کافي است و در هر صورت تيمم لازم نيست.

(مساله 327) اگر زخم يا دمل يا شکستگي در جلوي سر يا روي پاها باشد و روي آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح کند، بايد پارچه پاکي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو که در دست مانده مسح کند، بنابر احتياط مستحب تيمم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، بايد به جاي وضو تيمم کند و بهتر است يک وضو و بدون مسح هم بگيرد.

(مساله 328) اگر روي دمل يا زخم يا شکستگي بسته باشد، چنانچه باز کردن آن ممکن است و زحمت و مشقت هم ندارد و آب هم براي آن ضرر ندارد، بايد روي آن را باز کند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، يا جلوي سر و روي پاها.

(مساله 329) اگر زخم يا دمل يا شکستگي در صورت يا دستها و بشود روي آن را باز کرد، چنانچه ريختن آب روي آن ضرر داردو کشيدن تر ضرر ندارد، واجب است که دست تر روي آن بکشد.

(مساله 330) اگر نمي شود روي زخم را باز کرد ولي زخم و چيزي که روي آن گذاشته پاک است و رسانيدن آب به زخم ممکن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد، بايد آب را به روي زخم برساند، و اگر زخم يا چيزي که روي آن گذاشته نجس است، چنانچه آب کشيدن آن و رساندن آب به روي زخم بدون زحمت و مشقت ممکن باشد، بايد آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتي که آب براي زخم ضرر دارد، يا آنکه رساندن آب به روي زخم ممکن نيست، يا زخم نجس است و نمي شود، آن را آب کشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاک است روي آن را مسح کند، و اگر جبيره نجس است يا نمي شود روي آن را دست تر کشيد، مثلاً دوائي است که به دست مي چسبد، پارچه پاکي را بطوري که جزء جبيره حساب شود، روي آن بگذارد و دست تر آن بکشد، و اگر اين هم ممکن نيست احتياط واجب آن است که وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد.

(مساله 331) اگر جبيره تمام صورت يا تمام يکي از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد، بايد وضوي جبيره اي بگيرد.

(مساله 332) اگر جبيره تمام يا بيشتر اعضاء وضو را گرفته باشد نيز بايد وضوي جبيره اي بگيرد.

(مساله 333) کسي که در کف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن کشيده است، بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح کند.

(مساله 334) اگرجبيره تمام پهناي روي پا را گرفته،ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است، بايد جاهائي که باز است روي پا را و جائي که جبيره است روي جبيره را مسح کند.

(مساله 335) اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روي پاها باشد. بايد بين آنها را مسح کند و در جاهائي که جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد.

(مساله 336) اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نيست، بايد به دستور جبيره عمل کند و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد، و اگر برداشتن جبيره ممکن است بايد جبيره را بردارد، پس اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روي پاها است اطراف ان را مسح کند و براي جاي زخم به دستور جبيره عمل نمايد.

(مساله 337) اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شکستگي نيست، ولي به جهت ديگري آب براي تمام دست و صورت ضرر دارد، بايد تيمم کند و احتياط واجب آن است که وضوي جبيره اي هم بگيرد، ولي اگر براي مقداري از دست و صورت ضرر دارد، تنها تيمم کافي است.

(مساله 338) اگر جائي از اعضاء وضو را رگ زده است و نمي تواند آن را آب بکشد يا آب براي آن ضرر دارد اگر روي آن بسته است،بايد به دستور جبيره عمل کند، و اگر معمولا باز است شستن اطراف آن کافي است.

(مساله 339) اگر درجاي وضو يا غسل چيزي چسبيده است که برداشتن آن ممکن نيست، يا بقدري مشقت دارد که نمي شود تحمل کرد بايد به دستور جبيره عمل کند.

(مساله 340) غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است، ولي بايد آن را ترتيبي بجاآورند و اگر ارتماسي انجام دهند باطل است.

(مساله 341) کسي که وظيفه او تيمم است اگر در بعضي از جاهاي تيمم او زخم يا دمل يا شکستگي باشد بايد به دستور وضوي جبيره اي تيمم جبيره اي نمايد.

(مساله 342) کسي که بايد با وضو يا غسل جبيره اي نماز بخواند، چنانچه بداند که تا آخر وقت عذر او بر طرف نمي شود، مي تواند در اول وقت نماز بخواند، ولي اگر اميد دارد که تا آخر وقت نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اي بجا آورد.

(مساله 343) اگر انسان براي مرضي که در چشم او است موي چشم خود را بچسباند، بايد تيمم نمايد و احتياط مستحب آن است که وضوي جبيره اي هم بگيرد.

(مساله 344) کسي که نمي داند وظيفه اش تيمم است يا وضوي جبيره اي، بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.

(مساله 345) نمازهائي را که انسان با وضوي جبيره اي خوانده صحيح است، و بعد از آنکه عذرش بر طرف شد، براي نمازهاي بعد هم در صورتي که وضوي او باطل نشده است نبايد وضو بگيرد، ولي اگر براي آنکه نمي دانسته تکليفش جبيره است يا تيمم، هر دو را انجام داده باشد، بايد براي نمازهاي بعد وضو بگيرد.

 

غسل جنابت

احکام جنابت

(مساله 346) به دو چيز انسان جنب مي شود: اول – جماع، دوم – بيرون آمدن مني، چه در خواب باشد يا بيداري، کم باشد يا زياد با شهوت يا بي شهوت، با اختيار باشد يا بي اختيار.

(مساله 347) اگر رطوبتي از انسان خارج شود و نداند مني است يا بول يا غير اينه، چنانچه با شهوت و جستن بيرون آورده و بعد از بيرون آمدن آن، بدن سست شده، آن رطوبت حکم مني دارد و اگر هيچ يک از اين سه نشانه يا بعضي از اينها را نداشته باشد، حکم مني ندارد. ولي در زن و مريض لازم نيست آن آب، با جستن بيرو ن آمده باشد، بلکه اگر با شهوت بيرون آمده باشد و بدن سست شود در حکم مني است.

(مساله 348) اگر از مردي که مريض نيست آبي بيرون آيد که يکي از سه نشانه را که در مساله پيش گفته شد داشته باشد و نداند نشانه هاي ديگري را داشته يا نه، چنانکه پيش از بيرون آمدن آن آب وضو نداشته، بايد وضو بگيرد.

(مساله 349) مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن مني بول کند، و اگر بول نکند و بعد از غسل رطوبتي از او بيرون آيد، که نداند مني است يا رطوبت ديگر، حکم مني دارد.

(مساله 350) اگر انسان جماع کند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قُبل باشد يا در دُبُر، بالغ باشد يا نابالغ اگر چه مني بيرون نيايد، هر دو جنب مي شوند و در صورتي که تا کمتر از خختنه گاه داخل شده و بطوري که داخل شدن صدق مي کند، احتياط به غسل کردن ترک نشود.

(مساله 351) اگر شک کند که به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه، بطوري که شک در صدق داخل شدن دارد، غسل بر او واجب نيست.

(مساله 352) اگر نعوذ بالله حيواني را وطي کند، يعني با او نزديکي نمايد و مني از او بيرون آيد، غسل تنها کافي است و اگر مني بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطي وضو داشته باز هم غسل تنها کافي است و اگر وضو نداشته احتياط واجب آن است که غسل کند، وضو هم بگيرد.

(مساله 353) اگر مني از جاي خود حرکت کند و بيرون نيايد، يا انسان شک کند که مني از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست.

(مساله 354) کسي که نمي تواند غسل کند ولي تيمم برايش ممکن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم مي تواند با عيال خود نزديکي کند.

(مساله 355) اگر در لباس خود مني ببيند و بداند که از خود او است و براي آن غسل نکرده، بايد غسل کند و نمازهائي را که يقين دارد، بعد از بيرون آمدن مني خوانده قضا کند، ولي نمازهائي را که احتمال مي دهد، بعد از بيرون آمدن آن مني خوانده، لازم نيست قضا نمايد.

 

 چيزهائي که بر جنب حرام است 

(مساله 356) پنج چيز بر جنب حرام است:

اول: رساندن جائي از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسم پيامبران و امامان(عليهم السلام) بطوري که در وضو گفته شد.

دوم: رفتن در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) اگر چه از يک در داخل، و از در ديگري خارج شود.

سوم: توقف در مساجد ديگر، ولي اگر از يک در داخل و از در ديگري خارج شود، يا براي برداشتن چيزي برود مانعي ندارد و احتياط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند.

چهارم: گذاشتن چيزي در مسجد.

پنجم: خواندن سوره اي که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: اول، سوره سي و دوم قرآن(الم تنزيل) دوم، سوره چهل و يکم(حم سجده) سوم، سوره پنجاه و سوم(و النجم) چهارم، سوره نود و ششم(اقرء) و اگر يک حرف ر ا به قصد يکي از اين چهار سوره هم بخواند حرام است.

 

چيزهائي که بر جنب مکروه است 

(مساله 357) نه چيز بر جنب مکروه است:

اول و دوم: خوردن و آشاميدن ولي اگر وضو بگيرد مکروه نيست.

سوم: خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هائي که سجده واجب ندارد.

چهارم: رساندن جائي از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاي قرآن.

پنجم: همراه داشتن قرآن.

ششم: خوابيدن ولي اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تيمم کند مکروه نيست.

هفتم: خضاب کردن به حنا و مانند آن.

هشتم: ماليدن روغن به بدن.

نهم: جماع کردن بعد از آنکه محتلم شده، يعني در خواب مني از او بيرون آمده است.

 

 غسل جنابت

(مساله 358) غسل جنابت بخودي خود مستحب است و براي خواندن نماز واجب و مانند آن واجب مي شود، ولي براي نماز ميت و سجده شکر و سجده هاي واجب قرآن و سجده سهو، غسل جنابت لازم نيست.

(مساله 359) لازم نيست در وقت غسل نيت کند که غسل واجب يا مستحب مي کنم و اگر فقط به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم غسل کند کافي است.

(مساله 360) اگر يقين کند وقت نماز شده ونيت غسل واجب کندبعد معلوم شود که پيش از وقت غسل کرده، غسل او صحيح است

(مساله 361) غسل را چه واجب باشد و چه مستحب به دو قسم مي شود انجام داد: ترتيبي و ارتماسي.

 

غسل ترتيبي 

(مساله 362) در غسل ترتيبي بايد به نيت غسل، اول سر و گردن بعد طرف راست، بعد طرف چپ بدن را بشويد، و اگر عمدا يا از روي فراموشي يا به واسطه نداستن مساله به اين ترتيب عمل نکند، غسل او باطل است.

(مساله 363) نصف ناف و نصف عورت را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد، بلکه بهتر است تمام ناف وعورت با هر دو طرف شسته شود.

(مساله 364) براي آنکه يقين کند هر سه قسمت يعني سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملا غسل داده، بايد هر قسمتي را که مي شويد مقداري از قسمتهاي ديگر را هم با آن قسمت بشويد.

(مساله 365) اگر بعد از غسل بفهمد جائي از بدن را نشسته و نداند کجاي بدن است، بايد دوباره غسل کند.

(مساله 366) اگر بعد از غسل بفهمد مقداري از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافي است. و اگر از طرف راست باشد بايد بعد از شستن آن مقدا ر دوباره طرف چپ را بشويد. و اگر از سر و گردن باشد بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.

(مساله 367) اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقداري از طرف چپ شک کند، شستن همان مقدار کافي است. ولي اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ، در شستن طرف راست يا مقداري از آن شک کند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر وگردن يا مقداري از آن شک نمايد، نبايد اعتنا کند.

 

غسل ارتماسي 

(مساله 368) در غسل ارتماسي اگر به نيت غسل ارتماسي به تدريج در آب فرورود تا تمام بدن زير آب رود، غسل صحيح است و احتياط آن است که يک دفعه زير آب رود.

(مساله 369) در غسل ارتماسي اگر همه بدن زير آب باشد و بعد از نيت غسل، بدن را حرکت دهد، غسل او صحيح است.

(مساله 370) اگر بعد از غسل ارتماسي بفهد به مقداري از بدن آب نرسيده، چه جاي آن را بداند يا نداند، بايد دوباره غسل نمايد.

(مساله 371) اگر براي غسل ترتيبي وقت ندارد و براي ارتماسي وقت دارد، بايد غسل ارتماسي کند.

(مساله 372) کسي که روزه واجب گرفته يا براي حج يا عمره احرام بسته، نمي تواند غسل ارتماسي کند، ولي اگر از روي فراموشي غسل ارتماسي کند، صحيح است. 

 

احکام غسل کردن

(مساله 373) در غسل ارتماسي بايد تمام بدن پاک باشد، ولي در غسل ترتيبي پاک بودن تمام بدن نجس باشد و هر قسمتي را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد، کافي است.

(مساله 374) عرق جنب از حرام نجس نيست و کسي که از حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل کند، صحيح است.

(مساله 375) اگر در غسل به اندازه سر موئي از بدن نشسته بماند، غسل باطل است، ولي شستن جاهائي از بدن که ديده نمي شود مثل توي گوش و بيني، واجب نيست.

(مساله 376) جائي را که شک دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن، شستن آن لازم نيست، ولي احتياط در شستن است.

(مساله 377) اگر سوراخ جاي گوشواره و مانند آن بقدري گشاد باشد که داخل ‌آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود، شستن داخل آن لازم نيست.

(مساله 378) چيزي را که مانع رسيدن آب به بدن است، بايد برطرف کند و اگر پيش از آنکه يقين کند، برطرف شده غسل نمايد، غسل او باطل است.

(مساله 379) اگر موقع غسل شک کند چيزي که مانع از رسيدن آب باشد، در بدن او هست يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد وارسي کند تا مطمئن شود که مانعي نيست.

(مساله 380) در غسل بايد موهاي کوتاهي را که جزء بدن حساب مي شود، بشويد و بنابر احتياط شستن موهاي بلند هم لازم مي باشد.

(مساله 381) تمام شرط هائي که براي صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبي نبودن آن، در صحيح بودن غسل هم شرط است. ولي در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پائين بشويد و نيز در غسل ترتيبي لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد، بلکه اگر بعد از شستن سر و گردن مقداري صبر کند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتي طرف چپ را بشويد، اشکال ندارد. ولي کسي که نمي تواند ازبيرون آمدن بول و غائط خودداري کند، اگر به اندازه اي که غسل و نماز بخواند بول و غائط از او بيرون نمي آيد. چنانچه وقت تنگ باشد، بايد هر قسمت را فورا بعد از قسمت ديگر غسل دهد و بعد از غسل هم فورا نما ز بخواند. و همچنين است حکم زن مستحاضه که بعدا گفته مي شود.

(مساله 382) کسي که قصد دارد پول حمامي را ندهد يا بدون اين که بداند حمامي راضي است بخواهد نسيه بگذارد، اگر چه بعد حمامي را راضي کند، غسل او باطل است. ولي اگر از راضي نبودن حمامي غافل باشد و قربه الي الله غسل کند، در اين صورت غسل او صحيح است و ضامن اجره المثل براي حمامي است.

(مساله 383) اگر حمامي راضي باشد که پول حمام نسيه بماند، ولي کسي که غسل مي کند قصدش اين باشد که طلب او را ندهد، يا از مال حرام بدهد، غسل او اشکال دارد.

(مساله 384) اگر بخواهد پول حرام يا پولي که خمس آن را نداده به حمامي بدهد، غسل او باطل است.

(مساله 385) اگر مخرج غائط را در آب خزينه تطهير کند و پيش از غسل شک کند که چون در خزينه تطهير کرده حمامي به غسل کردن او راضي است يا نه، غسل او باطل است، مگر اينکه پيش از غسل حمامي را راضي کند.

(مساله 386) اگر شک کند که غسل کرده يا نه بايد غسل کند، ولي اگر بعد از غسل شک کند، که غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.

(مساله 387) اگر در بين غسل، حدث اصغر از او سر زند مثلا بول کند، غسل باطل نمي شود ولي بعد از غسل براي نماز وضو بگيرد.

(مساله 388) هر گاه به خيال اينکه به اندازه غسل و نماز وقت دارد براي نماز غسل کند اگر چه بعد از غسل بفهمد که به اندازه غسل وقت نداشته، غسل او صحيح است.

(مساله 389) کسي که جنب شده اگر شده اگر شک کند غسل کرده يا نه، نمازهائي را که خوانده است صحيح است، ولي براي نمازهاي بعد بايد غسل کند.

(مساله 390) کسي که چند غسل بر او واجب است مي تواند به نيت همه آنها يک غسل بجا آورد، يا آنها را جدا جدا انجام دهد، ولي اگر در بين آنها غسل جنابت باشد و به قصد آن غسل کند، غسلهاي ديگر ساقط مي شود.

(مساله 391) کسي که جنب است اگر بر جائي از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند بايد آب را طوري به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.

(مساله 392) کسي که غسل جنابت کرده نبايد براي نماز وضو بگيرد، بلکه با غسلهاي ديگر واجب غير از غسل استحاضه متوسطه و همچنين با غسلهاي مستحب که در ضمن مساله 645 تا بند 9 ذکر شده است نيز مي تواند بدون وضو نماز بخواند، اگرچه احتياط مستحب آن است که وضو هم بگيرد. 

 

غسل استحاضه

استحاضه

يکي از خونهائي که از زن خارج مي شود، خون استحاضه است و زن را در موقع ديدن خون استحاضه، مستحاضه مي گويند.

(مساله 393) خون استحاضه در بيشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مي آيد و غليظ هم نيست، ولي ممکن است گاهي سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.

(مساله 394) استحاضه سه قسم است: قليله، متوسطه و کثيره، استحاضه قليله آن است که خون در پنبه اي که زن داخل فرج مي نمايد، نفوذ نکند و از طرف ديگر ظاهر نشود، استحاضه متوسطه آن است که خون در پنبه فرو رود و از طرف ديگر ظاهر شود ولي به دستمالي که معمولا زنها براي جلوگيري از خون مي بندند جاري نشود، استحاضه کثيره آن است که خون از پنبه به دستمال، جاري شود.

 

احکام استحاضه 

(مساله 395) در استحاضه قليله بايد زن براي هرنماز يک وضو بگيرد و پنبه را عوض کند يا آب بکشد و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده، آب بکشد.

(مساله 396) در استحاضه متوسطه بايد زن براي نماز صبح غسل کند و تا صبح ديگر براي نمازهاي خود کارهاي استحاضه قليله را که در مساله پيش گفته شد انجام دهد و اين در صورتي است که استحاضه متوسطه پيش از نماز ظهر يا بين آن حاصل شود بايد براي نماز ظهر غسل کند و به همين طور پيش از هر نماز يا بين هر نمازي که استحاضه متوسطه شد، بايد براي آن غسل کند و اگر عمداً يا از روي فراموشي براي نماز صبح غسل نکند بايد براي نماز ظهر و عصر غسل کند و اگر براي ظهر و عصر غسل نکند بايد پيش از نماز مغرب و عشاء غسل نمايد چه آنکه خون بيايد يا قطع شده باشد.

(مساله 397) در استحاضهکثيره علاوه بر کارهاي استحاضه متوسطه که در مساله پيش گفته شد بايد هر نماز دستمال را عوض کند، يا آب بکشد و يک غسل براي ظهر و عصر و يکي براي نماز مغرب و عشاء بجا آورد و بين نماز ظهر و عصر فاصله بيندازد، بايد براي نماز عصر دوباره غسل کند و نيز اگر بين نماز مغرب و عشا فاصله بيندازد بايد براي نماز عشادوباره غسل نمايد،واقوي اين است که دراستحاضهکثيره غسل ازوضوکفايت ميکند.

(مساله 398) اگر خون استحاضه پيش از وقت نماز هم بيايد اگر چه زن براي آن خون وضو و غسل را انجام داده باشد بنابر احتياط واجب، بايد در موقع نماز وضو و غسل را بجا آورد.

(مساله 399) مستحاضه متوسط که بايد وضو بگيرد و غسل کند هر کدام را اول بجا آورد صحيح است، ولي بهتر آن است که اول وضو بگيرد و مستحاضه کثيره اگر بخواهد وضو بگيرد بايد قبل از غسل، وضو بگيرد.

(مساله 400) اگر استحاضه قليله زن بعد از نماز صبح متو سطه شود، بايد براي نماز ظهر و عصر غسل کند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود بايد نماز مغرب و عشا غسل نمايد.

(مساله 401) اگر استحاضه قليله يا متوسطه زن بعد از نماز صبح کثيره شود بايد براي ظهر و عصر يکغسل و براي نماز مغرب و عشا غسل ديگري بجا آورد و اگر بعد از نماز ظهر و عصر کثيره شود، بايد براي نماز مغرب و عشا غسل نمايد.

(مساله 402) مستحاضه کثيره يا متوسطه اگر پيش ا ز داخل شدن وقت نماز براي نماز غسل کند، غسل او باطل است، بلکه اگر نزديک اذان صبح براي نماز شب غسل کند و نماز شب را بخواند احتياط واجب آن است که بعد از داخل شدن، دوباره غسل و وضو را بجا آورد.

(مساله 403) زن مستحاضه براي هر نمازي غير از نماز يوميه که حکم آن گذشت که واجب باشد چه مستحب، بايد وضو يگيرد و نيز اگر بخواهد نمازي را که خوانده احتياطاً دوباره بخواند، يا بخواهد نمازي را که تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند بايد تمام کارهائي را که براي استحاضه گفته شد انجام دهد، ولي براي خواندن نماز احتياط وسجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بجا آورد، لازم نيست کارهاي استحاضه را انجام دهد.

(مساله 404) زن مستحاضه بعد از آنکه خونش قطع شد، فقط براي نماز اولي که مي خواند، بايد کارهاي استحاضه را انجام دهد و براي نمازهاي بعد لازم نيست.

(مساله 405) اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعي که مي خواهد نماز بخواند، بنابر احتياط واجب، مقداري پنبه داخل فرج نمايد و کمي صبر کند و بيرون آورد و بعد از آنکه فهميد استحاضه او کدام يک از آن سه قسم است کارهائي را که براي آن قسم دستور داده شده انجام دهد، ولي اگر بداند تا وقتي که مي خواهد نماز بخواند استحاضه او تغيير نمي کند، پيش از داخل شدن وقت هم مي تواند خود را وارسي نمايد.

(مساله 406) زن مستحاضه اگر پيش از آنکه خود را وارسي کند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته باشد و به وظيفه خود عمل کرده مثلا استحاضه اش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است و اگر قصد و به وظيفه قليله رفتار کرده، نماز او باطل است.

(مساله 407) زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسي نمايد، بايد به آنچه مسلماً وظيفه اوست عمل کند، مثلاً اگر نمي داند استحاضه او قليله است يا متوسطه، بايد، کارهاي استحاضه قليله را انجام دهد و اگر نمي داند متوسطه است يا کثيره، بايد کارهاي استحاضه متوسطه را انجام دهد، ولي اگر بداند سابقاً کدام يک از آن سه قسم بوده، بايد به وظيفه همان قسم رفتار نمايد.

(مساله 408) اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نمي شود و اگر بيرون بيايد هر چند کم باشد وضو و غسل را به تفصيلي که گذشت، باطل مي کند.

(مساله 409) زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسي کند و خون نبيند اگر چه بداند دوباره خون مي آيد، با وضوئي که دارد مي تواند نماز بخواند.

(مساله 410) زن مستحاضه اگر بداند از وقتي که مشغول وضو يا غسل شده خوني از او بيرون نيامده و تا بعد از نماز هم خون در داخل فرج نيست و بيرون نمي آيد، مي تواند 1خواندن نماز را تاخير بيندازد.

(مساله 411) اگر مستحاضه بداند که پيش از گذشتن وقت نماز بکلي پاک مي شود، يا به اندازه خواندن نماز خون بند مي آيد، بايد صبر کند و نماز را در وقتي که پاک است بخواند.

(مساله 412) اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند که اگر نماز را تاخير بيندازد به مقداري که وضو و غسل و نماز را بجا آورد بکلي پاک مي شود، بايد نماز را تاخير بيندازد و موقعي که بکلي پاک شد دوباره وضو و غسل را بجا آورد و نماز را بخواند و اگر وقت نماز تنگ شد لازم نيست وضو و غسل را دوباره بجا آورد، بلکه با و ضو و غسلي که دارد مي تواند نماز بخواند.

(مساله 413) مستحاضه کثيره و متوسطه وقتي بکلي از خون پاک شد بايد غسل کند، ولي اگر بداند از وقتي که براي نماز پيش مشغول غسل شده، ديگر خون نيامده، لازم نيست دوباره غسل نمايد.

(مساله 414) مستحاضه قليله بعد از وضو و مستحاضه متوسطه بعد از غسل و وضو و مستحاضه کثيره بعد از غسل بايد فوراً مشغول نماز شود، ولي گفتن اذان و اقامه و خواندن دعا هاي قبل از نماز اشکال ندارد، و در نماز هم مي تواند کارهاي مستحب مثل قنوت و غير آن را بجا آورد.

(مساله 415) زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل کند و بلافاصله مشغول نماز شود، ولي اگر خون در داخل فضاي فرج نيايد غسل لازم نيست.

(مساله 416) اگر خون استحاضه زن جريان داشته باشد و قطع نشود، چنائچه براي او ضرر ندارد، بايد پيش از غسل و بعد از آن به و سيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيري کند، ولي اگر هميشه جريان ندارد فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيري نمايد و چنانچه کوتاهي کند و خون بيرون آيد، بايد دوباره غسل کند و وضو هم بگيرد و اگر نماز هم خوانده بايد دوباره بخواند.

(مساله 417) اگر در موقع غسل، خون قطع نشود غسل صحيح است، ولي اگر در بين غسل، استحاضه متوسطه کثيره شود واجب است چنانچه مشغول غسل ترتيبي بوده همان را از سر بگيرد و اگر مشغغول غسل ارتماسي بوده، بهتر آن است که همان را دوباره انجام دهد.

(مساله 418) احتياط واجب آن است که زن مستحاضه در تمام روزي که روزه است به مقداري که مي تواند، از بيرون آمدن خون جلوگيري کند.

(مساله 419) روزه زن مستحاضه اي که غسل بر او واجب مي باشد، در صورتي صحيح است که غسلهائي را که براي نمازهاي روزش، واجب است انجام دهد و نيز بنابر احتياط واجب غسل نماز مغرب و عشاي شبي را که مي خواهد فرداي آن را روزه بگيرد بجا آورد، ولي اگر براي نماز مغرب و عشا غسل نکند و براي خواندن نماز شب پيش از اذان صبح غسل نمايد و در روز هم غسلهائي را که براي نمازهاي روزش واجب است بجا آورد، روزهاو صحيح است.

(مساله 420) اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود وتا غروب غسل نکند روزه او صحيح است.

(مساله 421) اگر استحاضه قليله زن پيش از نماز، متوسطه يا کثيره شود بايد کارهاي متوسطه يا کثيره را گفته شد انجام دهد و اگر استحاضه متوسطه کثيره شود بايد کارهاي استحاضه کثيره را انجام دهد و چنانچه براي استحاضه متوسطه غسل کرده باشد فايده ندارد و بايد دوباره براي غسل کند.

(مساله 422) اگر دربين نماز، استحاضه متوسطه زن کثيره شود، بايد نماز را بشکند و براي استحاضه کثيره غسل کند و کارهاي ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند و بنابر احتياط استحبابي، قبل از غسل وضو بگيرد و اگر براي غسل وقت ندارد بايد عوض آن تيمم کند، اگر براي تيمم نيز وقت ندارد نمي تواند نماز را بشکند و بايد نماز را تمام کند و بنابر احتياط واجب قضا نمايد و همچنين است اگر دربين نماز استحاضه قليله او متوسطه يا کثيره شود، مگر اينکه غسل استحاضه متوسطه باشد که کفايت از او وضو نمي کند، چنانچه گذشت.

(مساله 423) اگر در بين نماز خون بند بيايد و استحاضه نداند که در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بايد وضو و غسل و نماز را دوباره بجا آورد.

(مساله 424) اگر استحاضه کثيره زن متوسطه شود، بايد براي نماز اول عمل کثيره و براي نمازهاي بعد عمل متوسطه را بجا آورد. مثلاً اگر پيش از نماز ظهر استحاضه کثيره متوسطه شود، بايد براي نماز ظهر وضو گرفته و غسل کند و براي نماز عصر ومغرب و عشا فقط وضو بگيرد، ولي اگر بر اي نماز ظهر غسل نکند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد بايد براي نماز عصر غسل نمايد و اگر براي عصر هم غسل نکند بايد براي نماز مغرب غسل کند و اگر براي آن هم غسل نکند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشد، بايد براي عشا غسل نمايد.

(مساله 425) اگر پيش از هر نماز، خون مستحاضه کثيره قطع شود و دوباره بيايد، براي هر نماز بايد يک غسل بجا آورد، ولي اگر بعد از غسل و پيش از نماز قطع شود چنانچه وقت تنگ باشد که نتواند غسل کند و نماز را در وقت بخواند با همان غسل مي تواند نماز را بخواند و همين طور است حکم وضو.

(مساله 426) اگر استحاضه کثيره قليله شود، بايد براي نماز اول عمل کثيره و براي نمازهاي بعد عمل قليله را انجام دهد و نيز اگر استحاضه متوسطه قليله شود بايد براي نماز اول، عمل متوسطه و براي نمازهايبعد عمل قليله را بجا آورد.

(مساله 427) اگر مستحاضه يکي از کارهائي را که بر او واجب مي باشد حتي عوض کردن پنبه را ترک کند، نمازش باطل است.

(مساله 428) مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز کاري انجام دهد که شرط آن وضو داشتن است. مثلاً بخواهد از بدن خود را به خط قرآن برساند بايد وضو بگيرد و وضوئي که قبلاً براي نماز گرفته بنابر احتياط واجب، کافي نيست.

(مساله 429) رفتن در مسجد مکه و مدينه و توقف در ساير مساجد و خواندن سوره اي که جده واجب دارد براي زن مستحاضه اشکال ندارد، ولي نزديکي شوهر با او در صورتي حلال مي شود که غسل کند، اگر چه کارهاي ديگري را که براي نماز واجب است، مثل وضو و عوض کردن پنبه و دستمال انجام نداده باشد و بنابر احتياط واجب زن مستحاضه متوسطه و کثيره تا هنگامي که بکلي پاک نشده اند، خط قرآن را مس نکنند.

(مساله 430) اگر زن در استحاضه کثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز جائي از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد در متوسطه غسل کند و وضو هم بگيرد ودر کثيره تنها غسل کافي است.

(مساله 431) نماز آيات بر مستحاضه واجب است و بايد براي نماز آيات هم کارهائي را که براي نماز يوميه گفته شد، انجام دهد.

(مساله 432) هر گاه در وقت نماز يوميه نماز آيات بر مستحاضه واجب شود اگرچه بخواهد هر دو را پشت سر هم بجا آورد، بايد براي نماز آيات هم تمام کارهائي را که براي نماز يوميه او واجب است انجام دهد و احتياط واجب آن است که هر دو را با يک غسل و وضو بجا نياورد.

(مساله 433) اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، بايد براي هر نماز کارهائي را که براي نماز ادا بر او واجب است بجا آورد و بنابر احتياط واجب هر دو را با يک غسل و وضو بجا نياورد.

(مساله 434) اگر زن بداند خئني که از او خارج مي شود خون نيست و شرعاً حکم حيض و نفاس را نداند، بنابر احتياط واجب، بايد به دستور استحاضه عمل کند، بلکه اگر شک داشته باشد که خون استحاضه است با خونهاي ديگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب، بايد کارهاي استحاضه را انجام دهد.

 

غسل حيض

حيض 

(مساله 435) حيض خوني است که غالباً در هر ماه چند روزي از رحم زنها خارج مي شود. وزن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مي گويند.

(مساله 436) خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مائل به سياهي يا سرخ است و با فشار و کمي سوزش بيرون مي آيد.

(مساله 437) مشهورآن است که زنهاي سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه ميشوند يعني خون حيض نمي بينند و زنهائي که سيده نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه ميشوند. ولي اين مطلب محل تامل است و براي حقير ثابت نيست و لذا احتياط واجب، آن است که زنهاي سيده در صورتي که پس از گذشتن از سن پنجاه سالگي در ايام عادت خود، يا با نشانه هاي حيض، خون ببينند، ميان اعمالي که زن مستحاضه انجام مي دهد از قبيل خواندن نماز با کيفيتي که ذکر مي شود و چيزهائي که حائض بايد ترک کند از قبيل داخل شدن در مسجد الحرام و مسجد مدينه و مکث در مساجد ديگر تا سن 60 سالگي، جمع کنند.

(مساله 438) خوني که دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد ازيائسه شدن مي بيند، حيض نيست.

(مساله 439) زن حامله و زني که بچه شير مي دهد، ممکن است حيض ييبنند.

(مساله 440) دختري که نمي داند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خوني ببيند که نشانه هاي حيض را نداشته باشد، حيض نيست و اگر نشانه هاي حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودنش پيدا کند حيض است و معلوم مي شود نه سال او تمام شده است.

(مساله 441) زني که شک دارد يائسه شده يا نه،اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد که يائسه نشده است.

(مساله 442) مدت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمي شود، واگر مختصري هم از سه روز کمتر باشد، حيض نيست.

(مساله 443) بايد سه روز اول حيض، پشت سر هم باشد، مثلاً دو زن خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند، حيض نيست.

(مساله 444) لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر در فرج خون باشد کافي است، و چنانچه د ر بين سه روز مختصريپاک شود ومدت پاک شدن بقدري کم باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، چنانچه در بين زنها متعارف است، باز هم حيض است.

(مساله 445) لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولي بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسطهاي روز اول شروع شود ودر همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.

(مساله 446) اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهائي که خون ديده و در وسط پاک بوده، روي هم از ده روز بيشتر نشود، روزهائي هم که در وسط پاک بوده، حيض است.

(مساله 447) اگر خوني ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون دمل است يا خون حيض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ است يا طرف راست، در صورتي که ممکن باشد مقداري پنبه داخل کند و بيرون آورد، پس اگر خون از طرف چپ بيرون آيد خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است و اگر ممکن نباشد که وارسي کند در صورتي که مي داند سابق حيض بوده حيض قرار دهد و اگر دمل بوده خون دمل قرار دهد و اگر نمي داند خون حيض بوده يا دمل بايد همه چيزهائي را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادتهائي را که زن غير حائض انجام مي دهد، بجا آورد.

(مساله 448) اگر خوني ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حيض است يا زخم اگر قبلاً حيض بوده حيض و اگر پاک بوده، پاک قرار دهد و چنانچه نمي داند پاک بوده يا حيض، همه چيزهائي را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادتهائي زن غير حائض انجام مي دهد بجا آورد.

(مساله 449) اگر خوني ببيند و شک کند که خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرائط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

(مساله 450) اگر خوني ببيند که نداند خون حيض است يا بکارت، بايد خود را وارسي کند، يعني مقداري پنبه داخل فرج نمايد و کمي صبر کند، بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است و اگر به همه آن رسيده، حيض مي باشد.

 

 احکام حائض

(مساله 451) اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و بعد سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاي عادتش باشد، حيض نيست.

(مساله 452) چند چيز بر حائض حرام است:

اول: عبادتهائي که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورد شود، ولي بجا آوردن عبادتهائي که وضو و غسل و تيمم براي آنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعي ندارد.

دوم: تمام چيزهائي که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.

سوم: جماع کردن در فرج، که هم براي مرد حرام است و هم براي زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد، بلکه احتياط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و در دبر رن حائض هم وطي نکن، چون کراهت شديده دارد.

(مساله 453) جماع کردن در روزهائي هم که حيض زن قطعي نيست ولي شرعاً بايد براي خود حيض قرار دهد، حرام است. پس زني که بيشتر از ده روز خون مي بيند و بايد به دستوري که بعداً گفته مي شود روزهاي عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمي تواند در آن روز ها با او نزديکي نمايد.

(مساله 454) برمرد لازم است چنانچه گفته شد با زن خود در حال حيض در قبل نزديکي نکند و اگر نزديکي کرد مرتکب گناه شده است بايد استغفار کند، ولي دادن کفاره که ذکر مي شود بنابر احتياط مستحبي است.

(مساله 455) اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قبل جماع کند، بنابر احتياط مستحب، بايد هيجده نخود طل، کفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع کند، بايد چهار نخود و نيم بدهد، مثلاً زني که شش روز خون حيض مي بيند، اگر شوهرش در شب يا رو ز اول ودوم با او جماع کند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بيد چهار نخود ونيم بدهد.

(مساله 456) لازم نيست طلاي کفاره را سکه دار بدهد، ولي اگر بخواهد قيمت آن را بدهد بايد قيمت سکه دار بدهد.

(مساله 457) اگر قيمت طلا در وقتي که جماع کرده با وقتي که مي خواهد به فقير بدهد فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتي را که مي خواهد به فقير بدهد، حساب کند.

(مساله 458) اگر کسي هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض با زن خود جماع کند، بهتر است هر سه کفاره را که روي هم سي و يک نخود و نيم مي شود، بدهد.

(مساله 459) اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض، جماع کرده و کفاره آن را داده دوباره جماع کند بهتر است باز هم کفاره بدهد.

(مساله 460) اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند دربين آنها کفاره ندهد بهتر آن است که براي هر جماع، يک کفاره بدهد.

(مساله 461) اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتياط مستحب بايد کفاره بدهد.

(مساله 462) اگر مرد با زن حائض زنا کند يا با زن حائض نامحرمي به گمان اينکه عيال خوداو است جماع نمايد، احتياطاً کفاره بدهد.

(مساله 463) طلاق دادن زن در حال حيض، بطوري که در کتاب طلاق گفته مي شود، باطل است.

(مساله 464) اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شده ام، بايد حرف او را قبول کرد.

(مساله 465) اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.

(مساله 466) اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه، نماز او صحيح است، ولي اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازي که خوانده باطل است.

(مساله 467) بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، واجب است براي نماز و عبادتهاي ديگري که بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود غسل کند و دستور آن مثل غسل جنابت است و بهتر آن است که پيش از غسل، وضو بگيرد.

(مساله 468) بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، اگر چه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش هم مي تواند با او جماع کند، ولي احتياط مستحب آن است که پيش از غسل از جماع از جماع با او خود داري نمايد، اما کارهاي ديگري که در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن تا غسل نکند بر او حلال نمي شود.

(مساله 469) اگر آب براي وضو و غسل کافي نباشد و به انداز اي باشد که بتواند غسل کند، بايد غسل کند و بدل از وضو تيمم نمايد و اگر فقط براي وضو کافي باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر براي هيچ يک از آنها آب ندارد، بايد دو تيمم کند، يکي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.

(مساله 470) نمازهاي يوميه که زن در حاي حيض نخوانده، قضا ندارد، ولي روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد.

(مساله 471) هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند و يا احتمال دهد که اگر نماز را تاخير بيندازد حائض مي شود، بايد فوراً نماز بخواند.

(مساله 472) اگر زن نماز را تاخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام واجبات يک نماز بگذارد و حائض شود، قضاي آن نماز بر او واجب است، ولي در تندخواندن و کند خواندن و چيزهاي ديگر، بايد ملا حظه حال خود را بکند مثلاً زني که مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاي آن در صورتي واجب مي شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستوري که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براي کسي که مسافر است گذاشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافي است و نيز بايد ملاحظه تهيه شرائطي را که دارا نيست بنمايد، پسر اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يک نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است و گرنه واجب نيست.

(مساله 473) اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو ومقدمات ديگر نماز مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز يا بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند، بايد قضاي آن را بجا آورد.

(مساله 474) اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولي مي تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، اما اگر گذاشته از تنگي وقت تکليفش تيمم است، مثل آنکه آب برايش ضرر دارد، باد تيمم کند و آن نماز را بخواند.

(مساله 475) اگر زن حائض بعد از پاک شدن، شک کند که براي نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

(مساله 476) اگر به خيال اينکه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاي آن نماز را بجا آورد.

(مساله 477) مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد، تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.

(مساله 478) خواندن وهمراه داشتن قرآن ورساندن جائي از بدن به حاشيه و مابين خطهاي ققرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن براي حائض مکروه است.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/Resalehnoori/resale02.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved