بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
next page

fehrest page

back page

«احكام اجاره»

مسأله ۲۲۰۱ ـ اجاره دهنده و كسى كه چیزى را اجاره مى كند باید عاقل و بالغ باشند، و باید بر اجاره به ناحقّ اكراه نشده باشند، و اگر اكراه شدند و بعد به اجاره راضى شدند، اجاره نافذ است، و در مال خود حقّ تصرّف داشته باشند، پس اجاره دادن و اجاره كردن سفیه و مفلسى كه به حكم حاكم شرع ممنوع از تصرّف در مال خود باشد نافذ نیست، مگر به اذن و اجازه ولىّ یا طلبكاران، ولى اجاره مفلس خودش را براى كارى یا خدمتى نافذ است و محتاج به اجازه نیست.

مسأله ۲۲۰۲ ـ انسان مى تواند از طرف دیگرى وكیل شود و مال او را اجاره دهد، یا مالى را براى او اجاره كند.

مسأله ۲۲۰۳ ـ اگر ولىّ یا قیم بچّه مال او را اجاره دهد، یا خود او را اجیر دیگرى نماید، اشكال ندارد.

و اگر مدّتى از زمان بالغ شدن او را جزء مدّت اجاره قرار دهد، بعد از آن كه بچّه بالغ شد، مى تواند بقیه اجاره را به هم بزند، ولى اگر اجاره تا زمان بعد از بلوغ به جهت مصلحتى بوده كه شرعاً مراعات آن واجب است، اجاره نسبت به بعد از بلوغ نافذ، و احتیاط واجب آن است كه به اذن حاكم شرع باشد.

مسأله ۲۲۰۴ ـ بچّه صغیرى را كه ولىّ ندارد، بدون اجازه فقیه عادل نمى شود اجیر كرد، و كسى كه به فقیه عادل دسترسى ندارد، مى تواند از چند نفر مؤمن عادل اجازه بگیرد و او را اجیر نماید، و در صورت نبودن چند نفر از یك نفر هم كفایت مى كند.

مسأله ۲۲۰۵ ـ اجاره دهنده و مستأجر لازم نیست صیغه را به عربى بخوانند، بلكه اگر مالك به كسى بگوید: (ملك خود را به تو اجاره دادم) و او بگوید: (قبول كردم) اجاره صحیح است، و نیز اگر حرفى نزنند و مالك به قصد این كه ملك خود را اجاره دهد به مستأجر واگذار كند، و او هم به قصد اجاره كردن بگیرد، اجاره صحیح است.

مسأله ۲۲۰۶ ـ اگر انسان بدون خواندن صیغه بخواهد براى انجام عملى اجیر شود، همین كه مشغول آن عمل شد اجاره صحیح است.

مسأله ۲۲۰۷ ـ كسى كه نمى تواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده، یا اجاره كرده، صحیح است.

مسأله ۲۲۰۸ ـ اگر ملكى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه منفعت براى خودش باشد و به غیر منتقل نكند، مستأجر نمى تواند آن را به دیگرى اجاره دهد، و اگر شرط كند كه منفعت را خودش استیفا كند، مى تواند به دیگرى اجاره دهد در صورتى كه خودش آن منفعت را استیفا نماید.

مثل این كه مستأجر منزلى را كه اجاره كرده، به كسى اجاره دهد كه آن كس به شرط و مانند آن متعهّد شده براى او مسكنى تهیه نماید، و آن شخص متعهّد مستأجر را در همان منزل سكنى دهد، و یا این كه زنى خانه اى اجاره كند و بعد به شوهرش اجاره دهد، و شوهر آن زن را در آن خانه سكنى دهد.

و در صورتى كه مستأجر مى تواند آن را به دیگرى اجاره بدهد، اگر بخواهد خانه یا دكّان یا كشتى ـ و همچنین بنابر احتیاط واجب اطاق یا آسیابـ را به زیادتر از مقدارى كه آن را اجاره كرده اجاره دهد، باید در آن كارى مانند تعمیر و سفید كارى انجام داده باشد، یا به غیر جنسى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، مثلا اگر با پول اجاره كرده به گندم یا چیز دیگر اجاره دهد.

مسأله ۲۲۰۹ ـ اگر اجیر با انسان شرط كند كارى كه براى آن اجیر شده براى خود انسان باشد و به دیگرى منتقل نكند، نمى شود او را به دیگرى اجاره داد، و اگر شرط كند كه عمل را خودش استیفا كند ـ به نحوى كه در مسأله قبل گذشت ـ مى شود او را به دیگرى اجاره داد، و در صورتى كه مى تواند به دیگرى اجاره دهد، چنانچه او را به چیزى كه اجرت او قرار داده اجاره دهد، نمى تواند زیادتر بگیرد، و اگر به چیز دیگرى اجاره دهد، مى تواند زیادتر بگیرد.

و اگر خودش اجیر كسى شود جایز نیست براى انجام آن عمل شخص دیگرى را به كمتر اجاره نماید، ولى اگر مقدارى از آن عمل را خودش انجام داده باشد، مى تواند دیگرى را به كمتر اجاره نماید.

مسأله ۲۲۱۰ ـ اگر غیر خانه و دكّان و كشتى و اجیر ـ و همچنین بنابر احتیاط واجب اطاق و آسیاب ـ چیز دیگرى را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه به غیر اجاره ندهد، اگر چه به بیشتر از مقدارى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد اشكال ندارد.

مسأله ۲۲۱۱ ـ اگر خانه یا دكّانى را مثلا یك ساله به صد تومان اجاره كند و از نصف آن خودش استفاده نماید، مى تواند نصف دیگر آن را به صد تومان اجاره دهد، ولى اگر بخواهد نصف آن را به زیادتر از مقدارى كه اجاره كرده ـ مثلا به صد و بیست تومان ـ اجاره دهد، باید در آن كارى مانند تعمیر انجام داده باشد، یا به غیر جنسى كه اجاره كرده اجاره دهد.

 

شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند

مسأله ۲۲۱۲ ـ مالى را كه اجاره مى دهند چند شرط دارد:

(اوّل) آن كه معین باشد، پس اگر بگوید یكى از خانه هاى خود را به تو اجاره دادم درست نیست.

(دوم) آن كه مستأجر آن را ببیند، یا كسى كه آن را اجاره مى دهد طورى خصوصیات آن را بگوید كه كاملا معلوم باشد.

(سوم) آن كه تحویل دادن آن ممكن باشد، پس اجاره دادن اسبى كه فرار كرده باطل است، مگر این كه مستأجر تمكّن از تسلّط بر آن داشته باشد.

(چهارم) آن كه استفاده از آن مال به اتلاف و از بین بردنش نباشد، پس اجاره دادن نان و میوه و خوردنیهاى دیگر ـ كه انتفاع از آنها به غیر اتلافشان نباشد ـ باطل است.

(پنجم) آن كه استفاده اى كه مال را براى آن اجاره داده اند ممكن باشد، پس اجاره دادن زمین براى زراعت در صورتى كه آب باران كفایت آن را نكند و از آب دیگرى هم مشروب نشود، باطل است.

(ششم) آن كه چیزى را كه اجاره مى دهد مال خود او باشد، و اگر مال دیگرى را اجاره دهد، در صورتى نافذ است كه صاحبش اجازه كند.

مسأله ۲۲۱۳ ـ اجاره دادن درخت براى آن كه از میوه اش استفاده كنند در صورتى كه میوه اش فعلا موجود نباشد اشكال ندارد، و همچنین است اجاره دادن حیوان براى شیرش.

مسأله ۲۲۱۴ ـ زن مى تواند براى آن كه از شیرش استفاده كنند اجیر شود، و لازم نیست از شوهر خود اجازه بگیرد، ولى اگر به واسطه شیر دادن حقّ شوهر از بین برود، بدون اجازه او نمى تواند اجیر شود.

 

شرايط استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند

مسأله ۲۲۱۵ ـ استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند چهار شرط دارد:

(اوّل) آن كه حلال باشد، بنابراین اجاره دادن دكّان ـ مثلا ـ براى شراب فروشى، و اجاره دادن وسیله حمل و نقل براى حمل شراب باطل است.

(دوم) آن كه پول دادن براى آن استفاده سفهى و غیر عقلایى نباشد، و همچنین آن عمل در شرع به طور مجّان واجب نباشد، پس اجیر شدن ـ مثلا ـ براى تجهیز اموات جایز نیست.

(سوم) آن كه اگر چیزى را كه اجاره مى دهند چند فایده داشته باشد، استفاده اى كه مستأجر از آن مى كند باید معین نمایند، مثلا اگر حیوانى را كه سوارى مى دهد و بار مى برد اجاره دهند، باید معین كنند كه فقط سوارى یا باربرى آن مال مستأجر است، یا همه استفاده هاى آن.

(چهارم) آن كه مدّت استفاده را معین نمایند، و اگر مدّت معلوم نباشد و به تعیین عمل رفع جهالت بشود كافیست، مثلا كسى را اجیر كنند براى خیاطى به مدّت ده روز و یا با خیاط قرار بگذارند كه لباس معینى را به طور مخصوصى بدوزد.

مسأله ۲۲۱۶ ـ اگر ابتداى مدّت اجاره را معین نكنند، ابتداى آن بعد از تحقّق عقد اجاره است.

مسأله ۲۲۱۷ ـ اگر خانه اى را مثلا یك ساله اجاره دهند و ابتداى آن را یك ماه بعد از عقد اجاره قرار دهند اجاره صحیح است، اگر چه موقع عقد اجاره خانه در اجاره دیگرى باشد.

مسأله ۲۲۱۸ ـ اگر مدّت اجاره را معلوم نكند و بگوید: (هر وقت در خانه نشستى اجاره آن ماهى ده تومان است) اجاره صحیح نیست.

مسأله ۲۲۱۹ ـ اگر به مستأجر بگوید: (خانه را ماهى ده تومان به تو اجاره دادم) یا بگوید: (خانه را یك ماهه به ده تومان به تو اجاره دادم، و بعد از آن هم هر قدر بنشینى اجاره آن ماهى ده تومان است) در صورتى كه ابتداى مدّت اجاره را معین كنند یا ابتداى آن معلوم باشد، اجاره ماه اوّل صحیح است.

مسأله ۲۲۲۰ ـ خانه اى را كه مثلا مسافر و زوّار در آن منزل مى كنند و معلوم نیست چقدر در آن مى مانند، اگر به طور اجاره قرار بگذارند كه مثلا شبى یك تومان بدهند، چون مدّت اجاره را معلوم نكرده اند اجاره نسبت به غیر از شب اوّل صحیح نیست، و صاحب خانه بعد از شب اوّل هر وقت بخواهد مى تواند آنها را بیرون كند، ولى بعد از شب اوّل با رضایت صاحب خانه استفاده از منزل اشكال ندارد.

 

مسائل متفرّقه اجاره

مسأله ۲۲۲۱ ـ مالى را كه مستأجر بابت اجاره مى دهد باید معلوم باشد، پس اگر از چیزهایى است كه مثل گندم با وزن معامله مى كنند باید وزن آن معلوم باشد، و اگر از چیزهایى است كه مثل پولهاى رایج با شماره معامله مى كنند باید شماره آن معین باشد، و اگر مثل اسب و گوسفند است باید اجاره دهنده آن را ببیند، یا مستأجر خصوصیات آن را بگوید.

مسأله ۲۲۲۲ ـ اگر زمینى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر كه فعلا موجود نیست قرار دهد، اجاره صحیح نیست، و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد یا به مافى الذمّه اجاره كند مانعى ندارد.

مسأله ۲۲۲۳ ـ كسى كه چیزى را اجاره داده، تا آن چیز را تحویل ندهد حقّ ندارد اجاره آن را مطالبه كند، مگر این كه شرط كرده باشد كه قبل از تحویل اجاره را بدهند، و نیز اگر براى انجام عملى اجیر شده باشد، پیش از انجام عمل حقّ مطالبه اجرت ندارد، مگر آن كه شرط شده باشد كه اجرت را قبل از عمل بدهد و یا این كه معمول و متعارف باشد، مانند استیجار براى حجّ و قضاى نماز و روزه.

مسأله ۲۲۲۴ ـ هرگاه چیزى را كه اجاره داده تحویل دهد، اگر چه مستأجر تحویل نگیرد، یا تحویل بگیرد و تا آخر مدّت اجاره از آن استفاده نكند، باید مال الاجاره آن را بدهد.

مسأله ۲۲۲۵ ـ اگر انسان اجیر شود كه در روز معینى كارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن كار حاضر شود، كسى كه او را اجیر كرده ـ اگر چه آن كار را به او واگذار نكند ـ باید اجرت او را بدهد، مثلا اگر خیاطى را در روز معینى براى دوختن لباسى اجیر نماید و خیاط در آن روز آماده كار باشد ـ اگر چه پارچه را به او ندهد كه بدوزد ـ باید اجرتش را بدهد، چه خیاط بیكار باشد و چه براى خودش یا دیگرى كار كند.

مسأله ۲۲۲۶ ـ اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، مستأجر باید اجرة المثل را بدهد، ولى اگر اجرة المثل بیشتر از اجرتى باشد كه در اجاره معین شده، در صورتى كه اجاره دهنده صاحب مال یا وكیل او بوده، بنابر احتیاط واجب نسبت به زاید بر اجرت معین شده مصالحه شود، و نیز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، نسبت به اجرت مدت گذشته همین حكم جارى است.

مسأله ۲۲۲۷ ـ اگر چیزى را كه اجاره كرده از بین برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و در استفاده بردن از آن هم زیاده روى ننموده، ضامن نیست، و نیز اگر مثلا پارچه اى را كه به خیاط داده از بین برود، در صورتى كه خیاط زیاده روى نكرده و در نگهدارى آن هم كوتاهى نكرده باشد، ضامن نیست.

مسأله ۲۲۲۸ ـ هرگاه صنعتگر چیزى را كه گرفته ضایع كند، ضامن است.

مسأله ۲۲۲۹ ـ اگر قصّاب سر حیوانى را ببرد و آن را حرام كند ـ چه مزد گرفته باشد یا مجّانى سر بریده باشد ـ باید قیمت آن را به صاحبش بدهد.

مسأله ۲۲۳۰ ـ اگر ـ مثلا ـ حیوانى را اجاره كند و معین نماید كه چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بیشتر از آن مقدار بار كند و آن حیوان بمیرد یا معیوب شود ضامن است، و نیز اگر مقدار بار را معین نكرده باشند و بیشتر از معمول بار كند و حیوان تلف شود یا معیوب گردد ضامن مى باشد، و در هر دو صورت براى مقدار زیادى كه استفاده كرده باید اجرة المثل بدهد.

مسأله ۲۲۳۱ ـ اگر حیوانى را براى بردن بار شكستنى اجاره دهد، چنانچه آن حیوان بلغزد یا رم كند و بار را بشكند، صاحب حیوان ضامن نیست، ولى اگر به واسطه زدن و مانند آن كه مأذون از طرف مالك نباشد كارى كند كه حیوان زمین بخورد و بار را بشكند، ضامن است.

مسأله ۲۲۳۲ ـ اگر كسى بچّه اى را به اذن ولىّ ختنه كند و ضررى به آن بچّه برسد یا بمیرد، چنانچه بیشتر از معمول بریده باشد ضامن است، و اگر بیشتر از معمول نبریده و تشخیص ضرر و عدم ضرر هم از طرف ولىّ به او واگذار نشده باشد، و حاذق هم بوده و تقصیرى هم در مداوا نكرده باشد، در مورد ضرر، عدم ضمان محلّ اشكال است مگر از ولىّ برائت گرفته باشد، و در مورد تلف اگر از ولىّ برائت نگرفته باشد ضامن است.

مسأله ۲۲۳۳ ـ اگر طبیب به دست خود به مریض دوا بدهد، چنانچه در معالجه خطا كند و به مریض ضررى برسد یا بمیرد، طبیب ضامن است، ولى اگر بگوید: (فلان دوا براى فلان مرض فایده دارد) و اختیار را به مریض واگذارد، و به واسطه خوردن دوا ضررى به مریض برسد یا بمیرد، طبیب ضامن نیست.

مسأله ۲۲۳۴ ـ هرگاه طبیب به مریض بگوید: (اگر ضررى به تو برسد ضامن نیستم) در صورتى كه حاذق بوده و دقّت و احتیاط خود را بكند و به مریض ضررى برسد یا بمیرد، طبیب اگر چه به دست خود دوا داده باشد ضامن نیست.

مسأله ۲۲۳۵ ـ مستأجر و كسى كه چیزى را اجاره داده، با رضایت یكدیگر مى توانند معامله را به هم بزنند، و نیز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو یا یكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مى توانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند.

مسأله ۲۲۳۶ ـ اگر اجاره دهنده یا مستأجر بعد از اجاره بفهمد كه مغبون شده است، مى تواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر در عقد اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند، نمى توانند اجاره را به هم بزنند.

مسأله ۲۲۳۷ ـ اگر چیزى را اجاره دهد و پیش از آن كه تحویل دهد كسى آن را غصب نماید، مستأجر مى تواند اجاره را به هم بزند، و چیزى را كه به اجاره دهنده داده پس بگیرد، یا اجاره را به هم نزند و اجاره مدّتى را كه در تصرّف غصب كننده بوده به میزان معمول كه اجرة المثل است از او بگیرد، پس اگر حیوانى را یك ماهه به ده تومان اجاره نماید و كسى آن را ده روز غصب كند و اجرة المثل ده روز آن پانزده تومان باشد، مى تواند پانزده تومان از غصب كننده بگیرد.

مسأله ۲۲۳۸ ـ اگر چیزى را كه اجاره كرده تحویل بگیرد و بعد دیگرى آن را غصب كند، نمى تواند اجاره را به هم بزند، و فقط حقّ دارد كرایه آن چیز را به مقدار اجرة المثل از غصب كننده بگیرد.

مسأله ۲۲۳۹ ـ اگر پیش از آن كه مدّت اجاره تمام شود ملك را به مستأجر بفروشد، اجاره به هم نمى خورد، و مستأجر باید مال الاجاره را بدهد، و همچنین است اگر آن را به دیگرى بفروشد.

مسأله ۲۲۴۰ ـ اگر پیش از ابتداى مدّت اجاره ملك به طورى خراب شود كه هیچ قابل استفاده نباشد، یا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد، اجاره باطل مى شود، و پولى كه مستأجر به صاحب ملك داده به او بر مى گردد، و اگر طورى باشد كه بتواند استفاده مختصرى از آن ببرد، مى تواند اجاره را به هم بزند.

مسأله ۲۲۴۱ ـ اگر ملكى را اجاره كند و بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره به طورى خراب شود كه هیچ قابل استفاده نباشد، یا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد، اجاره مدّتى كه باقى مانده باطل مى شود، و مى تواند اجاره مدّت گذشته را به هم بزند و اجرة المثل آن مدّت را بدهد.

مسأله ۲۲۴۲ ـ اگر خانه اى را كه مثلا دو اطاق دارد اجاره دهد و یك اطاق آن خراب شود، در صورتى كه خصوصیتى كه از بین رفته مورد اجاره نباشد، چنانچه فوراً آن را بسازد و هیچ مقدار از استفاده آن از بین نرود اجاره باطل نمى شود و مستأجر هم نمى تواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بكشد كه مقدارى از استفاده مستأجر از بین برود، اجاره به آن مقدار باطل مى شود و مستأجر مى تواند اجاره تمام مدّت را به هم بزند و براى استفاده اى كه كرده اجرة المثل بدهد.

مسأله ۲۲۴۳ ـ اگر اجاره دهنده یا مستأجر بمیرد، اجاره باطل نمى شود، ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد، مثلا دیگرى وصیت كرده باشد كه تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پیش از تمام شدن مدّت اجاره بمیرد، از وقتى كه مرده اجاره فضولى است، و اگر مالك فعلى آن اجاره را در مدّت باقى مانده اجازه كند نافذ مى شود و مال الاجاره مدّتى كه بعد از مردن اجاره دهنده باقى مانده ـ در صورت اجازه ـ مال مالك فعلى است.

مسأله ۲۲۴۴ ـ اگر صاحب كار بنّا را وكیل كند كه براى او عمله بگیرد، چنانچه بنّا كمتر از مقدارى كه از صاحب كار مى گیرد به عمله بدهد، زیادى آن بر او حرام است و باید آن را به صاحب كار بدهد، ولى اگر اجیر شود كه ساختمان را تمام كند و براى خود اختیار بگذارد كه خودش بسازد یا به دیگرى بدهد، در صورتى كه مقدارى خودش كار كرده و باقى را به كمتر از مقدارى كه اجیر شده به دیگرى بدهد، زیادى آن براى او حلال مى باشد.

مسأله ۲۲۴۵ ـ اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلا پارچه را با نیل رنگ كند، چنانچه با چیز دیگرى رنگ نماید، حقّ ندارد چیزى بگیرد.

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved