next page

fehrest page

back page

 

نماز آيات

(مسأله 1160) نماز آيات كه كيفيت آن بعداً گفته خواهد شد به واسطه چهار چيز واجب مى شود:

اول: گرفتن خورشيد.

دوم: گرفتن ماه اگرچه مقدار كمى از آنها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد.

سوم: زلزله اگر چه كسى هم نترسد.

چهارم: رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها در صورتى كه بيشتر مردم بترسند. بايد براى اينها هم نماز آيات بخوانند.

 

(مسأله 1161) اگر از چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يكى اتفاق بيفتد، انسان بايد براى هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند.

 

(مسأله 1162) كسى كه چند نماز آيات بر او واجب است، اگر همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعى كه قضاى آنها را مى خواند، لازم نيست معين كند كه براى كدام دفعه آنها باشد و همچنين اگر چند نماز براى رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد و امّا اگر نوع اسباب مختلف باشد براى آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا براى دو تاى اينها نمازهائى بر او واجب شده باشد بنابر احتياط واجب; بايد موقع نيت، معين كند; نماز آياتى را كه مى خواند براى كدام يك آنها است.

 

(مسأله 1163) چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است، در هر شهرى اتفاق بيفتد، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست، ولى اگر مكان آنها به قدرى نزديك باشد كه با آن شهر يكى حساب شود، نماز آيات بر آنها هم واجب است.

 

(مسأله 1164) از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند، انسان بايد نماز آيات را بخواند و وقت نماز تا باز شدن كامل باقى است.

 

(مسأله 1165) موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مى افتد، انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.

 

(مسأله 1166) اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را بخواند. ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.

 

(مسأله 1167) اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات را بخواند.

 

(مسأله 1168) اگر انسان به گفته كسانى كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند، اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند; بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن مى كند; بايد نماز را تا آن وقت تأخير نيندازد.

 

(مسأله 1169) اگر بفهمد نماز آياتى كه خوانده باطل بوده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

 

(مسأله 1170) اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چنانچه براى هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد. و اگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد; بايد اول آن را بخواند. و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند.

 

(مسأله 1171) اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند. و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آن را بشكند و اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را به جا آورد.

 

(مسأله 1172) اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كارى كه نماز را به هم بزند، بقيّه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند.

 

(مسأله 1173) اگر در حال حيض يا نفاس زن آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدتى كه خورشيد يا ماه باز مى شوند در حال حيض يا نفاس باشد; نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.

 

كيفيت نماز آيات

(مسأله 1174) نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اين است كه انسان بعد از نيت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايدو برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.

 

(مسأله 1175) در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد، مثلاً به قصد سوره قل هو الله احد.  بسم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم بگويد و به ركوع رود; بعد بايستد و بگويد: قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: اَللهُ الصَّمَدُ باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لَمْ يَلِدْ و لَمْ يوُلَدْ و برود به ركوع باز هم سر بردارد و بگويد: وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَد و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و بعداز سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

 

(مسأله 1176) اگر در يك ركعت از نماز آيات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.

 

(مسأله 1177) چيزهائى كه در نماز يوميه واجب و مستحب است، در نماز آيات هم واجب و مستحب مى باشد ولى در نماز آيات مستحب است به جاى اذان و اقامه سه مرتبه به قصد اميد ثواب بگويند الصلاة.

 

(مسأله 1178) مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه و نيز پيش از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد ولى بعد از ركوع پنجم و دهم گفتن تكبير مستحب نيست ولى براى رفتن به ركوع تكبير مستحب است.

 

(مسأله 1179) مستحب است پيش از ركوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافيست.

 

(مسأله 1180) اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جائى نرسد نماز باطل است.

 

(مسأله 1181) اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يا در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جائى نرسد، نماز باطل است. ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه به سجده نرسيده، بايد ركوعى را كه شك دارد به جا آورده يا نه; به جا آورد. و اگر به سجده رسيده است، بايد به شك خود اعتنا نكند.

 

(مسأله 1182) هر يك از ركوع هاى نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود نماز باطل است.

 

احكام نماز جمعه

نماز جمعه عبادتى است كه در شرايط خاصى انجام مى گيرد وداراى فضيلت زيادى مى باشد و در قرآن مجيد مى فرمايد:«مؤمنان هر موقع صداى مؤذن را شنيدند كارهاى ديگر را ترك كنندو به سوى نمازجمعه حركت كنند.(7)

 

(مسأله 1183) در صورتى كه نمازجمعه با شرايطى كه دارد اقامه شود احتياط واجب آن است كه در آن شركت كنند و خواندن نماز ظهر در وقت امكان حضور در نماز جمعه بر خلاف احتياط است.

 

(مسأله 1184) در يك نقطه نمى توان دو نماز جمعه خواند بلكه بايد بين دو نماز جمعه يك فرسخ يا بيشتر فاصله باشد.

 

(مسأله 1185) كمترين عدد براى انعقاد نمازجمعه پنج نفر است كه يكى از آنها امام مى باشد.

 

(مسأله 1186) مسافر مى تواند در نمازجمعه شركت كند و اگر نماز جمعه خواند نماز ظهر ازاو ساقط است ولى هرگاه مجموع پنج نفر مسافر باشند نمى توانند نمازجمعه تشكيل دهند بلكه بايد نمازظهر بخوانند، مگر اين كه قصد اقامه كنند در اين صورت مى توانند نمازجمعه بخوانند.

 

(مسأله 1187) زنان مى توانند در نمازجمعه شركت كنند و نمازشان صحيح است امّا به تنهايى نمى توانند تشكيل نمازجمعه دهند، همچنان كه زن نمى تواند مكمل پنج نفر باشد.

 

(مسأله 1188) وقت نماز جمعه از اوّل ظهر است به مقدارى كه اذان و خطبه ها و نماز مطابق معمول انجام گيرد. از اين جهت نبايد خطبه ها را به قدرى طول داد كه از حدّ متعارف بيشتر باشد.

 

(مسأله 1189) احتياط واجب آن است كه خطبه ها پس از زوال آفتاب شروع شود.

 

(مسأله 1190) هرگاه قدرى از زوال بگذرد و شك كند آيا اين مقدار از وقت كه باقى است مى تواند جمعه با شرايطش انجام دهد يا نه احتياط آن است ظهر را انتخاب كند.

 

(مسأله 1191) هرگاه قبل از ركوع ركعت دوم به امام برسد، اقتدا كند و ركعت دوم را خود بخواند به شرط اينكه بداند وقت به اندازه اى هست كه مى تواند ركعت دوم آن را هم در وقت بخواند.

 

(مسأله 1192) نماز جمعه دو ركعت است و كيفيت آن مانند نماز صبح است ومستحب است كه حمد و سوره با صداى بلند خوانده شود و در ركعت اوّل بعد از حمد سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقين را قرائت نمايد.

 

(مسأله 1193) نماز جمعه داراى دو قنوت است، قنوت اوّل قبل از ركوع ركعت اوّل و قنوت دوم بعد از ركوع ركعت دوم است.

 

(مسأله 1194) نماز جمعه داراى دو خطبه است كه مانند اصل نماز واجب است، و بايد هر دو خطبه توسط امام جمعه ايراد شود.

 

(مسأله 1195) واجب است امام پس از خطبه اوّل كمى بنشيند و سپس به خطبه دوم بپردازد.

 

(مسأله 1196) امام و مستمعان بايد در حال خطبه داراى طهارتى باشند كه براى نماز معتبر است.

 

(مسأله 1197) لازم است مؤمنان به خطبه ها گوش دهند و سكوت را انتخاب كنند و اگر گوش نكنند يا حرف بزنند كار خلافى انجام داده اند.

 

(مسأله 1198) لازم است خطبه ها به زبانى باشد كه مستمعان آن را بفهمند و اگر دو نوع مستمع داشته باشد برخى از مطالب را به دو زبان تكرار كند.

 

(مسأله 1199) شرايط وجوب نماز جمعه بر نمازگزاران:

 

نماز جمعه به كسى كه واجد شرايط ذيل است واجب مى شود:

1. بالغ، 2. عاقل، 3. مرد، 4. حاضر (نه مسافر)، 5. بينا، 6. سالم (نه بيمار)، 7. لنگ و شل نبوده، 8. پير و ناتوان نباشد.

ولى در عين حال گروهى كه نماز بر آنها واجب نيست اگر تحمل زحمت كنند و نمازجمعه بخوانند نماز جمعه آنها صحيح است.

 

(مسأله 1200) كليه شرايطى كه در امام جماعت معتبر است در امام جمعه نيز معتبر مى باشد.

 

نماز عيد فطر و قربان

(مسأله 1201) نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام(عليه السلام) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام(عليه السلام) غائب است; مستحب مى باشد و مى شود به جماعت و فرادى خواند.

 

(مسأله 1202) وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.

 

(مسأله 1203) مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است، بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند و يا كنار بگذارند بعد نماز عيد را بخوانند.

 

(مسأله 1204) نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره; بايد پنج تكبير بگويد; و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع رود و دو سجده به جا آورد و برخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و بركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

 

(مسأله 1205) در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافيست ولى بهتر است اين دعا را به قصد اميد ثواب بخوانند:

«اَللَّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرياء وَالْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ والْجَبَروتِ وَ اَهْلَ الْعَفوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَوْمِ الَّذى جَعَلْتُهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّد صَّلى اللهُ عَلَيْهِ وَ آله ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزِيداً اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد و آل محمّد وَ اَنْ تُدْخِلَنِى فى كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيه مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ اَن تُخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ خَيْرَ ما سَئلكَ بِه عِبادُكَ الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُبِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ.

 

(مسأله 1206) مستحب است در نماز عيد فطر و قربان قرائت را بلند بخواند.

 

(مسأله 1207) نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در ركعت دوم سوره غاشيه (سوره 88) را بخوانند يا در ركعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در ركعت دوم سوره شمس را بخوانند.

 

(مسأله 1208) مستحب است روز عيد فطر قبل از نماز عيد، به خرما افطار كند و در عيد قربان از گوشت قربانى بعد از نماز قدرى بخورد.

 

(مسأله 1209) مستحب است پيش از نماز عيد غسل كند و دعاهائى كه پيش از نماز و بعد از آن در كتاب هاى دعا ذكر شده به اميد ثواب بخواند.

 

(مسأله 1210) مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و نماز را بلند بخوانند.

 

(مسأله 1211) بعداز نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد و نيز بعد از نماز عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد: اَللهُ اَكْبَر اللهُ اَكْبَرُ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرُ اَللهُ اَكْبَرُ وَ للهِ الْحَمْدُ اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما هَدانا.

(مسأله 1212) مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهائى را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد و بعد از آن بگويد: اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما رزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعامِ وَالْحَمْدُ للهِ عَلى ما اَبْلانا ولى اگر عيد قربان را در منى باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذى حجه است; اين تكبيرها را بگويد.

 

(مسأله 1213) مكروه است نماز عيد را زير سقف بخواند.

 

(مسأله 1214) اگر در تكبيرهاى نماز و قنوت هاى آن شك كند و از محل آن تجاوز نكرده باشد بنابر اقل بگذارد و اگر بعد معلوم شد كه گفته بوده اشكال ندارد.

 

(مسأله 1215) اگر قرائت يا تكبيرات يا قنوت ها را فراموش كند و بعد از رفتن به ركوع بفهمد نمازش صحيح است.

 

(مسأله 1216) اگر ركوع يا دو سجده يا تكبيرة الاحرام را فراموش كند نمازش باطل مى شود.

 

(مسأله 1217) اگر در نماز عيد يك سجده ياتشهد را فراموش كند، احتياط واجب آن است كه بعد از نماز آن را به جا آورد. و اگر كارى كند كه براى آن سجده سهو در نمازهاى يوميه لازم است احتياط واجب آن است كه بعد از نماز رجاءاً دو سجده سهو براى آن بنمايد.

 

اجير گرفتن براى نماز

(مسأله 1218) بعد از مرگ انسان، مى شود براى نماز و عبادت هاى ديگر او كه در زندگى به جا نياورده، ديگرى را اجير كنند يعنى به او مزد دهند كه آنها را به جا آورد. و اگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.

 

(مسأله 1219) انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان(عليهم السلام) از طرف زندگان اجير شود، و نيز مى تواند كار مستحبى را انجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.

 

(مسأله 1220) كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده، بايد مسائل نماز را بداند.

 

(مسأله 1221) اجير بايد موقع نيّت، ميّت را معين نمايد. و لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافيست.

 

(مسأله 1222) اجير بايد واجبات ميت را نيابتاً انجام دهد و عبادت هاى او را قضا نمايد.

 

(مسأله 1223) بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند كه عمل را به طور صحيح انجام مى دهد.

 

(مسأله 1224) كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميّت اجير كرده; اگر بفهمد كه عمل را به جا نياورده. يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.

 

(مسأله 1225) هر گاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه اگر بگويد انجام داده ام، كافى است و اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.

 

(مسأله 1226) كسى را كه عذرى دارد و مثلاً نشسته نماز مى خواند نمى شود; براى نمازهاى ميّت اجير كرد، بلكه بنابر احتياط واجب بايد كسى را هم كه با تيمّم يا جبيره نماز مى خواند اجير نكنند.

 

(مسأله 1227) مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.

 

(مسأله 1228) در قضاى نمازهاى ميّت آنجا كه در اداء آنها ترتيب شرط است مانند نماز ظهر و عصر يك روز به ترتيب خوانده شود.

 

(مسأله 1229) اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به طور مخصوصى انجام دهد، بايد همانطور به جا آورد. و اگر شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد و احتياط مستحب آن است كه از وظيفه خودش و ميّت هر كدام كه به احتياط نزديكتر است به آن عمل كند مثلاً اگر وظيفه ميّت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است، سه مرتبه بگويد.

 

(مسأله 1230) اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است به جا آورد.

 

(مسأله 1231) هر گاه اشخاص متعددى را براى نمازها اجير بگيرد بهتر است براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد مثلاً اگر با يكى از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با ديگرى قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند.

 

(مسأله 1232) اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يكسال نمازهاى ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براى نمازهائى كه مى دانند به جا نياورده ديگرى را اجير نمايند بلكه براى نمازهائى هم كه احتمال مى دهند به جا نياورده بايد بنابر احتياط واجب اجير بگيرند.

 

(مسأله 1233) كسى را كه براى نمازهاى ميّت اجير كرده اند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند; بايد اجرت مقدارى را كه نخوانده از مال او به ولى ميّت بدهند مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولى را كه گرفته از مال او به ولىّ ميّت بدهند و اگر شرط نكرده باشند; بايد ورثه نائب از مال او اجير بگيرند. اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزى واجب نيست.

احكام روزه

روزه آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب از چيزهائى كه روزه را باطل مى كند و شرح آنها بعداً گفته مى شود، خوددارى نمايد.

 

نيّت

(مسأله 1234) لازم نيست انسان نيّت روزه را از قلب خود بگذراند; يا مثلاً بگويد فردا را روزه مى گيرم، بلكه همين قدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى هم بعد مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند، خوددارى نمايد.

 

(مسأله 1235) بايد در هر شب از ماه رمضان داعى بر امساك فردا را داشته باشد و بهتر است كه شب اول ماه هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.

 

(مسأله 1236) از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح هر وقت نيّت روزه فردا را بكند، اشكال ندارد.

 

(مسأله 1237) وقت نيّت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيّت كردن به مغرب وقت مانده باشد كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد و نيّت روزه مستحبى كند روزه او صحيح است.

 

(مسأله 1238) كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيّت روزه، خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود ونيّت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب. و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نمى تواند نيّت روزه واجب نمايد ولى لازم است تا مغرب از كارى كه روزه را باطل مى كند، اجتناب نمايد.

 

(مسأله 1239) اگر بخواهد غير روزه رمضان روزه ديگرى بگيرد، بايد آن را معين نمايد، مثلاً نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر مى گيرم مگر آنجا كه روزش معيّن باشد مانند روزه اول ماه، از اين جهت در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مى گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد، و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب مى شود.

 

(مسأله 1240) اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و قبل از زوال به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و احتياط مستحب آن است روزه آن روز را قضا نمايد.

 

(مسأله 1241) اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بخوابد و بعداز مغرب بيدار شود، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1242) اگر بچّه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.

 

(مسأله 1243) كسى كه براى به جا آوردن روزه ميّتى اجير شده، اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد. ولى كسى كه روزه قضا ـ بنابر احتياط ـ يا واجب ديگرى دارد، نمى تواند روزه مستحبى بگيرد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبى بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او به هم مى خورد و مى تواند نيّت خودرا به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است و اگر بعداز مغرب يادش بيايد، روزه اش بى اشكال نيست.

 

(مسأله 1244) اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معيّن ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيت نكند، روزه اش باطل است و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام نداده باشد و فوراً نيت كند روزه او صحيح وگرنه باطل مى باشد.

 

(مسأله 1245) اگر براى روزه واجب غيرمعيّنى مثل روزه كفّاره عمداً تا نزديك ظهر نيّت نكند اشكال ندارد، بلكه اگر پيش از نيّت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه; چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.

 

(مسأله 1246) اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، خوب است تا مغرب امساك كند، و اگر نكرد قضا ندارد.

 

(مسأله 1247) اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد احتياط مستحب آن است نيت روزه كند و بعداً قضاى آن را به جا آورد.

 

(مسأله 1248) روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى تواند نيت روزه رمضان كند ولى اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعداً معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى شود.

 

(مسأله 1249) اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيت روزه رمضان كند.

 

(مسأله 1250) اگر در روزه واجب معيّنى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد روزه اش باطل است و همچنين است اگر نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مى كند به جا آورد، خواه آن را انجام بدهد يا ندهد، روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1251) در روزه واجبى كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفّاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، يا مردّد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است و در روزه مستحب اگر تا غروب كارى كه روزه باطل مى كند انجام ندهد، نيت كند، روزه او صحيح است.

 

چيزهائى كه روزه را باطل مى كند

(مسأله 1252) نُه چيز روزه را باطل مى كند:

اول: خوردن و آشاميدن.

دوم: جماع،

سوم: استمناء آن است كه انسان از غير طريق نزديكى كارى كند كه منى از او بيرون آيد.

چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم)،

پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق،

ششم: فرو بردن تمام سر در آب،

هفتم: باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح،

هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان،

نهم: قى كردن و احكام اينها در مسائل آينده گفته مى شود.

 

1. خوردن و آشاميدن

(مسأله 1253) اگر روزه دار عمداً چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مى شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت و چه كم باشد يا زياد، حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد روزه او باطل مى شود. مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طورى از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود.

 

(مسأله 1254) اگر روزه دار سهواً چيزى بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمى شود.

 

(مسأله 1255) احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند. ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جاى دوا استعمال مى شود، اشكال ندارد.

 

(مسأله 1256) اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه براى او تحمل تشنگى موجب عُسر و حَرَج است، مى تواند به اندازه اى كه رفع مشقّت كند، آب بياشامد و روزه او باطل نمى شود.

 

(مسأله 1257) انسان نمى تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولاً نمى شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.

 

(مسأله 1258) ترياك كشيدن حرام است و اشخاصى كه معتاد به كشيدن ترياك هستند و نمى توانند ترك كنند و با اين حال نمى توانند روزه بگيرند مى توانند به مقدار دفع ضرورت ترياك بكشند، و روزه را واجب است بگيرند.

 

2. جماع

(مسأله 1259) جماع روزه را باطل مى كند، اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.

 

(مسأله 1260) اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمى شود.

 

(مسأله 1261) اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به گونه اى كه در جماع اختيار نداشته باشد مثل اين كه دست و پاى او را ببندند و با او نزديكى كنند، روزه او باطل نمى شود ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.

 

(مسأله 1262) اگر كسى را به اكراه وادار به جماع كنند، به گونه اى كه به خاطر ترس تن به عمل دهد، روزه او باطل و بايد قضا كند، هر چند گناه نكرده باشد.

 

3. استمناء

(مسأله 1263) اگر روزه دار استمناء كند و منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1264) اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل نيست. ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1265) هر گاه روزه دار بداند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شوديعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، مى تواند در روز بخوابد و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1266) اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

 

(مسأله 1267) روزه دارى كه محتلم شده، مى تواند بول كند و به شيوه اى كه قبلاً گفته شد، استبراء نمايد، اگر چه بداند به واسطه بول يا استبراء كردن باقى مانده منى از مجرا بيرون مى آيد.

 

(مسأله 1268) روزه دارى كه محتلم شده اگر بداند منى در مجرا مانده بهتر است كه پيش از غسل بول كند، و اگر نكرد بعد از غسل منى از او بيرون آيد، روزه او باطل مى شود.

 

(مسأله 1269) اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند در صورتى كه منى هم از او بيرون نيايد، روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1270) اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند اگر مطمئن باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج نمى شود اگرچه اتفاقاً منى بيرون آيد روزه او صحيح است و در غير اين صورت روزه او باطل است.

 

4. دروغ بستن به خدا و پيغمبر

(مسأله 1271) اگر روزه دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد. اگرچه فوراً بگويد دروغ گفتم يا توبه كند; بنابر احتياط واجب روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است كه اگر دروغ بر حضرت زهرا(عليها السلام) و ساير پيغمبران و جانشينان آنان بازگشت به دروغ بر خدا و رسول و ائمه(عليهم السلام)باشد، در اين حكم با آنها فرقى ندارند.

 

(مسأله 1272) اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده نقل نمايد.

 

(مسأله 1273) اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمى شود.

 

(مسأله 1274) اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده، روزه اش باطل است.

 

(مسأله 1275) اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و جانشينان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد روزه اش باطل مى شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند اشكال ندارد.

 

5. رساندن غبار غليظ به حلق

(مسأله 1276) رساندن غبار غليظ به حلق، بنابر احتياط واجب روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است.

 

(مسأله 1277) اگر به واسطه باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است، مواظبت نكند و به حلق برسد، بنابر احتياط واجب روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1278) احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار و دود غليظ به حلق نرساند و از استعمال دخانيات مطلقا خوددارى كند.

 

(مسأله 1279) اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى رسد، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1280) اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه اش باطل نمى شود. و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.

 

6. فرو بردن سر در آب

(مسأله 1281) اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزه باطل نمى شود.

 

(مسأله 1282) اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزه اش باطل نمى شود.

 

(مسأله 1283) اگر قصد فرو بردن سر در آب نداشته ولى اتفاقاً تمام سر زير آب رفته، روزه اش صحيح است. ولى اگر قصد آن را داشته گرچه تمام سر هم زير آب فرو نرود، روزه اش باطل مى شود.

 

(مسأله 1284) اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند روزه باطل مى شود.

 

(مسأله 1285) اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.

 

(مسأله 1286) اگر بداند كه روزه است و عمداً براى غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معين باشد، بنابر احتياط واجب بايد دوباره غسل كند و روزه را هم قضا نمايد و اگر روزه مستحب، يا روزه واجبى باشد كه مثل روزه كفّاره، وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مى باشد مگر در قضاء ماه رمضان آن هم بعدازظهر در اين صورت روزه و غسل هر دو باطل مى شود.

 

7. باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح

(مسأله 1287) اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است، عمداً تيمم ننمايد، روزه اش باطل است.

 

(مسأله 1288) اگر در روزه واجبى كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان غسل نكند و تيمم هم ننمايد ولى از روى عمد نباشد، مثل آن كه ديگرى نگذارد غسل و تيمم كند روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1289) كسى كه جنب است و مى خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى تواند با تيمم روزه بگيرد و روزه او صحيح ولى معصيت كرده است، زيرا غسل را تأخير انداخته است.

 

(مسأله 1290) اگر جنب يا حائض يا نفساء در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب يا حائض و يا نفساء بوده، قضا نمايد. مثلاً اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.

 

(مسأله 1291) كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه او صحيح ولى گناهكار است.

 

(مسأله 1292) اگر گمان كند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1293) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است ومى داند كه اگر بخوابد تا اذان صبح بيدار نمى شود، نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.

 

(مسأله 1294) هر گاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود. اگر عادت و اطمينان دارد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مى شود، مى تواند بخوابد.

 

(مسأله 1295) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا اطمينان دارد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان، خواب بماند، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1296) اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا اطمينان دارد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود و تصميم هم داشته باشد كه بعداز بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند و كفّاره بر او واجب نمى شود ولى اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، كفّاره بر او واجب مى شود.

 

(مسأله 1297) خوابى را كه در آن محتلم شده، نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد خواب اول حساب مى شود.

 

(مسأله 1298) اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند.

 

(مسأله 1299) هر گاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده. روزه او صحيح است.

 

(مسأله 1300) كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است، مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، احتياطاً آن روز را روزه بگيرد و بعد از رمضان قضاى آن را به جا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بايد روز ديگر روزه بگيرد.

 

(مسأله 1301) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند، روزه اش باطل است.

 

(مسأله 1302) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، با تيمم روزه اش صحيح است و لازم نيست تا صبح بيدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه كفّاره وقت آن معين نيست، نمى تواند با تيمم روزه بگيرد.

 

(مسأله 1303) اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است .

 

(مسأله 1304) اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند اگرچه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.

 

(مسأله 1305) اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزه هائى كه گرفته بايد قضا كند.

 

(مسأله 1306) اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزه اش باطل است. ولى اگر تيمم كند، روزه او صحيح است.

 

(مسأله 1307) اگر زنى كه در حال استحاضه است، غسل هاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد، به جا آورد، روزه او صحيح است.

 

(مسأله 1308) كسى كه مس ميّت كرده يعنى جائى از بدن خود را به بدن ميت رسانده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد، و اگر در حال روزه هم ميّت را مس نمايد، روزه او باطل نمى شود.

 

8. تنقيه

(مسأله 1309) تنقيه با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، بنابر احتياط واجب روزه را باطل مى كند ولى استعمال شياف هائى كه براى معالجه است، اشكال ندارد.

 

9. قى كردن

(مسأله 1310) هر گاه روزه دار عمداً قى كند، اگرچه به واسطه مرض و براى رفع مسموميت و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مى شود ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند، اشكال ندارد.

 

(مسأله 1311) اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند به واسطه خوردن آن، در روز بى اختيار قى مى كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.

 

(مسأله 1312) اگر موجبات قى كردن غيراختيارى فراهم شد خوددارى از آن لازم نيست.

 

(مسأله 1313) اگر مگس در گلوى روزه دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى گويند لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است. و اگر به اين مقدار پائين نرود بايد آن را بيرون آورد و چنانچه فرو برد روزه اش باطل مى شود و بايد كفّاره هم بدهد.

 

(مسأله 1314) اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن، چيزى از گلو بيرون مى آيد، نبايد عمداً آروغ بزند ولى اگر يقين نداشته باشد، اشكال ندارد.

 

(مسأله 1315) اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد و اگر بى اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.

 

(مسأله 1316) اگر روزه دار سهواً يكى از كارهائى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و به خيال اينكه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را به جا آورد، روزه او باطل مى شود.

 

(مسأله 1317) اگر چيزى به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود. ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلاً به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد، روزه او باطل مى شود.

 

(مسأله 1318) روزه دار نبايد جائى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند و اگر قصد رفتن به چنين مكانى كند خواه برود يا نرود و خواه چيزى در گلويش بريزند يا نريزند، روزه او باطل است.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSobhani/resale11.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved