next page

fehrest page

back page

 

احكام غسل
 

غسل هاى واجب

غسل هاى واجب عبارتند از:

اول غسل جنابت،

دوم غسل حيض،

سوم غسل نفاس،

چهارم غسل استحاضه،

پنجم غسل مس ميّت،

ششم غسل ميّت

هفتم غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.

 

احكام جنابت

(مسأله 292) به دو چيز انسان جنب مى شود:

اول ـ جماع ـ و لو به مقدار ختنه گاه

دوم ـ بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بى شهوت، بااختيار باشد يا بى اختيار.

 

(مسأله 293) اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا بول يا غير اينها، چنانچه با شهوت و يا جستن بيرون آمده ـ و غالباً با سستى بدن همراه است ـ آن رطوبت حكم منى را دارد و اگر هيچ يك از اين دو نشانه را نداشته باشد، حكم منى ندارد.

 

(مسأله 294) مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى، بول كند و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد، كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى دارد.

 

(مسأله 295) اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قبل باشد يا در دبر، بالغ باشند يا نابالغ اگرچه منى بيرون نيايد هر دو جنب مى شوند.

 

(مسأله 296) اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست.

 

(مسأله 297) اگر نعوذبالله با حيوانى نزديكى كند و منى از او بيرون آيد غسل كافى است. و اگر منى بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطى، وضو داشته باشد باز هم غسل كافى است و اگر وضو نداشته باشد احتياط واجب آن است كه غسل كند، و وضو هم بگيرد.

 

(مسأله 298) اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد، يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست.

 

(مسأله 299) كسى كه نمى تواند غسل كند ولى تيمّم برايش ممكن است، بعد از داخل شدن وقت نماز مى تواند با عيال خود نزديكى كند.

 

(مسأله 300) اگر در لباس خود منى ببيند و بداند كه از خود او است و براى آن غسل نكرده، بايد غسل كند و نمازهايى را كه يقين دارد، بعد از بيرون آمدن منى خوانده قضا كند ولى نمازهايى را كه احتمال مى دهد، بعد از بيرون آمدن آن منى خوانده، لازم نيست قضا نمايد.

 

چيزهايى كه بر جنب حرام است

(مسأله 301) پنج چيز بر جنب حرام است:

اول رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و پيغمبران و امامان(عليهم السلام)، به طورى كه در وضو گفته شد.

دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) اگرچه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.

سوم توقف در مساجد ديگر ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براى برداشتن چيزى برود مانعى ندارد و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان هم توقف نكند.

چهارم گذاشتن چيزى در مسجد در غير حال عبور.

پنجم خواندن آيه اى كه پس از خواندن بايد سجده كرد و آنها در چهار سوره است اول: سوره سى و دوم قرآن (الم تنزيل) دوم: سوره چهل و يكم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (والنجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرأ) و احتياط آن است يك حرف از اين چهار سوره را هم نخواند.

 

چيزهايى كه بر جنب مكروه است

(مسأله 302) نه چيز بر جنب مكروه است:

اول و دوم خوردن و آشاميدن ولى اگر وضو بگيرد يا استنشاق و مضمضه نمايد، مكروه نيست.

سوم خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارد.

چهارم رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خط هاى قرآن.

پنجم همراه داشتن قرآن،

ششم خوابيدن ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، تيمّم كند، مكروه نيست.

هفتم خضاب كردن به حنا و مانند آن.

هشتم ماليدن روغن به بدن

نهم جماع كردن بعد از آنكه محتلم شده، يعنى در خواب منى از او بيرون آمده باشد.

 

غسل جنابت

(مسأله 303) غسل جنابت به خودى خود مستحب است و براى خواندن نمار واجب و مانند آن واجب مى شود. ولى براى نماز ميّت و سجده شكر و سجده هاى واجب قرآن غسل جنابت لازم نيست.

 

(مسأله 304) لازم نيست در وقت غسل، نيّت كند كه غسل واجب يا مستحب مى كنم و اگر فقط به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم غسل كند كافى است.

 

(مسأله 305) اگر يقين كند وقت نماز شده و نيّت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت غسل كرده، غسل او صحيح است.

 

(مسأله 306) غسل را چه واجب باشد و چه مستحب به دو قسم مى شود انجام داد:

ترتيبى و ارتماسى.

 

غسل ترتيبى

(مسأله 307) در غسل ترتيبى بايد به نيّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد. و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا به واسطه ندانستن مسأله به اين ترتيب عمل نكند غسل او بنابر احتياط، باطل است.

 

(مسأله 308) نصف ناف و نصف عورت را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد; بلكه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.

 

(مسأله 309) براى آنكه يقين كند هر سه قسمت يعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ كاملا شستشه شده، بايد هر قسمتى را كه مى شويد مقدارى از قسمت هاى ديگر را هم با آن قسمت بشويد.

 

(مسأله 310) اگر بعد از غسل بفهمد جايى از بدن را نشسته و نداند كجاى بدن است بايد دوباره غسل كند.

 

(مسأله 311) اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار كافى است. و اگر از طرف راست باشد بايد بعد از شستن آن مقدار دوباره بنابر احتياط واجب طرف چپ را بشويد. و اگر از سر و گردن باشد بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.

 

(مسأله 312) اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ بدن شك كند، شستن همان مقدار كافى است. ولى اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ در شستن طرف راست يا مقدارى از آن شك كند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر و گردن يا مقدارى از آن شك نمايد نبايد اعتنا كند.

 

غسل ارتماسى

(مسأله 313) غسل ارتماسى آن است كه پس از نيّت، تمام بدن را يك دفعه يا به تدريج در آب فرو برد.

 

(مسأله 314) در غسل ارتماسى هرگاه مقدارى از بدن بيرون باشد و نيّت غسل ارتماسى كند و در آب فرو رود غسل او صحيح است و اگر همه بدن زير آب باشد و بعد از نيّت غسل، بدن را حركت دهد غسل او اشكال دارد.

 

(مسأله 315) اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن آب نرسيده، چه جاى آن را بداند يا نداند، بايد دوباره غسل كند.

 

(مسأله 316) اگر براى غسل ترتيبى وقت ندارد و براى ارتماسى وقت دارد، بايد غسل ارتماسى كند.

 

(مسأله 317) كسى كه روزه واجب گرفته يا براى حج يا عمره احرام بسته، نمى تواند غسل ارتماسى كند; ولى اگر از روى فراموشى، غسل ارتماسى كند صحيح است.

 

(مسأله 318) هرگاه كسى روزه خود را عمداً باطل كرد اگر در روز، غسل ارتماسى كند غسل او اشكال دارد.

 

احكام غسل كردن

(مسأله 319) در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد ولى در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل دادنِ آن قسمت آب بكشد كافى است.

 

(مسأله 320) سابقاً گفته شد عرق جنب از حرام نجس نيست و كسى كه از حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل كند صحيح است. ولى بهتر آن است كه با آب ملايم غسل كند.

 

(مسأله 321) چيزى را كه مانع رسيدن آب به بدن است، بايد برطرف كند و اگر پيش از آن كه يقين كند، برطرف شده به اميد آنكه برطرف شده، غسل نمايد و سپس معلوم شود كه برطرف شده بود، غسل او صحيح است.

 

(مسأله 322) در غسل بايد موهاى كوتاه را كه جزء بدن حساب مى شود، بشويد و بنابر احتياط، شستن موهاى بلند هم لازم مى باشد.

 

(مسأله 323) تمام شرط هايى كه براى صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن; در صحيح بودن غسل هم شرط است. ولى در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد و نيز در غسل ترتيبى لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد بلكه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر كند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتى طرف چپ را بشويد اشكال ندارد مگر در مورد كسى كه نمى تواند بول و غائط خود را حفظ كند، بايد پشت سرهم بجا آورد و فوراً نماز بخواند.

 

(مسأله 324) كسى كه قصد دارد پول حمامى را ندهد يا بدون اينكه بداند حمامى راضى است، بخواهد نسيه بگذارد، اگرچه بعد حمامى را راضى كند، بنابر احتياط غسل او باطل است.

 

(مسأله 325) اگر از اول قصدش اين باشد پول حرام به حمامى بدهد، غسل او باطل است. ولى اگر قصدش اين باشد از پولى كه خمس آن را نداده بدهد، غسل او صحيح است، ولى بايد مقدار خمس را از مال ديگر بدهد.

 

(مسأله 326) اگر شك كند كه غسل كرده يا نه بايد غسل كند ولى اگر بعد از غسل شك كند، كه غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.

 

(مسأله 327) اگر در بين غسل، حدث اصغر از او سر زند مثلا بول كند، غسل را، از سر بگيرد و بعد از غسل براى نماز وضو لازم است.

 

(مسأله 328) هرگاه به خيال اين كه به اندازه غسل و نماز وقت دارد براى نماز غسل كند، غسل او صحيح است اگر چه بعد از غسل بفهمد كه به اندازه غسل وقت نداشته است.

 

(مسأله 329) كسى كه جنب شده اگر شك كند غسل كرده يا نه نمازهايى را كه خوانده صحيح است ولى براى نمازهاى بعدى بايد غسل كند.

 

(مسأله 330) كسى كه چند غسل بر او واجب است مى تواند به نيّت همه آنها ـ جنابت، حيض، مسّ ميّت و غسل جمعه و مانند آنـ يك غسل بجا آورد.

 

(مسأله 331) كسى كه جنب است اگر بر جايى از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، بنابر احتياط حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل كند بايد آب را طورى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد.

 

(مسأله 332) كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد براى نماز وضو بگيرد ولى با غسل هاى ديگر نمى شود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت.

 

استحاضه

يكى از خون هايى كه از زن خارج مى شود خون استحاضه است و زن را در موقع ديدن خون استحاضه، مستحاضه مى گويند.

 

(مسأله 333) خون استحاضه خونى است غير از حيض و نفاس و زخم و دمل. در بيشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مى آيد و غليظ هم نيست ولى ممكن است گاهى سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.

 

(مسأله 334) استحاضه سه قسم است:

قليله و متوسطه و كثيره.

1. «استحاضه قليله» آن است كه خون در پنبه اى كه زن داخل فرج مى نمايد نفوذ نكند يعنى از طرف ديگر ظاهر  نشود.

2. «استحاضه متوسطه» آن است كه خون در پنبه فرو رود و از طرف ديگر ظاهر شود ولى به دستمالى كه معمولا زن ها براى جلوگيرى از خون مى بندند، جارى نشود.

3. «استحاضه كثيره» آن است كه خون، از پنبه به دستمال جارى شود.

 

احكام استحاضه

(مسأله 335) در استحاضه قليله بايد زن براى هر نماز يك وضو بگيرد و پنبه را عوض كند يا آب بكشد و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده آب بكشد.

 

(مسأله 336) در استحاضه متوسطه بايد زن براى نماز صبح غسل كند و تا صبح ديگر براى نمازهاى خود ـ حتّى نماز صبحـ كارهاى استحاضه قليله را كه در مسأله پيش گفته شد انجام دهد. و اگر عمداً يا از روى فراموشى براى نماز صبح غسل نكند بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر براى نماز ظهر و عصر غسل نكند بايد پيش از نماز مغرب و عشاء غسل نمايد چه آن كه خون بيايد يا قطع شده باشد; و نمازهايى را كه بدون غسل خوانده بايد غسل كند و وضو بگيرد و آنها را دوباره بخواند.

 

(مسأله 337) در استحاضه كثيره علاوه بر كارهاى استحاضه متوسطه كه در مسأله پيش گفته شد، بايد براى هر نماز دستمال را عوض كند، يا آب بكشد و يك غسل براى نماز ظهر و عصر و يكى براى نماز مغرب و عشاء بجا آورد و بين نماز ظهر و عصر فاصله نيندازد و اگر فاصله بيندازد، بايد براى نماز عصر دوباره غسل كند و نيز اگر بين نماز مغرب و عشاء فاصله بيندازد، بايد براى نماز عشاء دوباره غسل نمايد.

 

(مسأله 338) اگر خون استحاضه پيش از وقت نماز هم بيايد اگرچه زن براى آن خون، وضو و غسل را انجام داده باشد بنابر احتياط واجب، بايد در موقع نماز، وضو و غسل را بجا آورد.

 

(مسأله 339) مستحاضه متوسطه و كثيره كه بايد وضو بگيرد و غسل كند هر كدام را اول بجا آورد صحيح است، جز مستحاضه كثيره احتياط واجب آن است كه قبلا وضو بگيرد.

 

(مسأله 340) اگر استحاضه قليله زن بعد از نماز صبح متوسطه شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود بايد براى نماز مغرب و عشاء غسل نمايد.

 

(مسأله 341) اگر استحاضه قليله يا متوسطه زن بعد از نماز صبح كثيره شود بايد براى نماز ظهر و عصر، يك غسل و براى نماز مغرب و عشاء غسل ديگرى بجا آورد و اگر بعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود، بايد براى نماز مغرب و عشاء غسل نمايد.

 

(مسأله 342) مستحاضه كثيره يا متوسطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز براى نماز غسل كند، غسل او باطل است و اگر نزديك اذان صبح، براى نماز شب غسل كند و نماز شب را بخواند احتياط واجب آن است كه بعد از داخل شدن صبح، دوباره غسل و وضو را بجا آورد.

 

(مسأله 343) زن مستحاضه براى هر نمازى چه واجب باشد و چه مستحب، بايد وضو بگيرد و نيز اگر بخواهد نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند، يا بخواهد نمازى را كه تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند، بايد تمام كارهايى را كه براى استحاضه گفته شده انجام دهد; ولى براى خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بجا آورد لازم نيست كارهاى استحاضه را انجام دهد.

 

(مسأله 344) زن مستحاضه بعد از آنكه خونش قطع شد، فقط براى نماز اولى كه مى خواند، بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد و براى نمازهاى بعد لازم نيست.

 

(مسأله 345) اگر زن نداند استحاضه او از كدام يك از اقسام سه گانه است، موقعى كه مى خواهد نمار بخواند، بنابر احتياط واجب مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند وبيرون آورد و بعد از آنكه فهميد استحاضه او كدام يك از آن سه قسم است، كارهايى را كه براى آن قسم بيان گرديد انجام دهد.

 

 

(مسأله 346) زن مستحاضه اگر پيش از آن كه خود را وارسى كند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظيفه خود عمل كرده مثلا استحاضه اش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است و اگر قصد قربت نداشته يا عمل او مطابق وظيفه اش نباشد مثل آن كه استحاضه او متوسطه بوده و به وظيفه قليله رفتار كرده، نماز او باطل است.

 

(مسأله 347) زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسى نمايد، بايد به آنچه مسلّماً وظيفه اوست عمل كند، مثلا اگر نمى داند استحاضه او قليله است يا متوسطه، بايد كارهاى استحاضه قليله را انجام دهد و اگر نمى داند متوسطه است يا كثيره، بايد كارهاى استحاضه متوسطه را انجام دهد ولى اگر بداند سابقاً كدام يك از آن سه قسم بوده، بايد به وظيفه همان قسم رفتار كند.

 

(مسأله 348) اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نمى شود و اگر بيرون بيايد هرچند كم باشد وضو و غسل را به تفصيلى كه گذشت باطل مى كند.

 

(مسأله 349) زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسى نمايد و خون نبيند اگرچه بداند دوباره خون مى آيد، با وضويى كه دارد مى تواند نماز بخواند.

 

(مسأله 350) زن مستحاضه اگر بداند از وقتى كه مشغول وضو يا غسل شده خونى از او بيرون نيامده و اطمينان دارد كه بيرون نخواهد آمد مى تواند خواندن نماز را به تأخير بيندازد.

 

(مسأله 351) اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز به كلى پاك مى شود، يا به اندازه خواندن نماز خون بند مى آيد، بنابر احتياط واجب، بايد صبر كند و نماز را در وقتى كه پاك است بخواند.

 

(مسأله 352) مستحاضه كثيره و متوسطه وقتى به كلى از خون پاك شد بايد غسل كند، ولى اگر بداند از وقتى كه براى نماز پيش، مشغول غسل شده ديگر خون نيامده و موقع غسل و وضو، خون نيز از باطن قطع شده بود، لازم نيست دوباره غسل كند.

 

(مسأله 353) مستحاضه قليله بعد از وضو، و مستحاضه كثيره و متوسطه بعد از غسل و وضو، بايد فوراً مشغول نماز شود ولى گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاى قبل از نماز اشكال ندارد، و در نماز هم مى تواند كارهاى مستحب مثل قنوت و غير آن را بجا آورد.

 

(مسأله 354) زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد و خون بيرون آيد ـ هرچند فضاى فرجـ بايد دوباره غسل كند و بلافاصله مشغول نماز شود.

 

(مسأله 355) اگر خون استحاضه زن، جريان داشته باشد و قطع نشود، چنانچه براى او ضرر ندارد، بايد پيش از غسل و بعد از آن به وسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند، ولى اگر هميشه جريان ندارد، فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند و چنانچه كوتاهى كند و خون بيرون آيد، بايد دوباره غسل كند و وضو هم بگيرد و اگر نماز هم خوانده بايد دوباره بخواند.

 

(مسأله 356) اگر در موقع غسل، خون قطع نشود، غسل صحيح است ولى اگر در بين غسل، استحاضه متوسطه، كثيره شود، بنابر احتياط واجب چنانچه مشغول غسل ترتيبى بوده همان را از سر بگيرد و اگر مشغول غسل ارتماسى بوده بهتر آن است كه همان را دوباره انجام دهد.

 

(مسأله 357) احتياط مستحب آن است كه زن مستحاضه در تمام روزى كه روزه است به مقدارى كه مى تواند، از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند.

 

(مسأله 358) زن مستحاضه بايد روزه ماه رمضان را بگيرد و در صورتى روزه او درست است كه غسل نماز مغرب و عشاى شبى كه مى خواهد فرداى آن روز روزه بگيرد، بجا آورد و همچنين غسل، روزى كه روزه است.

 

(مسأله 359) اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند روزه او صحيح است.

 

(مسأله 360) اگر استحاضه كثيره، قليله شود، بايد براى نماز اول عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل قليله را انجام دهد و نيز اگر استحاضه متوسطه، قليله شود بايد براى نماز اول، عمل متوسطه و براى نمازهاى بعد عمل قليله را بجا آورد. اگر استحاضه كثيره زن، متوسطه شود، بايد براى نماز اول عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل متوسطه را بجا آورد. مثلا اگر پيش از نماز ظهر، استحاضه كثيره، متوسطه شود، بايد براى نماز ظهر غسل كند و براى نماز عصر و مغرب و عشاء فقط وضو بگيرد.

 

(مسأله 361) اگر استحاضه قليله زن، پيش از نماز يا بين نماز، متوسطه يا كثيره شود بايد كارهاى متوسطه يا كثيره را كه گفته شد انجام دهد. و اگر استحاضه متوسطه، كثيره شود بايد كارهاى استحاضه كثيره را انجام دهد و چنانچه براى استحاضه متوسطه غسل كرده باشد فايده ندارد و بايد دوباره براى كثيره غسل كند.

 

(مسأله 362) اگر در بين نماز، استحاضه متوسطه زن، كثيره شود، بايد نماز را بشكند و براى استحاضه كثيره غسل كند و وضو بگيرد و كارهاى ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند. و اگر براى هيچ كدام از غسل و وضو وقت ندارد بايد دو تيمّم كند; يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو و اگر براى يكى از آنها وقت ندارد بايد عوض آن تيمّم كند و ديگرى را بجا آورد ولى اگر براى تيمّم هم وقت ندارد نمى تواند نماز را بشكند و بايد نماز را تمام كند و بنابر احتياط واجب قضا نمايد و همچنين است اگر در بين نماز، استحاضه قليله او، متوسطه يا كثيره شود.

 

(مسأله 363) اگر در بين نماز خون بند بيايد و مستحاضه نداند كه در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بنابر احتياط بايد وضو و غسل و نماز را دوباره بجا آورد.

 

(مسأله 364) اگر مستحاضه يكى از كارهايى را كه بر او واجب مى باشد حتى عوض كردن پنبه را ترك كند نمازش باطل است.

 

(مسأله 365) مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز كارى انجام دهد، كه شرط آن وضو داشتن است، مثلا بخواهد دست به خط قرآن بزند بايد وضو بگيرد و وضويى كه براى نماز گرفته كافى نيست.

 

(مسأله 366) رفتن در مسجد مكه و مدينه و توقف در ساير مساجد و خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد براى زن مستحاضه اشكال ندارد ولى نزديكى شوهر با او بنابر احتياط واجب در صورتى حلال مى شود كه غسل كند; اگرچه كارهاى ديگرى را كه براى نماز واجب است، مثل وضو و عوض كردن پنبه و دستمال انجام نداده باشد.

 

(مسأله 367) نماز آيات بر مستحاضه واجب است. و بايد براى نماز آيات هم كارهايى را كه براى نماز يوميّه گفته شد، انجام دهد.

 

(مسأله 368) هرگاه در وقت نماز يوميه، نماز آيات بر مستحاضه واجب شود اگرچه بخواهد هر دو را پشت سر هم بجا آورد، بايد براى نماز آيات هم تمام كارهايى را كه براى نماز يوميه او واجب است انجام دهد.

 

(مسأله 369) زن مستحاضه نبايد نماز قضا بخواند مگر اين كه وقت تنگ شود، در اين صورت بايد براى هر نماز، كارهايى را كه براى نماز ادا بر او واجب است بجا آورد.

 

(مسأله 370) اگر زن بداند خونى كه از او خارج مى شود خون زخم نيست و شرعاً حكم حيض و نفاس را ندارد بنابر احتياط واجب، بايد به دستور استحاضه عمل كند بلكه اگر شك داشته باشد كه خون استحاضه است يا خون هاى ديگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد.

 

عادت ماهانه

(مسأله 371) حيض خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زن ها خارج مى شود. و زن را در موقع ديدن خون حيض،«حائض» مى گويند.

 

(مسأله 372) خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى يا سرخ است و با فشار و سوزش بيرون مى آيد.

 

(مسأله 373) زن هاى قرشى بعد از تمام شدن شصت سال، يائسه مى شوند، يعنى خون حيض نمى بينند و زن هايى كه قرشى نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى شوند.

 

(مسأله 374) خونى كه دختر، پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن مى بينند، حيض نيست.

 

(مسأله 375) زن حامله و زنى كه بچه شير مى دهد، ممكن است حيض ببينند.

 

(مسأله 376) دخترى كه نمى داند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه نشانه هاى حيض را نداشته باشد حيض نيست. و اگر نشانه هاى حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودنش پيدا كند حيض است و معلوم مى شود نه سال او تمام شده است.

 

(مسأله 377) زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه حيض است و يائسه نشده است.

 

(مسأله 378) مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست.

 

(مسأله 379) بايد سه روز اول حيض، پشت سرهم باشد، پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، اگر اين حالت بيش از ده روز طول نكشد احتياط واجب آن است كه هم اعمال مستحاضه را انجام دهد و هم از محرمات حائض اجتناب كند.

 

(مسأله 380) لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در فرج خون باشد كافى است و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود و مدت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.

 

(مسأله 381) لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود; پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم به نحوى كه گفته شد پشت سرهم خون بيايد، يا در وسط هاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.

 

(مسأله 382) اگر سه روز پشت سرهم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى كه خون ديده و در وسط، پاك بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى هم كه در وسط، پاك بوده حيض است.

 

(مسأله 383) اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل است يا خون حيض بايد به وظيفه مستحاضه عمل كند و از محرمات حائض اجتناب نمايد.

 

(مسأله 384) اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

 

(مسأله 385) اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده، حيض است.

 

(مسأله 386) اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است و در خون اول و روزهاى بعد كه پاك بود بين عمل مستحاضه و محرمات حائض جمع كند.

 

احكام حائض

(مسأله 387) چند چيز بر حائض حرام است: اول عبادت هايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود ولى بجا آوردن عبادت هايى كه وضو و غسل و تيمّم براى آنها لازم نيست، مانند نماز ميّت، مانعى ندارد. دوم تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد. سوم جماع كردن در فرج، كه هم براى مرد حرام و هم براى زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند.

 

(مسأله 388) جماع كردن در روزهايى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد حرام است. پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مى بيند و بايد به نحوى كه بعداً گفته مى شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد و شوهرش نمى تواند در آن روز با او نزديكى نمايد.

 

(مسأله 389) اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قُبُل جماع كند، بنابر احتياط واجب بايد هيجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، بايد چهار و نيم نخود بدهد. مثلا زنى كه شش روز خون حيض مى بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب و يا روز سوم و چهارم، نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم، بايد چهار نخود و نيم بدهد.

 

(مسأله 390) لازم نيست طلاى كفاره را سكه دار بدهد ولى اگر بخواهد قيمت آن را بدهد بايد به قيمت روزى كه مى پردازد حساب كند.

 

(مسأله 391) اگر كسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض، با زن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روى هم سىويك نخود و نيم مى شود بدهد.

 

(مسأله 392) اگر انسان بعد از آن كه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند بنابر احتياط واجب، باز هم بايد كفاره بدهد.

 

(مسأله 393) اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد احتياط واجب آن است كه براى هر جماع يك كفاره بدهد.

 

(مسأله 394) اگر مرد در حال جماع بفهمد، زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتياط واجب بايد كفاره بدهد.

 

(مسأله 395) اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اين كه عيال خود او است جماع نمايد، احتياط واجب آن است كه كفاره بدهد.

 

(مسأله 396) كسى كه نمى تواند كفاره بدهد بهتر آن است كه صدقه اى به فقير بدهد و اگر نمى تواند بنا بر احتياط واجب بايد استغفار كند و هر وقت توانست بايد كفاره را بدهد.

 

(مسأله 397) طلاق دادن زن در حال حيض، به طورى كه در كتاب طلاق گفته مى شود باطل است.

 

(مسأله 398) اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شده ام، بايد سخن او را پذيرفت.

 

(مسأله 399) اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.

 

(مسأله 400) اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نماز او صحيح است. ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است.

 

(مسأله 401) بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و عبادت هاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، غسل كند. و شيوه آن مثل غسل جنابت است. ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن، وضو هم بگيرد و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.

 

(مسأله 402) هرگاه زن از خون حيض پاك شد، اگرچه غسل نكرده باشد; طلاق او صحيح است و شوهرش هم پس از شستن محل مى تواند با او نزديكى كند; ولى احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل از نزديكى با او خوددارى نمايد. اما كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نكند بر او حلال نمى شود.

 

(مسأله 403) اگر آب، براى وضو و غسل كافى نباشد و به اندازه اى باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد بنابر احتياط واجب بايد غسل كند و بدل از وضو، تيمّم كند و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمّم نمايد. و اگر براى هيچ يك از آنها آب ندارد، بايد دو تيمّم كند، يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.

 

(مسأله 404) نمازهاى يوميه اى كه زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد.

 

(مسأله 405) هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى شود، بايد فوراً نماز بخواند.

 

(مسأله 406) اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام واجبات يك نماز بگذرد و حائض شود; قضاى آن نماز بر او واجب است ولى در تندخواندن و كندخواندن و چيزهاى ديگر، بايد ملاحظه حال خود را بكند مثلا زنى كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نمازبه بيانى كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود و براى كسى كه مسافر است، گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافى است و نيز بايد ملاحظه تهيّه شرايطى را كه دارا نيست بنمايد پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يك نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است وگرنه واجب نيست.

 

(مسأله 407) اگر زن در آخر وقت نماز، از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند، بايد قضاى آن را بجا آورد.

 

(مسأله 408) اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولى مى تواند با تيمّم نماز را در وقت بخواند بنابر احتياط واجب، آن نماز را بخواند و اگر گذشته از تنگى وقت، تكليفش تيمّم است، مثل آن كه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمّم كند و آن نماز را بخواند.

 

(مسأله 409) اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه بايد نمازش را بخواند.

 

(مسأله 410) اگر به خيال اين كه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد; نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

 

(مسأله 411) مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد، تيمّم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.

 

(مسأله 412) خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه ومابين خط هاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براى حائض مكروه است.

 

اقسام زنان حائض

(مسأله 413) زنان حائض بر شش گونه هستند: 1ـ صاحب عادت وقتيّه و عدديّه; و آن زنى است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معيّن خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آن كه دو ماه پشت سرهم از اول ماه تا هفتم خون ببيند. 2ـ صاحب عادت وقتيّه; و آن زنى است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معيّن، خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر دو ماه يك اندازه نباشد; مثلا دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود. 3ـ صاحب عادت عدديه; و آن زنى است كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سرهم به يك اندازه باشد; ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد; مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند. 4ـ مضطربه; و آن زنى است كه چند ماه خون ديده، ولى عادت معيّنى پيدا نكرده يا عادتش به هم خورده; مثلا سه دفعه يا بيشتر بر خلاف عادت سابقه حائض شده و عادت تازه اى پيدا نكرده است. 5ـ مبتدئه; و آن زنى است كه براى اولين بار حائض مى شود. 6ـ ناسيه; و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است. هر كدام از اينها احكامى دارند كه در مسايل آينده گفته مى شود.

 

1ـ صاحب عادت وقتيه و عدديه

(مسأله 414) زنهايى كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دسته اند:

1. زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود، مثلا دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه خون ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.

2. زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سرهم چند روز معين مثلا از اول ماه تا هشتم خونى كه مى بيند نشانه هاى حيض را دارد; يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى آيد و بقيه خون هاى او نشانه هاى استحاضه را دارد، عادت او از اول ماه تا هشتم مى شود.

3. زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد، يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند، و تمام روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود، عادت او به اندازه تمام روزهايى است كه خون ديده و در وسط پاك بوده است و لازم نيست روزهايى كه پاك بوده در هر دو ماه يك اندازه باشد.

 

(مسأله 415) زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب تر خون ببيند، به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگرچه آن خون، نشانه هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اين كه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادت هايى را كه بجا نياورده قضا نمايد.

 

(مسأله 416) زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد گاهى سه حالت به او دست مى دهد:

1. چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده، حيض است و خونى كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مى باشد. و بايد عبادت هايى را كه در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد.

2.اگر همه روزهاى عادت را فقط با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى كه جلوتر از آن ديده استحاضه مى باشد و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد.

3. اگر همه روزهاى عادت را فقط با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.

 

(مسأله 417) زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آن كه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون، كمتر از ده روز باشد و همه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:

1. آن كه تمام خونى كه دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن مى بيند در روزهاى عادت نباشد، كه بايد همه خون اول را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.

2. آن كه خون اول در روزهاى عادت نباشد و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد كه بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه قرار دهد.

3. آن كه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد و خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر نباشد و با پاكى وسط و مقدارى از خون دوم كه آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، كه در اين صورت همه آنها حيض است و مقدارى از خون اول كه پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم كه بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است; مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم، حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه مى باشد.

4. آن كه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد ولى خون اولى كه در روزهاى عادت بوده، از سه روز كمتر باشد كه بايد در تمام دو خون و پاكى وسط، كارهايى را كه بر حائض حرام است و سابقاً گفته شد ترك كند و كارهاى استحاضه را بجا آورد; يعنى به شيوه اى كه براى زن مستحاضه گفته شد، عبادت هاى خود را انجام دهد.

 

(مسأله 418) زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.

 

(مسأله 419) زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند ولى شماره روزهاى آن كمتر و يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد و بعد از پاك شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى كه داشته خون ببيند، بايد در هر دو خون كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى استحاضه را بجا آورد.

 

(مسأله 420) زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده اگرچه نشانه هاى حيض را نداشته باشد، حيض است و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده اگرچه نشانه هاى حيض را داشته باشد استحاضه است. مثلا زنى كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مى باشد.

 

2. صاحب عادت وقتيه

(مسأله 421) زن هايى كه عادت وقتيه دارند; يعنى دو ماه پشت سرهم در وقت معين، خون ببينند، سه دسته اند:

1. زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد; مثلا دو ماه پشت سرهم روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد.

2. زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون او نشانه هاى حيض را دارد يعنى غليط و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى آيد و بقيه خون هاى او نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى كه خون او نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه نيست. مثلا در ماه اول، از اول ماه تا هفتم و در ماه دوم، از اول ماه تا هشتم خون او نشانه هاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد. اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.

3. زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد، مثلا در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد. اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.

 

(مسأله 422) زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت خون ببيند به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگرچه آن خون نشانه هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن هاى حائض گفته شد، عمل نمايد. و اگر بعد بفهمد حيض نبوده، مثل آنكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادت هايى را كه بجا نياورده قضا نمايد.

 

(مسأله 423) زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدرى باشند و چه مادرى، زنده باشند يا مرده، ولى در صورتى مى تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاى حيض همه آنان يك اندازه باشد و اگر شماره روزهاى حيض آنان يك اندازه نباشد; مثلا عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر هفت روز باشد، احتياط واجب آن است كه در هر ماه هفت روز، ايام عادت خود قرار دهد.

 

3ـ صاحب عادت عدديه

(مسأله 424) زن هايى كه عادت عدديه دارند يعنى شماره روزهاى حيض معين ولى وقت آن مشخص نيست، سه دسته اند:

1. زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سرهم يك اندازه باشد، ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد كه در اين صورت هرچند روزى كه خون ديده عادت اومى شود. مثلا اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى شود.

2. زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سرهم چند روز از خونى كه مى بيند نشانه حيض و بقيه استحاضه را دارد و شماره روزهايى كه خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است; اما وقت آن يكى نيست، در اين صورت هر چند روزى كه خون او نشانه حيض را دارد، عادت او مى شود. مثلا اگر يك ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مى شود.

3. زنى كه دو ماه پشت سرهم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت خون ديدن، در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهايى كه خون ديده و روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يك اندازه باشد، تمام روزهايى كه خون ديده با روزهاى وسط كه پاك بوده عادت حيض او مى شود و لازم نيست روزهايى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد; مثلا اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مى شود.

 

4ـ مضطربه

(مسأله 425) زنى كه چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نكرده است چند صورت دارد:

1. در تمام ماه فقط ده روز يا كمتر ـ يك تا چهار روزـ خون مى بيند، همه اش حيض است.

2. در تمام ماه بيشتر از ده روز خون مى بيند و روزهايى كه آن خون نشانه هاى حيض را دارد، بيشتر از سه روز و كمتر از ده روز است، همه اين روزها حيض محسوب مى شود.

3. اگر همه روزهاى بيشتر از ده روز از نظر اوصاف يكسان است به عادت اكثريت قاطع خويشان از نظر عدد عمل كند.

4. اگر خويشان از نظر شماره ايام، مختلف هستند هفت روز حيض و باقى مانده را استحاضه محسوب كند.

 

5ـ مبتدئه

(مسأله 426) مبتدئه يعنى زنى كه دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خون هايى كه ديده يك جور باشد، بايد عادت خويشان خود را به طورى كه در وقتيه گفته شد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.

 

(مسأله 427) مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است.

 

(مسأله 428) اگر مبتدئه بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد از روز اولى كه خون نشانه حيض دارد، حيض قرار دهد و در عدد، به خويشاوندان خود رجوع كند و بقيه را استحاضه قرار دهد.

 

6ـ ناسيه

(مسأله 429) ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده است; اگر بيشتر از ده روز خون ببيند بايد روزهايى كه خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بنابر احتياط واجب بايد هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.

 

مسائل متفرقه حيض

(مسأله 430) مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه فقط عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند كه نشانه هاى حيض داشته باشد، يا يقين كنند كه سه روز طول مى كشد، بايد عبادت را ترك كنند و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادت هايى را كه بجا نياورده اند قضا نمايند. ولى اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول مى كشد و نشانه هاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاى استحاضه را بجا آورند و كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند، بايد آن را حيض قرار دهند. ولى زنى كه عادت وقتيه يا «وقتيه و عدديه» دارد، به محض ديدن خون در ايام عادت، عبادت را ترك مى كند.

 

(مسأله 431) زنى كه در حيض عادت دارد، چه در وقت حيض، عادت داشته باشد چه در عدد حيض يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سرهم بر خلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاى آن، يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش برمى گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است; مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى ديده و پاك مى شده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاك شود، از دهم تا هفدهم عادت او مى شود.

 

(مسأله 432) مقصود از يك ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.

 

(مسأله 433) زنى كه معمولا هر ماه يك مرتبه خون مى بيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و هر دو خون نشانه هاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.

 

(مسأله 434) اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد، ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانه هاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانه هاى حيض داشته، حيض قرار دهد.

 

(مسأله 435) اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن، خون نيست; بايد براى عبادت هاى خود غسل كند، اگرچه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند; ولى اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند نبايد غسل كند و نمى تواند نماز بخواند و بايد به احكام حائض رفتار نمايد.

 

(مسأله 436) اگر زن پيش از ده روز پاك شود، و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد، پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادت هاى خود را بجا آورد و اگر پاك نبود اگرچه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، در اين صورت به احكامى كه قبلا گفته شد عمل كند.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSobhani/resale04.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved